، تهران , (اخبار رسمی): برخی بر این عقیدهاند که اگر همه همدیگر را ببینند حریم خصوصی دیگر مفهومی ندارد. حقیقت این است که حریم ما در میان آدمهای دیگر است و وقتی حریم همه در مقابل ما مانند سفرهای پهن شده است، خیلی نمیتوان بر دیده شدنهایمان خرده گرفت. علاوه بر افراد معمولی، افراد مشهور در معرض دیده شدن هستند.
برای دنیای امروز اگر بخواهیم اسم بگذاریم باید عنوانی با این نام بنویسیم: «من دیده میشوم تو چطور؟»
ما در دنیای امروز دیده میشویم، گویی همگی مقابل یک حباب شیشهای ایستادهایم که تمام قدمها، تصمیمها، گفتارها و کردارهایمان دیده میشود. این دیده شدن ایرادی دارد؟
برخی بر این عقیدهاند که اگر همه همدیگر را ببینند حریم خصوصی دیگر مفهومی ندارد. اما حقیقت این است که حریم ما در میان آدمهای دیگر است و وقتی حریم همه در مقابل ما مانند سفرهای پهن شده خیلی نمیتوان خرده گرفت بر دیده شدنهایمان. اگر انسان مطرحی باشی خیلی راحتتر میتوانی دیده شوی و حتی زمانی که نمیخواهی هم دیده میشوی، برعکس یک فرد معمولی که هرکاری میکند تا دیده شود.
دنیای ما شاهد تلاش افراد برای بهتر دیده شدن است و اینکه فردی برای صفحهی شخصیاش تصمیم به بازنشر فیلم یا مطلبی بگیرد، بسته به نوع نگاه او مشخص میشود. یکی ترجیح میدهد که پژمان جمشیدیِ نوعی باشد و فیلمی معمولی و پرسشبرانگیز از خود نشان دهد یا تصمیم بگیرد خودش را سوژهی دیگران کند. یا خیلی هم برایش مهم نباشد چگونه و فقط خود را نشان دهد تا فراموش نشود. گاهی برای بقا باید تن به بودن داد تا فراموش نشوی. بودهاند هنرمندانی که برای فراموش نشدن تن به هر بودنی ندادهاند.
"روی خط باش تا تو را بشنوند." این یک حقیقت درست است که ما باید آن را در نظر بگیریم. اما همین در قاب بودن و اسکرول کردن بر صفحه و اسم روی زبان بودن کافی نیست تا بقای کسی را تضمین کند که خیلی همیشگی نیست و اینکه گاهی یک فرد کاری را انجام میدهد که خیلی به تخصص و حرفهاش اشاره ندارد؛ به عنوان یک فرد که مانند بقیه زندگی میکند، وجه شخصی زندگیاش را به مخاطب نشان میدهد تا در چشمان و قلب او جا باز کند و بگوید من هم یک آدم معمولیام.
سلبریتی بودن این دردسرها را دارد که فرد میخواهد به هر قیمتی دیده شود. او این حق را دارد؟ این سؤال درست مثل این است که به کسی بگویید چرا از خودت عکسی منتشر میکنی. حقیقت این است به هر قیمتی دیده شدن گاهی خوب نیست و گاهی هم شاید همانی باشد که انسانها نیاز دارند.
پژمان جمشیدی که با آرزوهای بسیار مثل هر کسی، با بامزگی و شوخ و شنگی خودش میخواهد پرواز کند، شاید برای مخاطب حتی خیلی هم جالب نباشد؛ اما برای برخی دیگر که در پی اخبار او هستند دوست داشته باشند بدانند که هدف او از این کار چیست. آیا کار بعدی او و پیشنهادی که از آن گفته باعث این تجربه شده یا نه فقط برای همان فراموش نشدن گذاشته شده است.
اما لازم است بگوییم ما در دورهای هستیم که دابسمش وجود دارد و افرادی روبروی پردهی اتاق خوابشان (فضای شخصی) یا با در نیمه باز کمددیواری خانهی خود، دابسمش یا استندآپ کمدی اجرا میکنند و به حق که بامزهتر از نقشهای طنز آبکی فیلمهایی هستند که پخش میشوند. شاید بهتر باشد زمانه و شعور مخاطب و یا حتی طرفدارانمان را در نظر بگیریم؛ البته اگر سلبریتی هستیم. بگذریم از سلبریتیهای غیر متعهد و غیر هنرمند که در این مرز و بوم کم نیستند و بررسی آن ها در این مطلب نمیگنجد.
### پایان خبر رسمی