، تهران , (اخبار رسمی): در حاشیه برگزاری این دوره با رضا طاهری» مصاحبهای داشتهایم و سوالاتی را درباره وضعیت ترجمه و نشر ادبیات عرب در ایران، علت مجهور واقع شدن برخی شاعران عرب نسبت به سایر شعرا و … را جویا شدهایم. متن این مصاحبه را در ادامه میخوانید.
یکی از اعضای هیئت داوران دومین دوره برگزاری جشنواره ترجمه ادبی جناب آقای رضا طاهری، شاعر، نویسنده و مترجم زبان عربی هستند. «رضا طاهری» آثاری را قبیل: عاشقانهسرای بیهمتا، مجموعه قصههای مشهور جهان، سفرهای مارکوپولو و … را ترجمه کرده است.
در حاشیه برگزاری این دوره با رضا طاهری» مصاحبهای داشتهایم و سوالاتی را درباره وضعیت ترجمه و نشر ادبیات عرب در ایران، علت مجهور واقع شدن برخی شاعران عرب نسبت به سایر شعرا و … را جویا شدهایم. متن این مصاحبه را در ادامه میخوانید.
محمد صابری: این روزها در حال انجام چه کاری هستید؟ روی چه پروژه، ترجمه یا کار تحقیقاتی مشغول هستید؟
رضا طاهری: در کنار ویرایش کارهای چاپ نشدۀ تصحیح متون ادبیات عامیانه و کارهای ترجمه شدهام از ترانههای عربی، به مطالعات نشانهشناسی فرهنگی در ادبیات عامیانۀ «هزار و یک شب» و «هزار و یک روز» میپردازم.
محمد صابری: نظر شما را در مورد وضعیت فعلی ترجمهی ادبی در ایران چیست؟
رضا طاهری: اکثر کتابهای ادبیات جهان با وجود مشکلات گرانی صنعت چاپ و پروسۀ ممیزی کتاب در ایران در حال چاپ و نشر است و ترجمۀ آثار ادبی و علوم نظری و فنی در ایران مخاطبان زیادی دارد و از این رو صنعت ترجمه در کمیت پر رونق هست. از طرفی کیفیت کار ترجمه به ویژه در بخش ادبی به دلایل ارزانی کار و عدم ویراستاری و یا دلایل دیگر با افت کیفیت روبرو است و همین مسایل و عدم کانون پیگیر فعال در حوزۀ ترجمه سبب میشود گاهی برخی از آثار ادبی جهان با چنیدن قلم و ناشایست به زبان فارسی برگردانده شود.
محمد صابری: دلیل آنکه ترجمهی آثار ادبیات عرب نسبت به بقیهی آثار تا این حد کم است را چه میدانید؟
رضا طاهری: کتابهای عربی به فراوانی در ایران ترجمه میشود، برخی از این ترجمهها مربوط به حوزهی دینی است که به صورت سنتی در حال بازتولید یا بازترجمه است. اما جز آثار انگشتشماری از شاعران عرب معاصر که چندین بار در این سالها در ایران ترجمه شده مابقی شعر عرب و ادبیات داستانی به مخاطب ایرانی کمتر معرفی شده است.
ترجمه مراودۀ فرهنگی است باید ببینیم چه نیازی به ترجمهی آثار عربی برای مخاطب فارسزبان ایرانی داریم. ادبیات عرب واژهی وسیعی است، بخشی از ادبیات کلاسیک عرب در ایران در دانشگاهها تدریس میشود و مراوده و مناسبات فرهنگی هزارساله با ادبیات ایرانی داشته و دارد، اما در معاصر، ادبیات عرب نیز مانند ادبیات فارسی درگیر پوستاندازی در فرم و محتوا بوده است.
محمد صابری: چرا ترجمه بعضی از شاعران عرب مانند نزار قبانی و محمود درویش در ایران مورد توجه فراوان قرار گرفته است و بسیاری از شاعران و نویسندگان مورد توجه نیست.
رضا طاهری: بخشی از این استقبال به جامعۀ مخاطب برمیگردد، غالب اشعار نزار قبانی رویکردی عاشقانه دارند، اشعار نزار قبانی، با شعرهای معاصر ایرانی نیز روابط بینامتنی دارد و درک آن برای مخاطب ایرانی ساده است، در فرم و ساختار کلامی نیز ساده است و سادهتر ترجمه میشود. معرفی مناسبی از نزار قبانی در ایران انجام گرفته است و صنعت نشر نیز چاپ کتاب او را بیشتر مورد توجه قرار داده است.
شعرهای محمود درویش نیز در عین روانی کلام و محتوا محور، نگاهی ژرف به مسایل اجتماعی عرب دارد و شعر پایداری است، بخشی به این دلایل مورد توجه جامعهی مخاطب ایرانی قرار گرفته است، بخشی دیگر از این توجه به شاعرانی مانند نزار قبانی، محمود درویش و آدونیس به توجه جامعۀ مخاطب جهانی شعر و حتی خود دنیای عرب نیز بر میگردد، اینها را بسنجید با دیگر شاعرانی مثل مظفر نواب، سعید عقل، شاکر بدرالسیاب، … که در دنیای عرب سرآمدند ولی استقبال کمتری در ترجمۀ اشعار آنها به زبان فارسی شده است یا اصلاً در ادبیات ترجمهی ایران ناشناختهاند. .
محمد صابری: به نظر شما چه ملاک معتبری برای سنجش ترجمه خوب از بد وجود دارد؟ به نظر شما در ترجمه، حفظ زبان و سبک نویسنده مهم تر است یا مفهوم اثر؟
رضا طاهری: شناخت زبان و وجوه زبانی متن مبداء و مقصد و انتقال پیام با متنی روان و قابل فهم در زبان مقصد؛ ارائه نزدیکترین معادل طبیعی واژهها و اصطلاحات زبان مبداء با رعایت سبک و مناسبات بینامتنی در زبان مقصد. و شناخت ساختار و سبک، لحن، بافت درونی متن و فرامتن و … در متن مبداء و ارائه و حفظ انسجام آن در متن مقصد؛ ملاکهای ارزیابی من در ترجمۀ ادبی است. در ترجمۀ متن ادبی با توجه به دلایلی که در سوال قبلی آوردم باید از مفهوم و محتوای اثر فراتر برویم. انتقال محتوا شرط اولیه هست ولی کافی نیست. از دید من شعر برآیند فرم و محتوا است، من در ترجمه دوست دارم در کنار محتوا به وجه ساختار و فراساختار شعر مانند زندگی شاعر و دیدگاه و زمانهی او نیز بپردازم.
محمد صابری: میخواهیم ببینیم که به نظر شما مرز بین تعهد شاعرانگی در ترجمهی شعر کجاست و وفاداری در ترجمۀ شعر چه معنایی دارد؟
رضا طاهری: اصولاً در بحث فرم شعر، شعر عربی خصوصاً شعر کلاسیک و حتی عمودی در زبان فارسی به صورت شعر آزاد فارسی ترجمه میشود هر چند ارتباط معنادار عروض و بلاغت بین هر دو زبان وجود دارد. اما اصطلاح ترجمۀ آزاد را با آزادی تام و صرف انتقال محتوا و تغییرات زیاد در شعر نمیتوانم بپذیرم، اما بیشک در ترجمۀ متن، در کنار انتخاب مناسب معادل واژگانی مترجم دست به انتخاب بینامتنی تصویر و یا بلاغت میزند و از این دیدگاه به آزادی کار مترجم باور دارم.
محمد صابری: چرا مثلا آدونیس نامزد دریافت جایزهی نوبل ادبیات است، نجیب محفوظ جایزهی نوبل را به دست آورده و داستاننویسان بزرگی در جهان دارند. دلایل این جهانیشدن ادبیات عرب در چیست؟ چرا در زبان فارسی آن را نداریم.
محمد صابری: چه راهکاری برای توسعه فرآیند ترجمه آثار نویسندگان و شاعران عرب به زبان فارسی دارید؟ با رویکرد صنعتی شدن ترجمه چقدر موافق هستید؟
رضا طاهری: صنعتی شدن ترجمه برای متنهای غیر ادبی سودمند خواهد بود و حداقل ارتباط اولیه با محتوای اثر را ایجاد خواهد کرد و در همین حد قابل تقدیر است اما در بخش ادبی قابل پذیریش نیست، برای توسعهی فرایند ترجمه نیاز به مراودۀ مستقیم مترجمان با دنیای زبان مقصد و شناخت راهکارها و روشهای علمی ترجمه است.
محمد صابری: به نظر بعضی از بزرگان ترجمه، بسیار دشوار است که بتوان بدون درسخواندن و همراهی با کسانی که در یک زبان و با آن بزرگ شدهاند و تنها با فرهنگ لغت اثر ادبی ترجمه کرد. به نظر شما چقدر این مساله جدی است و آیا راهکار میانهای برای آن نمیتوان پیدا کرد؟ آیا ترجمه ادبی را تنها باید از مترجم با زبان مادری زبان مقصد خواست؟
رضا طاهری: فرایند ترجمه پیچیدگی خود را دارد ولی به این که مترجم در زبان مبداء همان مقدار پختگی زبان مقصد را داشته باشد باوری ندارم، مترجم باید با متن زبان مبداء آشنایی مناسب داشته باشد، برخی از مباحث متن و فرامتن ادبی را میتوان پرسید و یا از نقدها و بررسیهای در زبان مقصد و یاریگری از گویشوارن آن زبان جستجو کرد و این جستجو باید دقیق و روشمند باشد.
برخی از مترجمان که اهل جستجوی مدام نیستند اگر در گونهای از ترجمه موفق شوند بهتر است در همان موضوع و گونهی قبلی ترجمه کنند. از دید من همراهی و یاری در ترجمه بسیار مهم است، برخی از نکتههای متن برای مترجم صرفاً آشنا با زبان مقصد و یا حتی باتجربه امکانپذیر نیست. همانگونه که برای خوانش و فهمیدن یک متن کهن فارسی نیاز به راهنمایی متخصص داریم گاهی برای تجربۀ بهتر یک متن ادبی که ساده مینماید نیز نیاز به فهمیدن چگونگی برداشت مخاطب و گویشوران همان زبان داریم.
محمد صابری: کدام مترجمان عرب را بهتر از بقیه میدانید؟ و سبک کاری کدام مترجم ادبی را بیشتر میپسندید و چرا؟
رضا طاهری: از ترجمههای آقایان ستارزاده، حمادی، هلیچی، بیدج، حمدان و برخی دیگر از دوستان معاصر بیشتر لذت میبرم… سبک کار ترجمۀ کاظم برگنیسی را دوست دارم، من شعر ترجمه میخوانم چون فکر میکنم با خوانش سریع خودم توانایی درک صحیح یک اثر ادبی را ندارم، اگر از شعری لذت ببرم اصل آن را مییابم که لذت بیشتری ببرم.
محمد صابری: ما در مؤسسه ترجمیک، هر ساله جشنواره ترجمه ادبی رو برگزار میکنیم که هدف از آن، کشف استعدادهای حوزهی ترجمه از یک سو و تقویت ارتباط بینالمللی و وجهه زبان فارسی از سوی دیگر هست. به نظر شما نقش موسسات دولتی و خصوصی در تقویت جریان ترجمه ادبی چه هست و هر کسی چه نقشی در این حوزه دارد؟
رضا طاهری: تبادل فرهگی، اقتصادی، علمی و نظری، بینیاز از حوزهی ترجمه نیست. آموزش و حمایت از ترجمه بر دوش دانشگاهها و مؤسسات آموزش دولتی و غیر دولتی است. دولتها در بحث نظارت فرهنگ خود را متولی فرهنگ میدانند در حالی که فرهنگ، سیستمی پیچیده و پروسهای زمانبر است، عمر دولتها و هدفمندی مدیریتی آنان کوتاه است و نقش دولتها در فرهنگ، نقش حمایتی و نظارتی است. در گسترش فرهنگ، لازم است همۀ خاستگاههای اجتماعی نقش داشته باشند، ترجمه یکی از کارکردهای فرهنگ است که توجه به رشد و تقویت آن موجب تقویت همۀ خاستگاههای اجتماعی خواهد شد.
در مورد نقش مؤسسات غیر دولتی مانند مؤسسهی ترجمیک، قطعاً بخشی از سودِ انگیزهدادن به مترجمان جوان و کشف نیرو و استعدادهای ترجمه با توجه به نیازمندی جامعه در کوتاه مدت به خود مؤسسهی فرهنگی تجاری ترجمیک برمیگردد و روشی هدفمند و پذیرفتنی است.
جشنواره ترجمه ادبی میتواند چالش انگیزشی برای شناخت و پویاسازی استعدادهای ترجمه باشد، اما باید یادمان باشد برندگان مسابقات این جشنوارهها صرفاً حاصل رأی داوران و نگاه حوزهی علمی روز داوران در موضوع مورد داوری است.
### پایان خبر رسمی