، مشهد , (اخبار رسمی): توافق هستهای در نگاه اول یک اتفاق مهم و مثبت در بازار داخلی است. مردمی که تا دیروز تنها حق انتخاب یک برند داخلی را داشتند، از فردا با ورود برندهای خارجی حق انتخابهای بیشتری برای خرید خواهند داشت. بازارهای صنعتی و زیربنایی با حضور تبلیغات و تکنولوژیهای بهروز خارجی جانی دوباره میگیرند، سرمایههای حبسشده به جریان میافتند و بازارهای در حال رکود رنگ رونق به خود میبینند.
نبود تبلیغات کالاها به صورت حرفهای قبل و بعد از توافق هستهای وجود داشته است. برخی برندهای ایرانی تمایلی به هزینه کردن برای تبلیغات ندارند، بیشتر آنها استراتژی مشخص تبلیغاتی و بودجه معینی برای این کار نداشته و تنها تحت تاثیر بازاریاب آژانسهای تبلیغاتی قانع میشوند که برای محصول خود تبلیغات کنند
این روزها همه خشنود از توافق هستهای هستند. فعالان اقتصادی برای تبلیغات کالاهای خود از امید به روزهای بهتر میگویند و صحبت مردم در کوچه و بازار کم و بیش به توافق هستهای گره خورده است. تحلیلهای اقتصادی و وعدههای مسئولان همگی از بهتر شدن فضای کسبوکار خبر میدهد. در فضای پس از تحریم ضرورت دارد که بازاریابی را محصور در کالاهای مصرفی ندید، بلکه باید آن را به فضاهای جدیدتری تسری داد. از شواهد امر پیداست که برندهای مطرح خارجی خیلی زود در بازار ایران حضور پیدا خواهند کرد. با باز شدن دروازههای ایران، برندهای مطرح، خوشنام و با سابقه خارجی در تمام حوزهها به کشور ورود میکنند و به نظر معادلات بسیاری از بازارهای مصرفی و زیربنایی را تغییر خواهند داد.
تبلیغات برندها بعد از توافق هستهای
توافق هستهای در بلندمدت بازار را تحت تاثیر قرار میدهد. آنچه بیش از هر مورد دیگری بازار را تکان میدهد، عرضه و تقاضا و کنترل بازار است. واقعیت این است که اگرچه تحریمها در روابط اقتصادی ایران با دنیا نتوانست حرکت رو به رشد ایران را متوقف کند، اما به هرحال حل شدن این موضوع و رفع تحریمها میتواند یکی از نقاط بزرگ تاثیرگذار بر شکوفایی اقتصادی ایران باشد. توافق هستهای در نگاه اول یک اتفاق مهم و مثبت در بازار داخلی است. مردمی که تا دیروز تنها حق انتخاب یک برند داخلی را داشتند از فردا با ورود برندهای خارجی حق انتخابهای بیشتری برای خرید خواهند داشت. بازارهای صنعتی و زیربنایی با حضور تبلیغات و تکنولوژیهای بهروز خارجی جانی دوباره میگیرند و سرمایههای حبسشده به جریان میافتند. تمام این پیشبینیها یک معنی دارد و آن یعنی داغ شدن تنور کسبوکار، به معنی رقابت و تبلیغات برندهای ایرانی و خارجی برای تصاحب بازارهای موجود در ایران برای گرفتن مشتری و افزایش سهم فروش بیشتر در بازار مورد نظر است. رقابتی شدن فضای کسبوکار در این سطح نوید داغ شدن بازار تبلیغات و بازاریابی دارد تا جایی که آژانسهای مطرح تبلیغاتی دنیا برای ورود به ایران خیز برداشته و مشغول مذاکره هستند.
«نبرد تبلیغات برندها بعد از توافق هستهای» یک خبر تاثیرگذار برای فعالان صنعت تبلیغات است. برندهای داخلی برای حفظ بازار نیاز به تبلیغاتی بیشتر در رسانهها دارند و این یعنی تبلیغ بیشتر و متمرکزتر. از طرف دیگر برندهای خارجی برای نفوذ به بازار نیاز به یک راهنما و مشاور تبلیغاتی بومی دارند و این یعنی شانس همکاری با یک برند معتبر خارجی برای یک آژانس تبلیغاتی.
بعد از توافق همه صحبت از صلح و دوستی میکنند، ولی به نظر میرسد بعد از توافق نبرد برندها در بازار اقتصادی ایران رخ خواهد داد. در واقع میتوان گفت بعد از تحریم، نبرد تبلیغات برندها بعد از توافق هستهای برای بقا در بازار ایران است.
به نظر میرسد برندهای داخلی به دلیل چندین دهه انحصار مطلق کمی تنبل شدهاند، این در حالی است که برندهای خارجی که وارد بازار ایران میشوند دارای مدیریت اصولی و بهروز هستند و برای به دست گرفتن بازار ایران، کمپینهای تبلیغاتی متمرکز و حسابشده اجرا خواهند کرد. بسیار دقیق و هدفمند حرکت میکنند و هیچگاه به سهم کوچکی از بازار اکتفا نکرده و تا هنگامی که رهبر بازار نشوند، دست از تلاش برنمیدارند.
برندهای خارجی با تبلیغات در سایر کشورها فاتح بازار هستند و اکنون برای فتح بازار ایران شروع به تبلیغات کردهاند. نکته دیگر این است که برندهای ایرانی که برنامهریزی تبلیغاتی ضعیف و هدفهای مقطعی دارند، در برابر این لشگر بزرگ قرار گرفتهاند.
اگر به این وضعیت، تمایل ذاتی ایرانیها را به مصرف کالاهای خارجی هم اضافه کنیم، میتوان پیشبینی کرد که برندهای ایرانی وضعیت خوبی در این نبرد تبلیغاتی نخواهند داشت. البته به صورت خیلی کلی قابل پیشبینی است که با توجه به بافت درآمدی و شاخصهای اقتصادی، طبقه متوسط رو به پایین همچنان مجبور به استفاده از برندهای وطنی هستند و طبقه متوسط رو به بالا به سمت برندهای خارجی تازهوارد حرکت میکنند و این به معنی تقسیم بازار بین برندهای ایرانی و خارجی است؛ البته همین اتفاق هم خسارت کمی برای برندهای ایرانی نخواهد داشت.
به هر صورت توافق هستهای یک اتفاق مهم در تاریخ معاصر ایران به شمار میآید و میتوان از آن به عنوان یک پیچ خطرناک برای برندهای ایرانی در صورت عدم هوشیاری نام برد. برندهای مطرح ایرانی باید به روزهای بعد از توافق فکر کنند و استراتژی مناسبی برای تبلیغات آن روز داشته باشند تا در جهت تقویت برند خود حرکت کنند و اگر اینطور نباشد در نبرد تبلیغات برندها بعد از توافق هستهای برندهای داخلی شکست میخورند.
برندهای ایرانی چه جایگاهی دارند و تا چه اندازه محبوب بودهاند؟
آیا نامهای تجاری داخلی توانستهاند مشتریان ایرانی را تا این اندازه درگیر خود کنند؟ این پرسش را میتوان به این صورت مطرح کرد که برندهای ایرانی تا چه اندازه در بازاریابی و تبلیغات خود موفق عمل کردهاند؟ کارشناسان به حفظ و ارتقای کیفیت و خدمات پس از فروش به عنوان یکی از مهمترین مولفههای بازاریابی اشاره میکنند و این موضوع را راز محبوبیت برندهای خارجی میدانند. درست در شرایطی که بازار ایران تورم دو رقمی را تجربه میکند، برندهای خارجی با تبلیغات حسابشده پوشاک، تلفن همراه، بازار لوازم خانگی و… را تبلیغ و رونمایی میکنند و کارآیی و قابلیت تبلیغات آخرین محصولات برندهای خارجی توانسته است بحثهای داغی بین مشتریان ایرانی و در فضای مجازی ایجاد کند.
نبرد تبلیغات برندها بعد از توافق هستهای
به گفته کارشناسان، برندهای بزرگ برای افزایش محبوبیت و فراگیری خود تبلیغات انجام میدهند. محبوبیت برخی نشانهای تجاری خارجی تا آنجا پیش رفته که آنها به تدریج به نام یک نوع محصول خاص تبدیل شدهاند. حالا در دنیایی که مشتری وفادار هدف رقابت بسیاری از برندهای تجاری در جهان شده است، برندهای ایرانی همچنان در حوزهای به نام تبلیغات میلنگند و این یعنی در نبرد تبلیغات برندها بعد از توافق هستهای برندهای داخلی شکست میخورند.
ماجرای رقابت تجاری کالاهای ایرانی حالا به موضوع پیچیدهای تبدیل شده است که به گفته کارشناسان تنها به جنبههای عام تبلیغاتی منحصر نمیشود. مشتریان به نگاه کوتاهمدت و منفعتطلبی یکسویه نشانهای تجاری ایرانی انتقاد میکنند و شرکتهای تبلیغاتی از نبود فرهنگ صحیح تبلیغات بین تولیدکنندگان ایرانی میگویند، این در شرایطی است که تولیدکنندگان با اشاره به واقعیتهای دیگری از شرایط تولید در ایران، رقابت و تبلیغات در تجارت جهانی را دشوار توصیف میکنند.
نبود تبلیغات کالاها به صورت حرفهای قبل و بعد از توافق هستهای وجود داشته است. برخی از برندهای ایرانی تمایلی به هزینه کردن برای تبلیغات ندارند، بیشتر آنها یک استراتژی مشخص تبلیغاتی و بودجه معینی برای این کار نداشته و تنها تحت تاثیر بازاریاب آژانسهای تبلیغاتی قانع میشوند که برای محصول و خدمات خود تبلیغات به راه اندازند. تبلیغات در جهان ابعاد گسترده و خلاقانهای پیدا کرده است، اما در ایران همچنان با شیوههایی کلیشهای پیگیری میشود، این در شرایطی است که همین شیوههای کلیشهای نیز در بین بسیاری از تولیدکنندگان جایگاهی ندارد و بسیاری از آنها حذف هزینه تبلیغات یا قائل شدن حداقل هزینه برای تبلیغات را صرفهجویی در مخارج خود تلقی میکنند و این یعنی در نبرد تبلیغات برندها بعد از توافق هستهای برندهای داخلی شکست میخورند.
علاقهمندان میتوانند برای مشاهده متن کامل این مطلب به آدرس http://goo.gl/SafVLy مراجعه کنند.
### پایان خبر رسمی