اطلاعات تماس
  • 021880*****
[نمایش اطلاعات]
کد: 140104056157719026

خود شناسی در روابط عاطفی را بدانید

کد: 140104056157719026

https://bit.ly/3njebkS

، (اخبار رسمی): شده از خودتان بپرسید که چرا بی دلیل سر همسر م داد زدم؟ چرا نمی توانم واکنش هایم را کنترل کنم؟ آیا تا به حال بعد از گذشت ساعتی از بحث و جدل با همسرتان، از رفتار خود پشیمان شده اید؟

خود شناسی در روابط عاطفی را بدانید
خود شناسی در روابط عاطفی را بدانید

خودشناسی در روابط عاطفی کمک می کند تله ها یا طرحواره ها را مدیریت کنید. مقابله با تله های روانی نیازمند مجهز بودن به ابزار خودشناسی است. ما باید نسبت به رفتارهایتان آگاهی داشته باشیم. این طوری راحت تر می توانیم دخالت تله بر تصمیمات و احساساتمان را کنترل کنیم.

آنچه در این مقاله می خوانید:

  • خودشناسی و تله های روابط عاطفی
  • من چگونه به تله های روانی ام عکس العمل نشان می دهم؟
  • افراد مبتلا به تله باید ابتدا در روابط عاطفی شان به خودشناسی برسند

خودشناسی و تله های روابط عاطفی

خودشناسی در بسیاری از زمینه های اجتماعی و کاری نقش مهمی دارد. خودشناسی در روابط عاطفی می تواند روابط ما را از بسیاری اختلافات و برخوردهای اشتباه دور کند. باید بتوانید به این خودشناسی برسید. برای اینکه بتوانید کنترل زندگی تان را در دست بگیرید. برای رسیدن به خواسته ها و آینده ی دلخواهتان.

تنها زمانی می توانید بگویید به خودشناسی رسیده اید که: بدانید هر کدام از عکس العمل ها و رفتارهایتان برای چه منظوریست و میخواهند شما را به کجا ببرند. زمانی که درک درستی از شخصیت خود و عکس العمل هایتان پیدا کنید.

 خودشناسی نه تنها کنترل شما بر دنیای بیرون را بیشتر میکند. بلکه کمک می کند بر درون خود هم مسلط باشید. ولی تا وقتی که خودتان را نشناسید، نمیتوانید زندگیتان را به شیوه مطلوب خود تغییر دهید. با خودشناسی، زندگی را به سمت هدفتان هدایت کنید.

مثال

فرض کنید مدیر یک شرکت هستید. شما مسئولیت اداره ی افراد دیگر را بر عهده دارید. برای انجام مسئولیت خود، باید به سطح مناسبی از خودشناسی رسیده باشید. زیرا یک مدیر خوب، اولاً باید از لحاظ شخصیتی قوی و قابل اعتماد باشد. ثانیاً باید توانایی رهبری دیگران به سمت هدف مورد نظر را داشته باشد.

مدیری که به واسطه خودشناسی نقاط ضعف و قدرت خود را بداند، درک درستی از داشته هایش خواهد داشت. در نتیجه می داند که برای هدایت تیم به سمت هدف، به چه چیز هایی نیاز دارد یا ندارد.

حالا خودتان را مدیر یک رابطه عاطفی تصور کنید. یک رابطه عاطفی نیز نیازمند مدیریت است؛ هم مدیریت فردی و هم مدیریت جمعی. زیرا من با خودشناسی توانایی مدیریت رابطه خود با شریک عاطفی ام را دارم.

من مدیر یک رابطه عاطفی هستم

گفتیم که قدم اول در مدیریت رابطه، مدیریت خود است. تا زمانیکه به خودشناسی نرسیده و بر درون خود مسلط نباشیم، کنترل شرایط بیرون بعید است. بدون شناخت خود، چگونه به شریک عاطفی تان احساس امنیت و اعتماد میدهید؟ زمانی که به رفتارهایتان آگاه نباشید، همه چیز خارج از کنترلتان است.

 شاید بارها شده که از خودتان پرسیده اید: چرا بی دلیل با او دعوا کردم و سرش داد زدم؟ چرا نمی توانم عکس العمل هایم را کنترل کنم؟ احساس می کنم هیچ چیز تحت کنترلم نیست.
جواب این است: شما به خودتان آگاه نیستید. تله های روانی خود را نمی شناسید. درنتیجه نمیدانید که قرار گرفتن در چه موقعیت هایی باعث فعال شدن تله های روانی می شود. بنابراین ناآگاهانه وارد شرایطی می شوید که باید از آن فاصله بگیرید.

تله های روابط عاطفی  

مبتلایان به تله های روانی خودشان را در دام روابط عاطفی اشتباه می اندازند. ناخودآگاهِ آنها به سمت آزردگی و آسیب دیدن کشش دارد. زیرا در کودکی این حس را تجربه کرده اند. آنها سراغ روابطی می روند که حس آشنای کودکی را برایشان زنده کند.

زمانی که شما به خودشناسی برسید، میدانید که وجود تله های درونی، مستعد قرار گرفتن در روابط ناسالم است. آن وقت می توانید کنترل را بدست بگیرید و از این روابط دوری کنید. از افرادی که میخواهند ترکتان کنند دوری کنید. درنتیجه فرصت شکل گرفتن روابط سالم تر را به خودتان بدهید.
آیا با دوره تله های روابط عاطفی آشنایی دارید؟ کلیک کنید.

من چگونه به تله های روانی ام عکس العمل نشان می دهم؟

انسان واکنش های مختلفی نشان می دهد تا پذیرش تله های عاطفی خود را آسان تر کند. این عکس العمل ها یکی از سه حالت اصلی زیر هستند:

تسلیم می شوم

در حالت اول من تسلیم می شوم. من می پذیرم که این تله و مشکلات بخشی از زندگی و سرنوشت من هستند. بنابراین هیچ تلاشی برای تغییر اوضاع نمیکنم.

فرار می کنم

در حالت دوم من تله های درونم را نمی بینم. در واقع چشمم را روی تصمیمات و عکس العمل های تله می بندم.

حمله می کنم

در حالت سوم من به تله ها حمله میکنم. دقیقا کارهایی را انجام میدهم که برعکس رفتارهای تله من باشد. با این کار میخواهم تله را پنهان کنم.

هیچ کدام از این رفتارها کمکی به رفع تله های زندگی ما نمی کند. زیرا در حالت حمله ما عملاً تله را انکار می کنیم. در حالت فرار اصلا تله را نمی بینیم. و در حالت تسلیم فقط آن را میپذیریم، بدون اینکه تلاشی برای رفعش کنیم. با این حال شاید بتوان گفت حالت تسلیم، نزدیک ترین حالت به درمان است. زیرا حداقل تله را دیده ایم و آن را پذیرفته ایم.

در واقع در حالت تسلیم ما به درجاتی از خودشناسی رسیده ایم. اما یاد نگرفته ایم که از این خودشناسی به عنوان ابزاری برای کمک به روابط عاطفی مان استفاده کنیم. کمک کردن به افرادی که تسلیم شده اند، کمی راحت تر است. زیرا دیگر نیازی نیست که مشکل را به آنها شرح دهیم و کمک کنیم آن را بپذیرند.

 آنها پیشتر خودشناسی پیدا کرده اند. از این مرحله گذشته و تنها نیاز به کسی دارند که در حل مسئله کمکشان کند. در همین رابطه ویدیوی «واکنش شما در مقابله با ضعف ها چیست؟ تسلیم، فرار یا حمله؟» را تماشا کنید.

افراد مبتلا به تله باید ابتدا در روابط عاطفی شان به خودشناسی برسند

حال به شرح این سه حالت و رابطه ی آنها با خودشناسی خواهیم پرداخت:

۳-۱- تسلیم

در این حالت من پذیرفته ام که شرایط زندگی من به این شکل است و تغییری در آن ایجاد نخواهد شد. یعنی من قبول دارم که تمام حس و حال کودکی را با خودم به این سن آورده ام. در کودکی من چه اتفاقی افتاده؟ تحقیر شده ام.

 مسخره شده ام. سرکوب شده ام و … و الان چطور؟ الان هم دقیقاً رفتارهایی را نشان میدهم که من را به همان شرایط برگردانند. من ترجیح می دهم صد درصد تسلیم باشم. زیرا اینطوری میتوانم تله را مقصر تمام مشکلاتم بدانم.

زندگی من از نگاه دیگران اینگونه است:

دوستان و نامزد یا همسرم تحقیرم می کنند. ولی من همچنان رابطه ام را با آنها ادامه می دهم. زیرا تله ی درونم از این رفتارها تغذیه می کند. خجالتی و بی دست و پا به نظر می رسم. همواه درحال مقایسه کردن خودم با دیگران هستم. همیشه از دیگران عذرخواهی می کنم. همیشه در جمع دیگران احساس حقارت می کنم و فکر می کنم از بقیه کمترم.

می بینیم که در حالت تسلیم، شخص به خودشناسی رسیده. ولی منفعل است و تلاشی در راه رفع مشکلاتش نمی کند. یعنی او میداند که دلیل ناراحتی های ناگهانی و بی دلیلش چیست. می داند چرا سمت افرادی می رود که به این ناراحتی ها دامن می زنند. اما از پیدا کردن راه درمان فرار می کند. این شخص آموخته که راه های کمک به خودش را نبیند. او همواره در حالت درماندگی و سرزنش کردن گذشته باقی میماند.

۳-۲- فرار

من در حالت تسلیم قبول می کردم که این تله جزیی از سرنوشتم است. بنابراین ناخوداگاه با انتخاب همسر و دوست نامناسب کاری می کردم که دوباره در همان شرایط کودکی زندگی کنم. در این حالت من برعکس حالت قبل رفتار میکنم. از پذیرفتن تله های روانی ام فرار می کنم. در این حالت از هر چیزی که مرا به یاد دوران کودکی ام بیاندازد، فرار می کنم.

مثلاً کسی که در کودکی محبتی ندیده و دچار صمیمیت گریزی شده است. او زمانیکه روابطش به صمیمیت و عمق بیشتری میرسند فرار میکند و می رود. آیا علت این فرار را می داند؟ فرار کردن روش دفاعی او برای جلوگیری از یادآوری تجربیات تلخ کودکیست.
کسی که دچار تله رهاشدگی است، فکر میکند اگر با کسی صمیمی شود، متوجه درون شکننده اش خواهند شد. نگران است که دوباره آن شرم و خشم و اضطراب ناشی از بی ارزش بودن را تجربه کند. بنابراین فرار می کند.

اما فرار راه حل نیست. زیرا کسی که بیشتر از هرکسی آزارم می دهد، خودم هستم و هرگز نمی توانم از خودم فرار کنم.

افراد مبتلا به تله های روانی از خودشناسی می گریزند. آنها ترجیح میدهند ساعت ها به کارهای پوچ و بی هدف بپردازند ولی مجبور نباشند تنها بمانند و به دلیل رفتارهایشان فکر کنند. مثلاً عادت به مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر دارند. همچنین روابط عاطفی این افراد، اغلب کوتاه و سطحی و صرفاً برای خوشگذرانی است. زیرا صمیمیت برای آنها خط قرمز محسوب می شود.

۳-۳- حمله

در این حالت من تمام تلاشم را می کنم تا به دیگران و خودم ثابت کنم که برعکس چیزی هستم که در اعماق وجودم حس میکنم. در واقع من با رفتار دوگانه ام دیگران را به این باور می رسانم که نقص و مشکلی ندارم.
مثلا فردی که احساس بی ارزشی می کند. برای اینکه به خود و دیگران ثابت کند با ارزش است، به شکل افراطی شروع به درس خواندن می کند. باشگاه می رود. زحمت میکشد تا به موقعیت های اجتماعی بالا برسد.

 حالا شاید در نهایت با این کارها بتواند به دیگران بفهماند که انسان قدرتمندی است و تحسین شود. ولی صدایی که از درونش می گوید “تو بی ارزشی” را هیچوقت نمیتواند ساکت کند.

همچنین، همین که کسی ایرادی از او میگیرد، فوراً بهم میریزد. زیرا باز هم از درون شروع به قضاوت خودش می کند که: “اگر واقعاً قدرتمندی، چرا این حرف رو بهت زد؟” . برای همین هیچوقت با خودش در صلح نیست و همواره درحال اثبات کردن خودش به خودش است.

ولی تا زمانی که نتوانیم نقص هایمان را بپذیریم و با آنها رو به رو شویم، نمی توانیم تغییر کنیم و به آرامش برسیم. خودشناسی به ما کمک می کند تا با شناخت نقص ها و ایرادهای خود، در بهترین حالت ممکن وارد رابطه شویم.

مثال آدم هایی که روش حمله را پیش میگیرند دقیقا مانند شیشه نشکن است. این شیشه ها در مقابل چند ضربه ی اول نمی شکنند. ولی زمانی که آستانه ی تحملشان تمام شود، به هزاران تکه تبدیل می شوند.

مثال

زوجی را با تله های یکسان در نظر بگیرید. آنها عکس العمل های متفاوتی را در مقابل تله شان اتخاذ کرده اند. زن و شوهری که دچار تله ی بی ارزشی هستند. هر دو از درون احساس بی ارزشی می کنند.

خانم از شیوه تسلیم استفاده کرده و پذیرفته که بی ارزش است و به درد هیچ کاری نمی خورد. ولی آقا شیوه حمله را انتخاب کرده و برای پنهان کردن احساس بی ارزشی اش، درس خوانده و مقام بالایی بدست آورده است.

علت اینکه یکدیگر را انتخاب کرده اند هم همین است. زیرا خانم برای بازسازی شرایط کودکی اش میل به تحقیر شدن و آقا میل به تحقیر کردن دارد. شاید این دو از بیرون بسیار متفاوت به نظر برسند. ولی در واقع هر دو دارند تجربه ی روانی و رنج یکسانی را از سر میگذرانند. رنج بی ارزش بودن.

حرف آخر

دیدیم که افراد واکنش های متفاوتی نسبت به تله هایشان دارند. ولی در نهایت همه در حال فرار کردن از یک حقیقت هستند؛ حقیقت خودشان. از خودشان فرار می کنند. از روبه رو شدن با آنچه درونشان می گذرد.

 از دیدن ضعف هایشان فرار می کنند. زیرا تغییر کردن بسیار سخت تر از درجا زدن و سرزنش کردن گذشته است. بنابراین خود شناسی در روابط عاطفی می تواند به کنترل تله های روابط عاطفی ما کمک کند.

منبع:  https://farafekr.co

### پایان خبر رسمی

اخبار رسمی هویت منتشر کننده را تایید می‌کند ولی مسئولیت صحت مطلب منتشر شده بر عهده ناشر است.

پروفایل ناشر گزارش تخلف
اطلاعات تماس
  • 021880*****
[نمایش اطلاعات]
منتشر شده در سرویس:

علم و آموزش