، (اخبار رسمی): نشریه توسعه مهندسی بازار در شماره 61 خود با محمدرضا صادقی عکاس و مدرس تبلیغات در مورد عکاسی صنعتی و ظرفیتهای آن در شرایط فعلی اقتصادی ایران مصاحبه کرده است.
به گزارشمجله توسعه مهندسی بازار، محمدرضا صادقی در معرفی خود گفت: من محمدرضا صادقی طراح، عکاس، فیلمبردار و مشاوره تبلیغاتی هستم. من کار خودم را از دوره راهنمایی و طراحی پوستر و عکس شروع کردم و تا به امروز هم این کار را ادامه میدهم اما ورود من به عکاسی احساس نیازی بود که 3-2 سال قبل در خودم حس کردم و آن نیاز به آموزش و انجام عکاسی برای موفقیت در این حرفه بود. لذا از همان زمان وارد هنر عکاسی شدم. در این مدت نسبتا کوتاه از ورود من به عکاسی با توجه به پیشینه هنری که داشتم با برندهای سرشناس داخلی و خارجی همکاری داشتم که در مقاطع مختلف مصاحبه به آن اشاره خواهم کرد به عنوان نمونه بنده بهترین تجربه کاریهای خودم را با استارتاپها داشتهام اما با برندهای خارجی از جمله H&M هم سابقه همکاری دارم. اولین توضیحی که در این مورد باید بدهم این است که تحصیلات آکادمیک من هیچ ارتباطی با عکاسی ندارد و این سوالی است که در ذهن خیلی از هنرجویان این رشته نیز وجود دارد که آیا حتما نیاز به سواد آکادمیک است که جواب من در تمام این موارد منفی است و نمونه این مسئله خود من هستم پس عکاسی علاقه نیاز دارد و نه تحصیلات آکادمیک!
تعریف عکاسی صنعتی چیست؟
در ایران پول ساز ترین نوع عکاسی، عکاسی صنعتی است. البته متاسفانه تصور غلطی از این نوع عکاسی در ذهن مخاطبان ایرانی شکل گرفته است و آن این است که عکاسی صنعتی در محیط کاملا خشک و خشن کارگاهی انجام میشود و قرار است در این محیط از ابزار و وسایل صنعتی عکسبرداری کنیم.
در حالی که عکاسی صنعتی ترجمه واژه commercial photography به معنی عکاسی تجاری است که شامل چندین زیرشاخه است و تنها یکی از این شاخهها عکاسی صنعتی است پس اگر کسی قرار است این حرفه را شروع کند نسبت به پول ساز بودن این حرفه و همچنین بکر بودن آن در ایران مطمئن باشد.
-تفاوت عکاسی صنعتی و تبلیغاتی از دید شما در چیست؟
عکاسی تبلیغاتی زیر مجموعه عکاسی صنعتی محسوب میشود. عکاسی تبلیغاتی استفاده از جلوههای عکاسی در جهت جذب مخاطب است اما در اشل و قالب کلیتر این موضوع جهت شناساندن کل مجموعه شامل؛ کارگاه یا کارخانه، ماشین آلات و تجهیزات عکاسی صنعتی محسوب میشود.
پس عکاسی تبلیغاتی بخشی از عکاسی صنعتی به شمار میآید اما لزوما هر عکسی که ما در محیط صنعتی بگیریم عکاسی تبلیغاتی نیست. عکاسی صنعتی شاخههای متعددی دارد و حتی گاها عکاسی پرتره یا مدلینگ نیز بخشی از آن محسوب میشود، به طور کلی در عکاسی مرزهای واضحی وجود ندارد و تشخیص این مرزها خیلی دشوار است. و البته چندان اهمیتی هم ندارد!
-اهمیت و جایگاه عکاسی صنعتی در بازاریابی محصولات و خدمات را چطور میبینید؟
به طور کلی همیشه محصول یا خدماتی برای فروش وجود دارد بنابراین به تبلیغ نیاز داریم تا این محصول معرفی شود پس معرفی یک محصول در این زمینه و جذب مخاطب بسیار مهم به نظر میرسد. قوای دیداری انسان محل ورود اولین اطلاعات از محیط پیرامون به ذهن است بنابراین این حس یا قوه بسیار مهم تلقی میشود.
با توجه به این نکته اولین گام در جذابیت هر کالا ظاهر آن است که باید به آن توجه کرد. یک عکس زیبا اولین گام در معرفی هر محصولی به شمار میرود. بنابراین هر شرکتی که به فروش فکر میکند باید عکاسی صنعتی را در برنامه مارکتینگ و بازاریابی خود قرار دهد و باید این نکته را در نظر بگیرد که مشتری باید از لحاظ دیداری اقناع شود.
- انواع عکاسی صنعتی و تاثیر هر کدام از آنها بر روی ذهن مخاطب در چیست؟
در اینجا اجازه بدهید این تقسیم بندی را انجام دهم که دو مدل عکاسی صنعتی وجود دارد یک مدل معروف به CLEAN CUT که در آن از پس زمینه کاملا سفید استفاده میشود. در فروشگاههای اینترنتی بیشتر از این مدل استفاده میشود اما این مدل از نظر نورپردازی سختتر از مدل دیگر است. مدل دوم معروف به Life style مدلی است که در آن عکاسی در محیط انجام میگیرد و کاربرد محصول را در محیط به مخاطب نشان میدهید.
این سبک در مورد مد و لباس کاربرد زیادی دارد هر چند ممکن است این سبک باعث عدم تمرکز بر روی محصول اصلی شود و مخاطب را سرگرم موارد دیگری کند اما این موضوع از نظر روانشناسی تبلیغات اشکالی ندارد زیرا در تبلیغات باید ناخودآگاه مخاطب اثرپذیر شود حتی اگر مخاطب در لحظه متوجه منظور تبلیغ نشود در آینده وقتی با محصول یا برند شما مواجه شود واکنش مثبتی خواهد داشت.
نمونه کاملا برعکس آن را در تبلیغات برنامههای آشپزی تلویزیون مشاهده میکنیم که به طور مستقیم از محصولات استفاده شده نام میبرند و در واقع تبلیغ را از ناخودآگاه ذهن به خودآگاه منتقل میکنند و در این شرایط گارد ذهنی شدیدی را علیه برند ایجاد میکنند. هیچ لزومی در تبلیغات خودآگاه وجود ندارد بلکه تبلیغات ناخودآگاه تاثیر بسیار زیادتری دارد.
- آیا تا به حال با صاحبان کسب و کار در مورد فرایند انجام کار اختلاف نظر داشتید و در صورت وجود این اختلافات چطور آن را مدیریت کردید؟
خوشبختانه مدیران و صاحبان کسب و کار در ایران افراد تحصیل کرده و منطقی هستند. این این موضوع همیشه وجود داشته و دارد. نکته مهم در تبلیغات و عکاسی، روانشناسی مخاطب است که خروجی آن سعی در اثرگذاری بیشتر بر روی مشتری دارد. طبیعتاً همه مدیران این بخش این مسائل را درک نمیکنند و سلایق شخصی خود را در سر دارند که این مسائل کار را سخت میکند و حتی در بعضی موارد مجبور به آموزشهایی به این افراد میشویم.
در بعضی موارد هم این مشاورهها اثربخش نمیشود و این حاصل نگاه بسیار سنتی در مدیریت است. در اینجا یک توصیه به سایر همکاران دارم و اینکه در این گونه موارد که مشاورههای حرفهای جواب نداد از انجام پروژه صرف نظر کنند چون برند کاری شما را تحت شعاع قرار میدهد بنابراین مهمترین نکته در این مورد مشاوره درست و قانع کردن صاحبان پروژه برای آن است.
-دید و نگاه صاحبان مشاغل و حتی جامعه ایران به عکاسی صنعتی به چه صورت است؟
عکاسی صنعتی و تجاری خیلی وقت نیست در ایران شکل گرفته است و از این جهت مسئله نو و بکری به حساب میآید و این موضوع یک نکته مهم برای کسبوکارها محسوب میشود که از هنر عکاسی برای افزایش فروش و تبلیغات موثرتر بهرهمند شوند و از این پتانسیل نهایت استفاده را کنند.
-به طور واضح دیدگاه مدیران باتجربه و به اصطلاح سنتیتر در مورد عکاسی صنعتی چیست؟
به طور کلی متدهای تبلیغاتی باید به موازات هم جلو بروند. اینکه دید مثبتی نسبت به مدیران قدیمیتر وجود ندارد تا حدودی به نوع معرفی و قدرت اقناع عکاس یا شرکتهای تبلیغاتی معطوف میشود زیرا مدیران همیشه دنبال فروش بیشتر هستند و ما باید این حس را در این افراد به وجود بیاوریم که این شیوه تبلیغات شما را به این هدف میرساند.
به طور معمول روانشناسی طرف مقابل برای مذاکره و معرفی محصول و خدمات هم در این موضوع موثر است به طور مثال بنده برای حضور در همین مصاحبه اطلاعات جامعهای نسبت به مجموعه شما کسب کردم و سعی کردم یک تصویر ذهنی از این موضوع در ذهنم تداعی کنم و فضای مجموعه را برای خودم قابل هضم کنم.
-شما از چه روشی برای اقناع مدیران جهت استفاده از این شیوه تبلیغاتی استفاده میکنید؟
اگر اجازه بدهید از تجربیات کاری خودم بگویم تا این مسئله بیشتر روشن شود. یکی از این تجربیات بنده در این حوزه مذاکره با شرکت فیلیپس بود، که اتفاقا خیلی هم مدیر باتجربهای داشتند. مشکل اصلی این مجموعه در زمینه معرفی محصولات، استفاده از مدل های خارجی برای تبلیغات در ایران بود که پیشنهاد ما برای این مجموعه استفاده از مدل های ایرانی و شرقی تر منطبق با فرهنگ جامعه ایران بود .
این موضوع در واقع از صنعت مد نشأت میگیرد و ممکن است شهر به شهر و منطقه به منطقه تفاوت داشته باشد به نظر بنده استفاده از المانهای بومی و متناسب با فرهنگ هر منطقه تاثیر بیشتری بر روی ضمیر ناخودآگاه انسانها میگذارد.
نمونه دیگر مسئله بومیسازی مدل تبلیغات در مورد وبسایت یک مجموعه پزشکان اتفاق افتاد که تمام تبلیغات مورد استفاده در این وبسایت از مدلهای خارجی استفاده شده بود و این حس همزادپنداری را از مخاطب گرفته بود، بنابراین توصیه ما به این مجموعه نیز استفاده از مدل بومی بود.
استفاده از این شیوه بر روی اعتماد مخاطب نیز اثرگذار است هر چند شاید کیفیت کار دچار افت شود اما این مسئله با دهها مزیت دیگر قابل جبران است. اما اینجا باز هم به این نکته تاکید میکنم که مدیر هر مجموعهای به دنبال راهکاری برای فروش بیشتر است، پس قانع کردن مدیر باید در چارچوب این مدل همراه با تکنیکهای روانشناسی، آمار و ارقام صورت پذیرد زیرا بسیاری از مدیران تحت تاثیر آمار هستند و این شیوه تاثیر مثبتی بر روی مدیران خواهد داشت.
- تاثیر عکاسی صنعت بر روی مخاطبان و قانع کردن آنها چیست؟
فرایند قانع سازی مشتریان سه مرحله است؛ مرحله اول ارائه تصویر خیلی خیلی زیبا از محصول برای تاثیر در ذهن مخاطب است، مرحله دوم بعد از تاثیرگذاری در ناخودآگاه مخاطب قراردادن تصاویر clean cut برای معرفی ابعاد مختلف محصول از زوایا مختلف و معرفی قابلیتهای آن است. اما مرحله سوم که تیر خلاص محسوب میشود معرفی کاربرد این محصول در زندگی اشخاص و نشان دادن آن است.
بعد از این سه مرحله دیگر دلیلی برای خرید نکردن محصول وجود ندارد و این فرایند باید به طور کامل در مورد هر فروشگاه اینترنتی طی شود و فرایند آپلود عکس به این شکل باشد. بهترین عکس، زیباترین عکس باید عکس اول باشد بعد عکسهای clean cut ودر نهایت دومین عکس خوب به عنوان عکس آخر آپلود شود.
### پایان خبر رسمی