، (اخبار رسمی): دوران طلایی برای یادگیری ارزش ها، دوران کودکی و نوجوانی است. در این یادداشت به اهمیت این آموزش و راه های آن میپردازیم.
ارزش، در اصطلاح فلسفه و علوم اجتماعی به باورهایی گفته میشود که فرد یا گروه درباره امور مطلوب دارند. ارزشها معمولا از هنجارهای یک جامعه سرچشمه میگیرند. خانواده و سپس مدرسه نخستین نهادهایی است که وظیفه انتقال ارزشها را بر عهده دارند. کودک انسانی در مسیر بزرگشدن، بهتدریج با ارزشهای حاکم بر محیط خانواده و اجتماع خود آشنا میشود و اگر بین ارزشهای خانوادگی و اجتماعی تعارضی وجود داشته باشد، ممکن است کودک به تعارض شناختی دچار شود. به همین دلیل است که گفته میشود که لازم است حتی المقدور آموزش کودکان در خانه و آموزش کودکان در مدرسه سمتوسویی مشترک داشته باشند. در این یادداشت تلاش میکنیم نخست اهمیت آموزش ارزش ها به دانش آموزان را تبیین و سپس مؤثرترین روشها را برای انتقال آنها به کودکان و نوجوانان معرفی کنیم.
آموزش ارزش های اخلاقی و انسانی به کودکان
انتقال ارزشهای اخلاقی به کودکان چیزی است که ممکن است ساده به نظر آید اما در عین سادگی پیچیدگیهای خاص خودش را دارد. این مساله از آنجا ساده به نظر میرشد که والدین معمولا فکر میکنند فقط کافی است خودشان به ارزشها و هنجارهایی که ماحصل آن ارزش است، عمل کنند تا کودک به عنوان ناظر بیرونی خودش این ارزشها را مشاهده و درونی کند. این برداشت والدین دور از حقیقت نیست و حق آن است که کودکان مخصوصا در سالهای نخست تولد، مشاهدهگران تیزچشم و دقیقی هستند که ولع آنها به آموختن و شناخت باعث میشود که هیچچیز از جمله ارزشها از چشمشان دور نمانَد اما نکتهای که باید به آن اشاره کرد آن است که این ارزشها ممکن است چشم کودک را پر کند اما لزوما برای او تبدیل به باور نمیشود. برای آنکه آموزش ارزش های اخلاقی به کودکان حداکثر تاثیرگذاری را داشته باشد، استفاده از روشهای زیر پیشنهاد میشود.
1. هرگز خلاف ارزشهایتان رفتار نکنید
این توصیه در جهت اهمیت آموزش ارزش ها به دانش آموزان ممکن است زیاده از حد ساده به نظر برسد، اما حقیقت آن است که چندان هم آسان نیست. این توصیه پایبندی کامل شما به ارزشهایتان را طلب میکند و خوب کیست که موقعیت انسانیاش چنین اجازهای به او بدهد؟ به همین دلیل این توصیه را مقید بدانید به اینکه هرگز در منظر کودک خود خلاف ارزشهایتان رفتار نکنید. این قید پردهبرداری از همان توصیه بزرگان دین است که میفرمایند اگر گناه کردی (شما بخوانید خلاف ارزشهایتان را رفتار کردید)، آن را فاش مساز، مبادا که قبح آن گناه در نظر جمع ریخته شود (شما بخوانید مبادا که آن ارزش در نظر کودکتان بیاعتبار شود). بنابراین اگر هم خلاف ارزشهایتان رفتار کردید، این رفتار، در حضور فرزندتان نباشد، چراکه شما بزرگترین مرجع کودک خود هستید و نقض ارزش، یعنی بیاعتبارساختن آن.
2. درباره ارزشها و چرایی اهمیت آنها با کودک و نوجوان خود صحبت کنید
نکتهای که درباره اهمیت آموزش ارزش ها به دانش آموزان بسیاری از والدین و معلمان از شدت بدیهیبودن فراموش میکنند این است که کودکان بزرگ میشوند. کودک در سالهای نخست زندگی چندان نیازی به این که چرا باید چنین رفتار کرد، ندارد. درواقع کودک در این سالها اغلب درگیر چرایی امور نمیشود و همین که چیزی قانون شود، میپذیرد. برای همین است که گفته میشود کودکان قوانین را بسیار خوب درک کرده و میپذیرند البته اگر قانون همگانی باشد و برای همه به یکاندازه رعایت شود. بنابراین در سالهای نخست زندگی کافی است ارزش خود را به صورت قانون درآورید و مطابق با توصیه اول، در منظر کودک خود کاملا به آن پایبند باشید تا کودک آن را درونی کند. اما در نُه سال دوم، کودک که حالا به نوجوانی نزدیک است،کمکم به چرایی مسائل فکر میکند.
او در این سالها به این میاندیشد که اگر مخالف فلان قانون (ارزش) عمل کند چه خواهد شد؟ درواقع دیگر در این سالها نمیتوان بهصرف این که فلان عمل قانون است، او را به رعایت آن ارزش وادار کرد. در اینجا لازم است که والدین و معلمان درباره چرایی اهمیت ارزشها با نوجوان گفتوگو کنند. آنچه که باز در این گفتوگو بسیار مهم است این است که ما به عنوان والد یا معلم ، نقدپذیر باشیم. در اینجا صحبت از گفتوگو و دیالوگ است و صرف این که حرف خود را بزنیم و دلایل خود را بیاوریم و انتظار داشته باشیم فرزند یا دانشآموزمان صرفا پذیرنده حرف ما باشد، باز ره به جایی نمیبرد. ممکن است فرزند ما تحت تاثیر قدرت ما بهطور موقت به ارزش موردنظرمان پایبندی نشان دهد اما دیر یا زود و همین که از سیطره قدرت و نفوذ ما خارج بشود، به این دلیل که اقناع ذهنی برای او حاصل نشده، از حفظ ارزش دست خواهد کشید. در حالی که اگر با تسامح بیشتری با سوالات و اما و اگرهای فرزند خود رفتار کنیم، نهتنها آن ارزش بهخصوص را به خطر نینداختهایم بلکه آن را فربهتر و غنیتر هم کردهایم. بنابراین برای آموزش ارزشهای انسانی به کودکان، لازم است که به یک ارزش متعهد باشیم: ارزش گفتوگو و این را هم بدانیم که پیشزمینه اخلاقیزیستن، آزادیِ عمل و نظر است.
3. از کتابهای کودک برای انتقال ارزشها استفاده کنید.
یکی از بهترین روشها برای تبیین اهمیت آموزش ارزش ها به دانش آموزان استفاده از کتاب کودک است. امروزه خرید کتاب کودک بین خانوادهها امری شایع و پذیرفته است. به چند دلیل کودکان شناخت و درونیکردن ارزشها را از کتابها بهتر میآموزند.
الف. کتابها مانند «آدمبزرگها» عصبانی نیستند.
حقیقت آن است که اغلب والدین و معلمان، آموزش ارزشها را در حالتی واکنشی به کودکان میآموزند. این بدان معنی است که بیشتر ما اهمیت ارزشها را در حالت طبیعی و عادی به کودک آموزش نمیدهیم بلکه هرزمان کودک خلاف ارزشهای موردنظر رفتار کرد، در واکنش به این رفتارِ خلاف ارزش، انبوهی از آموزشهای اخلاقی را که طبیعتا با میزانی از خشونت هم همراه است، بر سر کودک آوار میکنیم. وقتی آموزشی با عصبانیت انتقال داده شود، طبیعتا تاثیرگذاری و درنتیجه پذیرش آن توسط دیگری تحتالشعاع قرار میگیرد. این امر در کودکان به این دلیل که کودکان به جهت نادانی و ناتوانی بیشتر کارهایشان با نقص همراه است، بهگونهای شدیدتر قابل اثبات است. لجبازی کودکان با همین نگاه قابل فهم است. بنابراین در اهمیت آموزش ارزش ها به دانش آموزان باید به این وجه کاملا توجه کرد.
ب. کتابها ارزشهای اخلاقی را به کمک قصه و تمثیل برای کودکان روشن و ملموس میکنند.
آدمیزاد عاشق قصه است و کودک انسانی عاشقترین است نسبت به داستان. قصهها شعار نمیدهند و با به تصویرکشیدن یک موقعیت، قضاوت درباره ارزش و ضد ارزش را به خود کودکان واگذار میکنند. همین آموزش غیرمستقیم به تقویت هوش اخلاقی کودکان بسیار کمک میکند و باعث میشود که کودک به اصطلاح ماهیگرفتن را بیاموزد. برای روشنترشدن بهتر موضوع کتاب ایلیا را که یکی از مجموعهکتابهای بسیار پرمخاطب کودک و نوجوان است، مثال میزنم. مجموعه ایلیا در خدمت ارزش خدمتگذاری به مردم و ازخودگذشتگی است. ایلیا یا همان امیرعلی پسر نوجوانی است که به همراه تعدادی از دوستانش برای محافظت و مراقبت از مردم سرزمینش کارهای بزرگ زیادی انجام میدهد. کارهایی که نیازمند صبر، استقامت، ازخودگذشتگی، شجاعت و نیکخواهی زیادی است. این مجموعه که به تازگی جلد هفدهم آن منتشر شده، درباره نجات جهان از شر اهریمنان است. به راستی کدام آموزه و به چه شکل میتواند آرمان دفاع از مردم و میهن را بهتر از این کتاب در ذهن کودک و نوجوان ما بنشاند؟ به همین دلیل در اهمیت آموزش ارزش ها به دانش آموزان باید به نقشآفرینی موثر خود کتابهای داستانی نیز توجه کرد.
ج. کتابها به کمک ظرایفی مانند بیان آهنگین، میتوانند به بهترین شکل آموزهها را در ذهن کودکان نهادینه کنند.
کتابهای کودک بهخصوص کتابهای رده سنی خردسالان به زبان شعر است. همانطور که میدانید یکی از ویژگیهای شعر آن است که وزن و آهنگ دارد. یکی از مهمترین کارکردهای وزن به گفته فیلسوفان زبان آن است که وزن قدرت تاثیرگذاری را به شدت بالا میبرد. مجموعههایی مانند میمینی، سلام نابغه، تاتیکوچولو، دالیبازی به کمک همین به خردسالان انتقال ارزش انجام میدهند.
د. کتابها کودکان را بهدرستی میشناسند و متناسب با زاویه دید آنها ارزشها را منتقل میکنند.
بسیاری از آموزشهایی که ما به کودکان میدهیم، متناسب با زاویه دید خود ماست. همین مساله مانع مفاهمه و درک صحیح ارزش در ذهن کودک میشود، اما کتابهای کودک با بهرهگیری از آموزههای روانشناسی کودک، بهترین و بهینهترین روش را برای انتقال ارزشها برمیگزینند. برای مثال کتاب فرانکلین که مجموعه قصهای است برای کودکان 4 تا 8 ساله، نخست با توصیف موقعیت از زبان قهرمان کوچک داستان یعنی فرانکلین لاکپشت، سعی میکند به کودک بفهماند که میتواند مسائل را از زاویه دید او ببیند، سپس با درک و همدلی با کودک، ارزش موردنظر خود را به کمک تصویر و قصه به کودک تفهیم میکند. برای انتقال ارزشها به کودک لازم است که بتوانیم به جای آنها به دنیا نگاه کنیم تا متناسب با فهم آنها بیانمان را تنظیم کنیم و این چیزی است که کتابهای کودک به خوبی از عهدهاش برمیآیند.
در این یادداشت تلاش کردیم که اهمیت آموزش ارزش ها به دانش آموزان را تبیین و روشهایی برای انتقال بهینه آنها به کودکان معرفی کنیم. امیدواریم توانسته باشیم گامی هرچند کوچک در جهت سهلتر کردن این مسیر برای شما والدین و مربیان عزیز برداشته باشیم.
### پایان خبر رسمی