، تهران , (اخبار رسمی): بعد از آشنایی با ماهیت موفقیت میتوان نسبت به جزئیات مسیر آن شناخت پیدا کرد به این حقیقت برد که این مسیر همراه با ترسهایی است. همه در دستیابی به موفقیت با ترسهایی ذهنی رو به رو میشوند که لازمه دستیابی و طی کردن این مسیر، غلبه بر ترسهاست.
ممکن است زمانی که دو کلمه ترس و موفقیت بیان میشود ذهن، در یک نگاه سطحی و اولیه نتواند هیچ شبکه ارتباطی میان این دو کلمه ایجاد کند.
در صورتی که این دو واژه با هم ارتباط زیادی دارند و وقتی بتوان متوجه این ارتباط شد میتوان به مسیر موفقیت رفت.ی کی از بارزترین و قویترین موانع مسیر موفقیت، ترسها هستند.
اما این خود شخص است که انتخاب میکند، ترسها تا چه اندازه میتوانند سد راه او شوند. انواع ترسهایی که در مسیر موفقیت ایجاد میشوند کدامند؟
یکی از ترسهای رایج که کمتر از آن سخن گفته میشود و حتی اغلب در اذهان مردم نمیگنجد، ترس از موفقیت است. در ادامه این مقاله قصد بر آن است که به طور مفصل به ارتباط میان ترس و موفقیت پرداخته شود.
همه افراد انواع ترسها را در زندگی تجربه میکنند که بعضی از آنها در مسیر موفقیت رایجتر هستند:
ترس از شروع کردن؛ یکی از ترسهای مسیر موفقیت در ابتدای راه، ترس از شروع کردن است. این ترس ریشه در کمال گرایی دارد. در واقع معمولاً باور همه این است که تا شخص کامل و حرفهای نشده است دست به اقدام نمیزند و شروع نمیکند. باید گفت تا زمانی که مسیر شروع نشود هیچ حرفهای شدن، تکامل و موفقیتی هم وجود نخواهد داشت.
این یکی از باورهای دروغین است که حرفش این است ابتدا باید کامل شد و بعد شروع کرد و همین باور ترس را تزریق میکند و اگر به آن اجازه داده شود مانع موفقیت میشود.
ترس از تغییر؛ بخشی از مسیر موفقیت تغییر کردن است البته تغییر درونی. وقتی پای تغییر به میان میآید تمایل شخص به تغییر بیرونی است در صورتی که این قانون نادیده گرفته شود. تا زمانی که درون تغییر نکند در بیرون هیچ تغییری رخ نمیدهد پس از درون باید تغییر کرد تا شاهد تغییرات بیرونی و پیرامون خود بود.
چرا تغییر درونی سخت است؟ زیرا همه ترس از تغییر دارند به عبارتی به عادتهای خود، عادت کردهاند و به آنها چسبیدهاند. باور کردهاند که لایق نیستند و نمیتوانند. متوجه ارزشهای درونی خود نیستند. میترسند از عادتهای خود فراتر روند و مانند پرندهای در قفس شدهاند که نمیداند در بیرون از قفس چه دنیای وسیع و عظیمی وجود دارد. از قفس بیرون نمیآیند که عظمت و ارزش درونی خود را ببینند پس تنها راه، ترک کردن قفس است.
ترس از دست دادن نقاط امن؛ در زندگی هر یک از افراد امکاناتی وجود دارد که نقاط امن یا محدوده امنیت آنها هستند. هر آن چه که به آنها امنیت میدهد از دست دادن و رها کردنش با ترس همراه است. یکی از اصول و تمایلات انسان موفق این است که از امنیتهای خود بگذرد و آنها را رها کند. به عبارتی نمیتوان در حیطه امن و راحت خود باقی ماند و در عین حال فردی موفق بود. در مسیر موفقیت باید خطرپذیر بود البته لازم به ذکر است که هیچ شخصی حق ندارد دیگران را در معرض خطر قرار دهد فقط از خود باید مایه گذاشت.
ترس از زندگی کردن؛ یکی از ترسهایی که در مسیر موفقیت گریبان همه را میگیرد ترس از این است که مسئولیت تام زندگی خود را بر عهده بگیرند به بیان دیگر ترس از زندگی کردن پیدا میکنند. همیشه به عنوان یک انسان نابالغ تمایل شخص بر این است که مسئولیت زندگی را بر عهده نگیرد و یکی از اصول موفقیت این است که مسئولیتپذیر باشد به همین دلیل هم یکی از ترسهای افراد در طی کردن این مسیر، ترس از زندگی کردن است و در صورتی که از آن گذشت میتوان به راه ادامه داد. روزولت نوشت: تنها کسانی لایق زندگی کردن هستند که از مردن نترسند. مرگ و زندگی هر دو بخشی از زندگی هستند. هر کدام از ما که حاضر باشیم به دیگران خدمت کنیم، مشعلدار هستیم. آن قدر با مشعل میدویم تا به زمین بیفتیم اما رضایت ما زمانی حاصل میشود که مشعل را به دست دونده بعدی برسانیم.
ترس از ناشناختهها؛ یکی دیگر از ترسها، ترس از ناشناختههاست. وقتی شخصی نقشه موفقیت خود را ترسیم میکند مکانهایی را روی نقشه میبیند که ناشناخته هستند و لازمه دستیابی به موفقیت، عبور از این مکانها یا مراحل ناشناخته است. چه چیزی باعث میشود اشخاصاز این ناشناختهها عبور نکنند؟
یکی از ویژگیهای دیرین انسانها این است که از ناشناختهها میترسند. باورش بدین گونه است که آنچه مورد امتحان قرار نگرفته و قابل پیش بینی و کنترل نیست، بد یا خطرناک است. بسیاری از افراد تحت تأثیر این ذهنیت به جستجوی امکانات جدید نمیروند. این شخص است که انتخاب میکند عبور از ناشناختهها شایستهتر است یا عمل براساس باورهای مخرب. کدام یک شخص را در دستیابی به موفقیت یاری میکند؟ ترس از ناشناختهها یا عبور از آنها؟
یکی دیگر از ترسهای رایج که معمولاً در اذهان انسانها نمیگنجد، ترس از موفقیت است که در ادامه توضیحاتی در خصوص آن داده شده است.
ترس از موفقیت چیست؟
اشخاص حتی زمانی که عبارت ترس از موفقیت را میشنوند با تعجب رو به رو میشوند و معمولاً این گفتگو را برقرار میکنند که مگر ترس از موفقیت وجود دارد؟ موفقیت که ترس ندارد، همه در آرزوی دستیابی به موفقیت هستند.
باید گفت بله، همه در آرزوی دستیابی به موفقیت هستند اما ترس از آن را نادیده گرفتهاند. ترس از موفقیت وجود دارد و این ترس زمانی احساس میشود و میتوان نظارهگر آن بود که در چند قدمی موفقیت قرار گرفت اما اینجاست که شخص دیگر ادامه نمیدهد و از مسیر دست میکشد. گاهی فکر میکنند تمام شده است و این مسیر را طی کردهاند اما در لحظه آخر این ترس در کمین است پس لازم است نسبت به این ترس آگاه بود و ریشههای آن را پیدا کرد تا بتوان بر آن غلبه کرد.
ترس از موفقیت به وجود میآید زیرا اشخاص از نگهداری موفقیت یا نظاره کردن عظمت و تواناییهای خود میترسند. وقتی شخصی به موفقیت دست مییابد به این حقیقت پی میبرد که مسئولیتش در حال افزایش است پس، از مسئولیتپذیری نسبت به رتبه و مقام خود هراس پیدا میکنند.
موفقیت از دور لذت بخش است اما باید به خاطر داشت به اندازه تمام لذتهایش و ویترین زیبایش نیاز به درونیاتی قوی دارد.
ریشه ترس از موفقیت در کجا قرار دارد؟
هر کجا ترسی ذهنی وجود دارد به این معناست که این ترسها محصول باورهایی هستند که درون شخص کاشته شدهاند. اگر یک گیاه را در نظر بگیرید، ریشههای آن باورها و برگهای آن، ترسها هستند.
اگر ترسی تحت عنوان ترس از موفقیت وجود دارد ریشه آن در باورهایی است که معمولاً از کودکی یا نوجوانی به شخص دادهاند و شخص هم این باورها را، باور کرده و درون او نهادینه شدهاند. اغلب این باورها را از یک نهاد پایهای مثل خانواده و مدرسه میتوان گرفت.
معمولاً ترس از موفقیت در انسانهایی به وجود میآید که باور دارند؛ موجودی ارزشمند نیستند، لایق موفقیت نیستند، توانایی ندارند، عرضه ندارند، محبوب نیستند، باکفایت نیستند، کامل نیستند، ارزش ابراز وجود ندارند و… و چون این باورها را دارند در چند قدم مانده به موفقیت، این ترس گریبانگیر آنها میشود.
خبر خوب اینجاست که میشود ریشه ها را دریافت و ریشههای دیگری جایگزین کرد تا محصول دیگری برداشت کرد و به جای ترس، ایمان برداشت کرد. به عبارتی میتوان باورها را تخریب و بازسازی کرد و در صدد تغییر باورهای نادرست و نگرشهای کهنه خود بود.
چگونه بر ترسهای مسیر موفقیت میتوان غلبه کرد؟
راهکار خیلی عجیبی وجود ندارد. مراحل غلبه بر ترسهای ذهنی این است که در ابتدا با ماهیت ترس آشنا شد و ترسهای ذهنی خود را شناسایی کرد و نسبت به آنها شناخت کافی را کسب کرد و در پی آن بود که این ترسها از کدام باورهای درونی نشأت میگیرند و یک به یک این باورها را تغییر داد.
همراه با تغییر باورها عاملی که خیلی مهم و تأثیرگذار است، عملگرایی است اینکه حرکت کرد و جریان داشت. بی تحرکی و عملکرد نداشتن موجب شک و هراس میشود، اگر شخصی میخواهد بر ترسهای خود غلبه کند فقط به آن فکر نکند و در حال جمع آوری دانش نباشد بلکه آگاهیهای خود را زندگی کند و کاری انجام دهد.
بدون شجاعت در این جهان کاری صورت نمیگیرد، کلمه شجاعت به معنای این نیست که کار خیلی بزرگی انجام شده است یا حتماً باید انسان مشهوری بود همین که شخص نسبت به دیروز خود شهامت بیشتری به خرج دهد و از قسمتی از ترس خود هم عبور کند یعنی در مسیر شجاعت قرار دارد.
بنابر آن چه گفته شد، موفقیت و ترس با هم در ارتباط هستند و هیچ مسیر موفقیتی بدون ترس نیست. ترسها یکی از موانع بارز این مسیر هستند پس لازم است آنها را شناخت، نسبت به عملکردشان آگاه شد تا بتوان حرکاتی درست را در مسیر پیش گرفت.
### پایان خبر رسمی