، تهران , (اخبار رسمی): فضایی که بشود صدای پریگونه همایون شجریان را در رقابت تصویری قرار داد. این نگاهی است از یک تعامل روایتگر صدا و تصویر در کاخ سعدآباد. صابر ابر در کنار بازیگرانی چون بهرام رادان، سحر دولتشاهی، دلنیا آرام، مهدی پاکدل، بانیپال شومون و حسین صوفیان توانست رازی از سرّ نمون بازی را واشکافی کند.
میتوان تصوّری ایجاد کرد از ضحّاک مار به دوش و اثری از مار نداشت.
به گزارش گروه چینش، این روزها نگاه پر پیچش موسیقی، تصویری از گذشتههای دور به ارمغان آورده.
این تصویر بر پایه اسلوبهای هنری نواخته شد. صدای پر طمطراق همایون شجریان و سهراب پورناظری، عرشهی کاخ سعدآباد را به وجد میآورد.
و این تنها یک شروع است.
ابتدایی ترین حرکتها با رویای یک پیشگو آغاز میشود.
پردازشگر چند وجهی.
همه منتظر روایت، اما از او هیچ روایتی بر نمیآید. هم اوست که ما را در انتظار قرار میدهد.
این شب با روایت او شکل میگیرد.
حرکتی درونگرا. آنچه که ما را در مسیر این نمایش هدایت میکند، نگاه سر سخت نابینای صابر ابر است. او بدون دید اما در تاریکی بسر میبرد. تاریکی در روشنگری.
فضای پارادوکس وار ضحّاک مار به دوش شاهنامه، با تمام داناییهای تا پایان داستان، به همراه صدای رعشه دار صابر، ما را به خاموشی میبرد که در پس آن گرمای صدای همایون شجریان برای بیننده رهایی ایجاد میکند.
زمان با بازی صابر ابر از دورههای تاریخی میگذرد. گویی همهی اسطورههای شاهنامه در نگاه ضحّاکِ ابر کوچک شمرده میشوند. و این تصویری است که ابر برای ما ساخته.
در نگاه تولید و طراحی برند میتوان این بخش از حرکت را به عنوان یک گام با روایت منفی تلقی کرد. چرا که صابر ابر بازنمودی از تصاویری که مخاطب بدنبال آن است را بدنیا میآورد. مخاطب با آمادگی از پیش تعیین شده و در طی مسیر با فضایی جدید مواجه میشود اما گویی آشناست و آن حرکت را برای خود میداند.
و یک شبِ تمام با کنسرت سی در کنار عظمت کاخ سعدآباد و تمام آن برندهای خوشآوازه در ایران، صابر ابر ثابت کرد که در پشت آن گریم نا آشنا و آن لباس مندرس، میتوان جلوهای دیگر از رویاهای درون به ثبت رساند.
میتوان تصوّری ایجاد کرد از ضحّاک مار به دوش و اثری از مار نداشت.
و در نهایت، دردی را گسترش داد برای رهایی.
برای مشاهده ویدئوی بخشی از اجرا به لینک http://www.chinesh.com/fa/chinesh-analysis/saber-abbar مراجعه کنید.
### پایان خبر رسمی