، (اخبار رسمی): استخدام نمیشوم شاید در اول خنده دار به نظر برسد و بگویند در این زمانه که همه دنبال کار و استخدام هستند تو از استخدام فرار می کنی!!
استخدام نمیشوم
بله شاید بارها این سوال را از من پرسیدهاند و شما غریبه نیستید این سوال برای خودم هم پیش آمده است که چرا استخدام نشوم و دوست دارم فریلنسری کار کنم!!
آیا در همه مشاغل مثل شغل ما امکان فریلنسری وجود دارد؟
آیا میشود روی شغل فریلنسری حساب باز کرد؟
و سوالات زیادی که در ابتدای کار ذهن مرا درگیر خود کرده بود.
اول اینکه من چرا از استخدام فرار میکردم چون دوست نداشتم یک سری کارهای تکراری را هر روز انجام دهم و می خواستم بیشتر دانش و تجربه خودم را زیاد کنم و همیشه و همواره دیروز خودم را با امروز خودم مقایسه می کردم نه شخص و فرد دیگری.
همواره سعی کرده ام هر روز در حیطه ی کاری خود بهترین باشم و در عین حال که دانش و تجربه ام بالا می رود سعی کنم غرور را کنار بزارم و به اصلاح افتاده تر باشم به یاد ضرب المثل " هرگز نخورد آب زمینی که بلند است" افتادم.
اما چرا من از استخدام دوری می کردم راستش برایم سخت بود که توی محیط کاری با یک تیم همکاری کنم و استرس زیادی داشتم.
پروژه هایی که در خانه انجام می دادم خیلی سخت تر از پروژه های موجود در شرکت ها بودن ولی به دلیل نداشتن اعتماد به نفس و هم چنین استرس زیاد از شرکت ها دوری می کردم.
یک روز که در راه خانه بودم پیامکی برایم آمد که جذاب بود متن پیامک این بود: " کارجوی عزیز از شما دعوت می شود در سامانه کشوری ملی کار به طور رایگان نام نویسی کنید و با مشخص کردن مهارت و تجربه کاری خود شغل مورد نظر را به طور رایگان انتخاب نمایید. با تشکر سامانه ملی کار"
در ابتدا تصمیم گرفتم پیامک را حذف کنم ولی گفتم باشد لااقل برسم خونه بعد پاکش می کنم.
چند روز گذشت و می خواستم پیامک های تبلغاتی را پاک کنم که چشمم به پیامک سامانه ملی کار افتاد.
مثل اینکه قرار بود این پیامک زندگی منو عوض کنه و از من استرسی و ترسو یک فرد اجتماعی بسازه.
بلاخره دل را به دریا زدم و در گوگل سامانه ملی کار را جست و جو کردم و اطلاعات خود را در این سامانه ثبت کردم.
شاید 70درصد نمونه کارهام و توانایی های خود را در این سامانه ثبت کردم و بهد از 2 ساعت پیامک اومد که رزومه شما ثبت شده و کارفرمایان می توانند رزومه شما را مشاهده کنند.
دقیقا 10 دقیقه نشده بود که گوشیم زنگ خورد و دیدم کارفرماهایی که به دنبال نیروی کار هستن و بعد از پرسید چند سوال ساده و ابتدایی برای مصاحبه حضوری زمان تعیین می کردند.
بلاخره در مدت 2 روز حدود 70تا تماس دعوت به همکاری داشتم و به یکی از شرکت ها که هم نزدیک خونمون بود و هم شرایط کاری خوبی داشت جهت مصاحبه مراجعه کردم.
شکر خدا شرکت و تیم خوبی بود و الان2 سال هست که در این شرکت مشغول به کار هستم و همیشه به این فکر می کنم که چرا در اون زمان نمی تونستم وارد یک تیم شوم با اینکه توانایی کاری لازم را در حد متوسط بلد بودم.
در کنار این تیم چیزهایی را هم که نمی دونستم یاد گرفتم و روز به روز در این مجموعه در حال پیشرفت هستم و این کار تیمی و استخدامی خود را مدیون پیامکی هستم که از سوی سامانه ملی کار برایم ارسال شده بود و گرنه هنوز در خانه فریلنسری کار می کردم و شاید دانش الان را نداشتم.
بلاخره این ترسی که از شرکت و کار کردن کنار تیک داشتم را کلا حس نکردم و شرکت ما جوری بود که همه مثل رفیق بودن و سعی می کردن به هم دیگر کمک کنن تا همه با هم پیشرفت کنن.
بعد از گذشت چند سال تصمیم گرفتم این مقاله را بنویسم چون خودم هم به سال هایی که از کارتیمی و کار کردن در شرکت استرس داشتم می خندم.
### پایان خبر رسمی