، تهران , (اخبار رسمی): کوچینگ به زیبایی تمام، برترین مفاهیم مربوط به بیزینس، روانشناسی، فلسفه، ورزش و معنویت را با یکدیگر ادغام کرده است. افراد به عنوان یک کوچ به کلاینتهای خود کمک میکنند تا پاسخ سوالات را از دورن خود بیابند و هرگونه تشویق و جسارت لازم در آنها تقویت میشود.
کوچ به کل با منتور، مشاور و مربی تفاوت دارد؛ یک کوچ به کلاینتها کمک میکند تا پاسخ سوالات را در درون خود بیابند
کوچینگ عبارت است از مکالمه بین یک کوچ و یک کلاینت با هدف کمک به کلاینت برای کسب یک زندگ لذت بخش.
کوچ
کوچ به کل با منتور، مشاور و مربی تفاوت دارد. افراد به عنوان یک کوچ به کلاینتهای خود کمک میکنند تا پاسخ سوالات خود را در دورن خود جستجو کنند و هرگونه تشویق و جسارت لازم در آنها تقویت میشود.
در واقع به آنها کمک میشود تا تشخیص دهند چه چیزهایی خیلی مهم هستند، اهداف ارزشمندی ایجاد کنند، یک طرح عملی اجرا کنند، ساختارهایی را تنظیم کنند و برای موفقیت خود مسئولیت پذیر باشند و دیدگاههای آنها در برابر محدودیتهایی که دارند، به چالش کشیده میشود.
کلاینت
اغلب مشتریان، کوچ ها را برای توسعه فردی یا حرفهای خود استخدام میکنند. افراد به عنوان یک کلاینت این فرصت را دارند که مسائل را به روشی بسیار عمیق و موشکافانه زیر سوال ببرند. به زودی کشف خواهند کرد که چگونه به جهان نگاه کنند، از چه چیزی الهام بگیرید و بدانند کدام دسته از ایدهها منجر به توقف پیشرفت خواهند شد. در واقع به عنوان یک کلاینت، همه چیز بسیار شفاف و متعدل پیش خواهید رفت.
تعریف کوچینگ از دیدگاه فدراسیون بین المللی کوچینگ
کوچهای حرفهای نوعی مشارکت ادامه دار بین خود و مشتریان ایجاد میکنند تا نتایج درخشانی در زندگی فردی و حرفهای مشتریان ایجاد شود. کوچها کمک میکنند که مشتریان عملکرد خود را بهبود داده و کیفیت زندگی خود را افزایش دهند.
کوچها آموزش دیدهاند که به نیازهای مشتریان با کمال میل و اشتیاق گوش فرا دهند و در واقع به دنبال راه حلها و استراتژیهایی هستند که مشتریان در زندگی خود به کار میگیرند. از نظر کوچها، مشتریان کاملا خلاق و کاردان بوده و یکی از وظایف آنها، فراهم کردن پشتیبانی برای افزایش مهارتها، منابع و خلاقیت آنهاست.
فلسفه کوچینگ
فلسفه اساسی کوچینگ این است که همه کاردان و خلاق هستند و دارای انرژی و تواناییهای منحصربفردی بوده که بایستی اینها را در مسیر رشد و حرکت پیش برند. افراد میتوانند زندگی را همانطور که میخواهند بسازند و اگر یک کوچ در این مسیر همراه کلاینت باشد، خیلی سریعتر به هدف خود نزدیک خواهد شد.
بسیاری از نظریههای روانشناسی نوین و اولیه همچون نظریه روانشناسی مثبت و روشهای مبتنی بر راه حل، طرفدار کوچینگ هستند. در واقع این نظریهها به تغییر رفتار متمرکز شدهاند که از طریق افزایش آگاهی و انتخاب نتایج مطلوب برای آینده مورد نظر به دست میآید.
فرضیه دوچرخه
حداقل یک نفر کوچ از فرضیه مقایسه دوچرخه برای توصیف تاثیر کوچینگ استفاده کرده است. فرض کنید قصد دارید با دوچرخه به مقصدی بروید. مطمئنا دوچرخه سواری هم لذت بخشتر است و هم خیلی زودتر به مقصد خواهید رسید. البته اگر با پای پیاده بروید، مسیر شما طولانی تر خواهد شد. در واقع، چنانچه فردی به عنوان همراه وجود داشته باشد که انگیزه بیشتری برای سریعتر رسیدن در شما ایجاد کند و پیش از رفتن به مقصد مورد نظر، پیج و خمهای مسیر را با شما در میان بگذارد، چه احساسی خواهید داشت؟
این فرد مشاور نیست که به ما بگوید مثلا هنگام دوچرحه سواری، پا را کجا قرار داد. پدال گاز را فشار داد یا ترمز کرد. از طرف دیگر، روانشناس نیست که از تاثیرات روحی و روانی دوچرخه سواری در سلامت و بهبود وضعیت توضیح دهد. منتور هم نیست که از تجربیات فردی خود صحبت کند و روشی موثر برای دوچرخه سواری پیشنهاد دهد.
کاری که کوچ میکند این است که ابتدا از تمایل افراد برای دوچرخه سواری سوال میکند، سپس میپرسد آیا به دستورالعمل خاصی نیاز دارید. پس از کمی دوچرخه سواری دوباره سوال میکند که چه چیزی باعث لذت و سرگرمی بیشتر خواهد شد.
آیا این تجربه جالب است؟ در مراحل بعد ممکن است سوال کند آیا دوست دارید یک دوچرحه سوار حرفهای شوید؟ اگر پاسخ مثبت است، برنامهای ارائه خواهد کرد که تسلط بیشتری در دوچرخه سواری پیدا کنید.
کوچینگ و روانشناسی
کوچینگ، روانشناسی یا مشاوره دادن نیست. در مشاوره و روانشناسی، تمرکز بر درمان انواع مشکلات روانی و اختلال شخصیتی است و معمولا به میزان زیادی رویکرد اصلی، واکاوی و نگاه به گذشته فرد است. اما کوچینگ یک فرایند درمانی نیست، بلکه یک فرآیند ارتقای کیفیت و تحول است.
یکی از مهم ترین تفاوتهای روانشناسی با کوچینگ این است که در روانشناسی بیشتر بر اثرات وقایع گذشته و حال تاکید میشود ولی در کوچینگ، کلاینتها تشویق میشوند هرچه زودتر به هدف کنونی دست یابند. روانشناسان بیشتر با افرادی سروکار دارند که نوعی خلاء عاطفی را تجربه کردهاند.
کوچها با افرادی سروکار دارند که از نظر عاطفی سالم بوده و دوست دارند به سطوح بالاتری دست یایند. کوچنگ برای رشد و توسعه، به گذشته افراد توجه ندارد. فعالیتی اقدام محور است و تمرکز بر روی توسعه افراد برای رسیدن به هدف مطلوب است.
اگر با گذشته افراد سروکار داشت، این روانشناسی است. مثلا فردی در گذشته اعتیاد به مواد مخدر داشته و اکنون از نظر روحی آسیب دیده است و روانشناس سعی میکند با یادآوری گذشته و عواقبی که برای او رقم خورده او را از این کار منع و سلامت روحی و روانی وی را تضمین کند.
کوچینگ و مشاوره
با اینکه کوچینگ و مشاوره تا حدودی مشابه هم هستند، ولی تفاوتهای مهمی بین این دو مقوله وجود دارد. مشاور، معمولا فردی است که در حوزه خاصی تبحر دارد و بیشتر به ارائه راه حل در مسالهای تمرکز دارد. مشاور با کلاینتها همکاری میکند تا مشکل آنها را حل کرده و وقتی این مساله از بین برود همکاری مشاور با کلاینت تمام خواهد شد.
در واقع، مشاور خارج از خوزه تخصصی خود با کلاینت همکاری نمیکند. کوچها از رویکرد جامع تری استفاده میکنند. مثلا، موقعیت مورد نظر را به همراه کلاینت بررسی کرده و دوش به دوش کلاینت حرکت میکند. در واقع، کوچ لزومی ندارد که خودش یک کارشناس در کسب و کار کلاینت باشد. خود کلاینت، کارشناس است. کوچ به همراه کلاینت و با استفده از دانش و تخصص خود او به ارائه راه حل میپردازد.
کوچینگ و منتورینگ
منتورها تجارب بیشتری نسبت به کلاینتها دارند. منتور همه دانش و تخصص خود را ارزانی میکند و هم در نقش مشاور ظاهر شده و هم میتواند افراد را راهنمایی کند. آموزشهای منتور هم رسمی و هم غیر رسمی است. منتور، متخصص اصلی در زمینه کسب و کار کلاینتهاست. منتور شخصی است که دارای تجربه در یک زمینهی تخصصی است و میتواند به شخص دیگری که تجربهی کمتری در همان زمینه دارد کمک کند.
دانش، توصیه و منابعی که منتور با فرد در میان میگذارد بستگی به اهداف رابطهی منتورینگ دارد. ممکن است منتور اطلاعاتی را راجع به مسیر شغلی خود به فرد بدهد یا بیشتر به دنبال پشتیبانی کردن احساسی، دادن انگیزه و بازی کردن نقش یک الگو باشد. کمک به کشف ظرفیتهای جدید در هر شغل، هدفگذاری صحیح و شناسایی منابع نیز میتواند در حوزهی عملکرد منتور قرار بگیرد.
ارزش کوچینگ
از نظر تاریخی، همیشه کوچ ها وجود داشتهاند. چه در قالب یک کشیش و چه فردی با تبحر بیشتر در یک زمینه تخصصی. تمارین کوچینگ هم اکنون رو به افزایش هستند و هدف از کوچینگ، ارتقای دانش و تخصص فردی است. کوچینگ توسط فرضیهها و گرایشهای جدید امروزی پشتیبانی میشود.
در تحقیقی که در سال 2014 توسط فدراسیون بین المللی کوچینگ بر روی جمعی از کلاینتها انجام شد، این آمار به دست آمد: 80% کلاینتها به عرت نفس دست یافتهاند، 73% بهبود تعاملات اجتماعی را تجربه کردهاند، 73% مهارتهای اجتماعی را بهتر فرا گرفتهاند، 70% عملکرد کاری برتری داشتهاند، 61% مدیریت کسب وکار بهتری را تجربه کردهاند، 57% مدیریت زمان بهتری را ارائه دادهاند، 51% عملکرد تیمی برتری داشتهاند، 99% اعلام کردهاند که تجربه رضایت بخشی از داشتن یک کوچ درک کردهاند، 96% اعلام کردهاند دوباره کوچ اختیار خواهند کرد، 99% از کوچها، کلاینتهای فعالی داشتهاند، 83% از کوچها، تمارین کوچینگ ارائه دادهاند، 17% از کوچها نقوش مدیریتی را با مدیریت گوچینگ ادغام کردهاند، 75% از کوچها انتظار داشتهاند که کلاینتها طی یک سال آتی به همه اهداف خود دست خواهند یافت، 29% از کلاینتها، خود مدیر بودهاند، 32% از کلاینتها، مدیران اجرایی بودهاند، 19% از کلاینتها به دنبال کوچ توسعه فردی بودند، 68% از کوچها همه دورههای پیشرفته را در 125 ساعت سپری کردهاند.
علاقه مندان به کسب اطلاعات بیشتر میتوانند به سایت موسسه بیزینس کوچینگ ایران مراجعه کنند.
### پایان خبر رسمی