اطلاعات تماس
[نمایش اطلاعات]
کد: 13951001204545700

رئیس انجمن علمی جنگلبانی مطرح کرد

تنفس، آخرین تصمیم جنگل

کد: 13951001204545700

https://goo.gl/Yl5tF5

، تهران , (اخبار رسمی): بعضی افراد مخالف طرح تنفس، از دستور رئیس سازمان جنگل‌ها برای توقف بهره‌برداری شوکه شدند. آنها می‌گویند که اجرای طرح با عجله بوده است؛ از طرفی این در حالی است که مدت زیادی از جدل‌ها بر سر اجرای تنفس گذشته است.

تنفس، آخرین تصمیم جنگل

به گزارش اخبار رسمی به نقل از روابط عمومی سازمان حفاظت محیط زیست ، پس از نابودی یک و نیم‌میلیون هکتار از جنگل‌های هیرکانی در طول 4 دهه، جنگل، آخرین تصمیم خود را برای «تنفس» گرفت. حالا بنا شده جنگل‌های بازمانده دوره سوم زمین‌شناسی حداقل برای 10‌سال استراحت کنند. 
دوره‌ای طولانی از تمام ظرفیت‌های جنگل، فقط «چوب» دیده شد و همین مسأله به زوال نزدیک به نیمی از این جنگل‌ها انجامید. تا این‌که چندی پیش، بعد از گیر‌و‌دار بسیار و مخالفت‌های فراوان، بهره‌برداری از جنگل‌ها با دستور رئیس سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری متوقف شد. هر چند در طول مطرح‌شدن این برنامه، مخالفت‌ها از سوی بهره‌برداران و حتی بخشی از بدنه سازمان جنگل‌ها باعث شد که مراحل کارشناسی طرح طولانی‌تر شود.
 همین اخیرا خبر آمد که کمیسیون تلفیق «طرح تنفس» را در برنامه ششم توسعه گنجانده است و به‌زودی در صحن علنی مجلس به بحث گذاشته خواهد شد؛ طرحی که اگر تصویب شود، باید سالانه 400 تا 500‌میلیارد تومان اعتبار بگیرد. درباره تنفس و توقف «بهره‌کشی» از جنگل با ‌هادی کیادلیری، رئیس انجمن علمی جنگلبانی و همین‌طور دانشکده منابع طبیعی و کشاورزی علوم و تحقیقات ایران به گفت‌و‌گو نشستیم. او از فعالانی است که دغدغه جنگل را دارد و می‌گوید نباید به زوال درختانی که اکنون با تصمیمی تازه در مسیر نجاتند، بی‌تفاوت باشیم؛ چرا که جنگل خودش چنین تصمیمی گرفته است.
بعضی افراد مخالف طرح تنفس، از دستور رئیس سازمان جنگل‌ها برای توقف بهره‌برداری شوکه شدند. آنها می‌گویند که اجرای طرح با عجله بوده است؛ از طرفی این در حالی است که مدت زیادی از جدل‌ها بر سر اجرای تنفس گذشته است.
اصلا ناگهانی نبود. ‌سال 93 دستورات ابلاغ شد اما متاسفانه به علت تعلل مخالفان در سازمان جنگل‌ها دیر اتفاق افتاد. مشکل این است که در انتخاب مدیران اشتباه کردیم. سیستم سیاست استراحت جنگل را در نظر داشت اما معاونانی در نظر گرفته بود که مخالف طرح بودند. با این تفاسیر چطور می‌توانستیم انتظار داشته باشیم که درست و بدون تعلل اجرا شود؟ همین دست دست کردن بالادستی را مجبور به دادن دستوری صریح برای اجرا کرد. از سویی کارشناسی طرح هم موضوعی زمانبر است و این یکی از دلایل طولانی‌شدن اجرای دستورالعمل اصلی است.دراین میان بعضی منتقدند که طرح تنفس بدون مطالعه بوده و بعضی گروه‌ها در آن دیده نشده‌اند.
حتی انتخاب واژه استراحت یا تنفس نتیجه کلی تحقیق و مطالعه است. این تحقیقات بود که نشان داد موجودی جنگل‌ها نصف شده و گستره بزرگی از جنگل‌ها از بین رفته‌اند و این اکوسیستم بیمار شده است. همین مطالعات گفت که در مناطق تحت بهره‌برداری به نسبت مناطق، تنوع زیستی کاهش پیدا کرده است؛ مجموع این اتفاقات گفت استراحت لازم است.
دستور‌العمل اصلی برای تنفس در چه وضعیتی است؟
دستوری که از سوی رئیس سازمان داده شد، در حال اجراست؛ اما برای طرح اصلی استراحت جنگل‌ها دستورالعمل‌های اجرایی با مشارکت چند دانشگاه شمال کشور در حال تهیه‌شدن است. این دانشگاه‌ها به کمک سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری و سازمان حفاظت محیط‌زیست دستورالعمل را آماده خواهند کرد و شرح خدمات هم تهیه شده است. در طول به سرانجام رسیدن طرح و تصویب در مجلس، ادامه راه قبلی برای برداشت چوب متوقف شده و قرارداد جدیدی برای بهره‌برداری بسته نخواهد شد. از طرفی به بهره‌برداران هم وظایف دیگری در راستای حفاظت و احیای جنگل محول شده است. در کنار این دستور مصوبه هیأت دولت هم برای توقف بهره‌برداری جنگل‌های شمال داشتیم که بر اساس آن فقط بهره‌برداری از درختان خشک مجاز بود.
برای گروه‌های خردی که پیش از این از جنگل بهره‌برداری می‌کردند، چه باید کرد؟ مردم محلی که خود بهره‌بردار خرد هستند، کجای این طرح دیده شدند؟ برای حفاظت جنگل، آنها چه نقشی خواهند داشت؟
البته که باید برای این گروه‌ها هم تمهیداتی قایل شد و کمکشان کرد. مردم و جامعه در بطن توسعه درست و پایداری قرار دارند. در طرح تنفس باید جامع‌نگر و جامعه‌نگر باشیم و از همین مردم کمک بگیریم. برای این کار ابتدا باید ظرفیت‌ها و خدمات مختلف را شناخت؛ اما مسأله این است که مردم در بهره‌برداری‌های گسترده نقشی ندارند. در این مورد اغلب از آنها استفاده می‌شود و بعد از سوی بهره‌برداران بزرگ کنار گذاشته می‌شوند؛ مثلا در سوادکوه چند کارگری که در معدن کار می‌کنند، بعد از تمام‌شدن ذخیره معدن در حالی رها می‌شوند که به بیماری گرفتار شده‌اند. در این موارد مردم فقط وسیله شده‌اند. این در حالی است که ما معتقدیم مردم نباید وسیله شوند. آنها باید هدف این توسعه باشند و طرح‌های اینچنینی موجب رفاه زندگی آنها باشد. اما این‌جا یک مسأله دیگر هم مطرح است، بهره‌برداری به چه کسی خسارت می‌زند؟ ادامه این روند به نفع مردم است؟ مثلا آیا هزینه‌ای که برای تبدیل جنگل به زمین کشاورزی برای تولید گندم پرداخت می‌کنیم، از خسارتی که به منابع خودمان وارد می‌شود، بیشتر است؟ خیر. در بیانیه «برانت لند» هم در گذشته گفته می‌شد که برای هر محصول تولیدی باید تمام مواد مصرفی را ارزش‌گذاری کرد و دید تولید به‌صرفه است یا خیر. در تحقیقی روی یک نمونه جنگل کار کردند و دیدند ارزش آن از بابت حفظ آب 300‌میلیون دلار، گردشگری 40‌میلیون دلار و چوب 20‌میلیون دلار است. بر این اساس روی کدام باید برنامه‌ریزی کرد؟ برای ما که با خشکسالی درگیریم پاسخ روشن است.
این طرح چقدر با نگاه‌های منطقه‌ای مواجه بوده است؟
بیشتر از هر مشکلی همین نگاه منطقه‌ای و محلی آفت است. اما این طرح ملی و سرزمینی است. اکنون حداقل 42‌درصد جنگل‌های شمال رو به قهقراست. با این شرایط می‌گویند باز هم باید بهره‌برداری کرد، آخر کدام چوب؟ درباره بهره‌برداران بزرگ هم باید گفت، مگر ضامن نیروها و شرکت‌های بهره‌برداری سازمان جنگل و طبیعت است؟ این چه توجیهی است که کارخانه‌ای که احداثش از ابتدا اشتباه بوده و همگام با طبیعت نبوده، همچنان کار کند چون کارگر دارد؟ این‌جا مدعی‌العموم کیست؟ چه کسی از حق کسانی که خارج از شمال زندگی می‌کنند، دفاع خواهد کرد؟ این موضوعی ملی است نه منطقه‌ای. دوستان متاسفانه موضوع را محلی و منطقه‌ای می‌بینند. با نگاه ملی اگر نگاه کنیم، باید استراحت انجام شود. همین طرح حفظ اراضی کشاورزی که می‌گوید، باید از بهره‌بردار حمایت کرد و توجهی به کل مملکت ندارد. اول باید این‌ جا بیفتد که موضوع ملی است. تا درکی از این نداشته باشیم، -. اگر سازمان جنگل‌ها و محیط‌زیست می‌گوید این طرح درست است ادامه دهد و نتیجه را مردم هم خواهند دید. اگر اعتقاد دارد که درست است، باید مدیرانش را هم در همین راستا بچیند.
چطور می‌توان به نقض نشدن این طرح یا رأی گرفتنش در مجلس امیدوار بود؟
این موضوع مطمئنا برگشت‌پذیر نیست. این تصمیم را نه یکی، دو کارشناس، بلکه خود طبیعت گرفته است. جنگل دیگر توان تولید چوب ندارد. جنگل‌های شمال اکثرا بیمار و مریض‌اند. این موضوع و تصمیم به حرف ما کارشناسان نیست. این صدای طبیعت است. این روندی است که امسال اگر اجرا نشود، 10‌سال بعد جنگل‌ها را از دست خواهیم داد. حرف یک کارشناس نبوده که به دریاچه ارومیه خشکیده حقابه بدهند و سد را به رویش باز کنند، بلکه این ناله دریاچه خشک بود که می‌گفت به من آب بدهید. تنفس جنگل هم صدای طبیعت است. مگر می‌شود از مریض خون بگیریم؟ باید مهلتش دهیم تا استراحت کند و درمان شود.

نگرانی مخالفانی که اتفاقا در پست‌های مدیریتی هم هستند، از چیست؟
برای سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری که دو، سه دهه به بهره‌برداری چوب عادت کرده بود، تغییر روش دشوار است. بعضی دلهره دارند که شاید تأمین هزینه انجام نشود و همین طرح‌های مدیریتی هم که وابسته به چوب است از هم بپاشد. این نگرانی البته تا حدی منطقی است. نگاهی دیگر معتقد است بهره‌برداری به نفع جنگل است که البته چنین چیزی را قبول نداریم. عده‌ای عقیده دارند چون طرح‌های ما وابسته به چوب است، اگر بهره‌برداری تعطیل شود، طرح‌های ما از هم می‌پاشد. ما این را می‌پذیریم و برایش برنامه‌هایی در نظر گرفته شده است. حتی در بندهای قانونی هم آمده که هزینه استراحت باید از طرف دولت تأمین شود. باید پرسید که آیا تا به حال سازمان جنگل‌ها طرحی داده که بودجه آن تأمین نشده باشد؟ این‌که بنشینیم و بگوییم بودجه نمی‌دهند پس هیچ کاری نکنیم که نشد کار. وقتی دولت برای ممنوع کردن بهره‌برداری دست یاری داده و سازمان پذیرفته است و برای نخستین‌بار چنین تصمیم قاطعی گرفته شده، اشتباه است که به خاطر احتمال نبودن بودجه سنگ‌اندازی کنیم و دست از کار بکشیم. اینها توجیه و کسالت است. این طرح مطمئنا موفق می‌شود حتی اگر کارشکنی شود و خلاف آن حرکت کنند. ما ناگزیریم که براساس تصمیم طبیعت، چنین مسیری را برویم.
چالش جدی پیش روی این طرح چیست؟
 یکی همین مقاومت مدیران و کارشناسان سازمان است که طرفدار بهره‌برداری و بهره‌برداران هستند. مقاومت کارخانه‌ها و شرکت‌های بهره‌برداری هم مسأله است. احتمالا بعضی نماینده‌های منطقه‌ای هم مخالفت کنند. چالش بزرگ دیگر کمبود اعتبار است. دولت حتما باید کمک کند، البته عدد بزرگی نیست. من محاسبه‌ای انجام دادم و دیدم برابر است با کمتر از 27 صدم‌درصد درآمد یک روز نفت مملکت. اگر دغدغه مردم درست می‌شد جریان درست می‌شد و برای 27‌درصد درآمد یک روز نفت این همه سنگ پیش پای طرح نمی‌انداختند و کاسه چه کنم دست نمی‌گرفتند. ضمنا بهره‌برداری انجام می‌شد 100 تا 300‌میلیارد تومان بهره‌برداری می‌کردند، اما آفتی که طغیان کرد در جنگل‌های شمال ما 10‌میلیون تومان پول درمانش را نداشتیم. پس چرا می‌گویند بهره‌برداری به نفع جنگل است؟

فعالان محیط‌زیست و دانشگاهی‌ها ازجمله خود شما برای این طرح خیلی جنگیدید. به روند پیشرفت طرح امیدوارید؟
اگر از درخت حمایت می‌کنم برای من نفع شخصی ندارد. این را مشغولیت نمی‌بینیم، بلکه مسئولیت من است. چطور شاخه درختی بشکند و حرص نخوریم؟ چطور شهرداری‌ها زباله‌ها را در جنگل رها کنند و ساکت باشیم؟ چرا کامیون‌کامیون درخت قطع کنند و نگوییم نکنید. با وضع جنگل، طرح تنفس مطرح شد تا سرعت تخریب کمتر شود. ما مطمئنیم که مخالفان طرح را خواهند پذیرفت و در این صورت وضع منابع ما از این بدتر نخواهد شد. درحال حاضر تمام متخصصان، قرق‌بانان و جنگل‌بانان در حد محافظان درختان برای بهره‌برداری یک‌سری پیمانکار تنزل پیدا کرده‌اند. جنگل‌بان و قرق‌بان ما برای حفظ این جنگل کشته بشود و بعد پیمانکار قطعشان کند و من درس‌خوانده ساکت باشم؟ با زحمت و هزینه فراوان قطر درختان زیاد شود و پیمانکار ببرد؟ با ادامه شرایط قبلی خون جنگل‌بان پایمال می‌شود. اکنون نقطه تاریخ‌سازی است. وقت سنگ‌اندازی نیست. هر کار جدیدی چالش دارد و مخالفت می‌کنند، اما در مرحله بعدی همین سنگ‌اندازان بی‌تفاوت می‌شوند و بعد خواهند پذیرفت که چنین کاری برای نجات جنگل لازم است.

### پایان خبر رسمی

اخبار رسمی هویت منتشر کننده را تایید می‌کند ولی مسئولیت صحت مطلب منتشر شده بر عهده ناشر است.

پروفایل ناشر گزارش تخلف
درباره منتشر کننده:

سازمان حفاظت محیط زیست

تخریب محیط زیست و بهره برداری بیش از حد منابع در کشور ما نیز همانند بسیاری از کشورهای جهان در طی قرن گذشته، چشمگیر بوده و تسریع در این روند در سال 1335 منجر به تشکیل دستگاهی مستقل به نام کانون شکار ایران، با هدف حفظ نسل شکار و نظارت بر اجرای مقررات مربوط به آن شد. در سال 1346 در پی تصویب قانون شکار و صید، سازمان شکاربانی و نظارت بر صید جایگزین کانون فوق شد. بر اساس قانون اخیر، سازمان شکاربانی و نظارت بر صید، مرکب از وزیران کشاورزی، دارایی، ‌جنگ و شش نفر از اشخاص با صلاحیت بود. بر اساس ماده 6 قانون فوق، وظایف سازمان شکاربانی و نظارت بر صید از محدوده نظارت و اجرای مقررات ناظر بر شکار فراتر رفته و امور تحقیقاتی و مطالعاتی مربوط به حیات‌وحش کشور، تکثیر و پرورش حیوانات وحشی و حفاظت از زیستگاه آنها و تعیین مناطقی به عنوان پارک وحش و موزه‌های جانورشناسی را نیز در بر گرفت. در سال 1350 نام سازمان شکاربانی و نظارت بر صید به “سازمان حفاظت محیط زیست و نام شورای‌عالی شکاربانی و نظارت بر صید به “شورای‌عالی حفاظت محیط زیستف تبدیل شد و امور زیست‌محیطی از جمله پیشگیری از اقدامهای زیانبار برای تعادل و تناسب محیط زیست نیز به اختیارات قبلی آن افزوده شد. در سال 1353 پس از برپایی کنفرانس جهانی محیط زیست در استکهلم و با تصویب قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست در 21 ماده، این سازمان از اختیارات قانونی تازه‌ای برخوردار شد و از نظر تشکیلاتی نیز تا اندازه‌ای از ابعاد و کیفیت سازگار با ضرورتهای برنامه‌های رشد و توسعه برخوردار شد.

اطلاعات تماس
[نمایش اطلاعات]
منتشر شده در سرویس های:

گردشگری و میراث فرهنگی | محیط زیست