، تهران , (اخبار رسمی): خداوند حب مال و ثروت را فطری میداند (آل عمران: چهارده) و اصولاً همین میل غریزی است که انسان را به تلاش راغب میسازد. خداوند زمینههای کسب ثروت را فراهم نموده (ملک: پانزده) و کسب ثروت را ذاتاً مذموم ندانسته است.
خداوند زمینههای کسب ثروت را فراهم نموده (ملک: پانزده) و کسب ثروت را ذاتاً مذموم ندانسته است. قرآن ثروتمندانی همچون حضرت سلیمان (علیه السلام) (سبا: 12-13)، داوود (علیه السلام) (سبأ: 10-11) و ذوالقرنین (کهف: 95 و 98) که مال را نعمت الهی دانسته و با دلبستگی به خدا (و نه مال) ثروت را در راه خدمت به دین خدا به کار بستهاند را در مقابل قارون (قصص: 79)، فرعون (یونس: هشتاد و هشت)، ولیدبن مغیره (قلم: 12-15 و مدثر: دوازده) و ابی لهب (مسد: 1-2) و به طور کلی مترفان، ملأ و مستکبران که عشق بیش ازحد به مال موجب سقوط آنان شده قرار میدهد.
نگرش گروه اول آن است که مال، رحمت (کهف: نود و هشت) و فضل الهی است و گروه دوم از جمله قارون ثروت را دستاورد (دانش) خود دانستهاند (قصص: هفتاد و نه) و اصل امانت و نیز مبدأ و معاد را فراموش نموده و به شادخواری و التذاذ حیوانی مست شدهاند.
قرآن هر دو نگرش را در قالب مثال زیبایی از دو باغ پر ثمر که مالک اولی آن را نعمت خدا میدانست و دیگری منکر ارادهی الهی شده و باغ وی نابود شد بیان میکند.
ثروت معیار ارزش نیست (اسراء: 90-93؛ زخرف: 51-53؛ بقره: 247؛ سبأ: سی و هفت و کهف: بیست و هشت) همان طور که فقر ضد ارزش نیست. قرآن ثروت و غنای همراه با اتراف به معنی خودکامگی در مستهلک کردن مال و بطر به معنی طغیانگری به وسیلهی ثروت (اسراء: شانزده و انبیاء: 11-16) را نکوهش کرده و ثروت را زمینهی طغیان دانسته است. «کلا ان الانسان لیطغی ان راه استغنی». (علق:6 -7)
اصولاً ثروتمندان دنیاپرست حامیان و همدستان اصلی طاغوتهایی همچون فرعون و نمرود بودهاند.
رشد اقتصادی از دیدگاه قرآن
انسان جانشین خدا در زمین است (بقره: سی) و از طرف او مأمور به حمل امانت الهی است. خداوند از انسان خواسته تا به آبادی و عمران امانتی که به او سپرده شده یعنی زمین و مظاهر آن بپردازد: «والی ثمود اخاهم صالحا قالیا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره هو انشاکم من الارض و استعمرکم فیها فاستغفروه ثم توبوا الیه ان ربی قریب مجیب». (هود: شصت ویک)
آبادی و عمران زمین موجب افزایش رفاه انسانها و موجب رشد اقتصادی میشود. رشد اقتصای در اسلام فریضه و عبادت است و البته هدف از رشد، خودِ انسان است. انسان موضوع و محور رشد اقتصادی است و از رهگذر ابتلا و عمل، درجات افراد تعیین شده و برای پاسخگویی در محضر الهی آماده میشوند.
رشد اقتصادی در اسلام همه جانبه است و عمارت بلاد و استصلاح اهل همزمان در خدمت معرفت و تقرب الی الله است. نیز این رشد متوازن است. هدف نه تنها افزایش تولید بلکه عدالت در توزیع است. افراد قطع نظر از جنسیت و دین باید به حد کفایت سطحی از زندگی شرافتمندانه به حسب زمان و مکان را در ا ختیار داشته باشند.
اصل تضمین روزی و حق معاش
خداوند روزی تمامی جنبندگان روی زمین را تضمین نموده است:
«وما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها ویعلم مستقرها و مستودعها کل فی کتاب مبین». (هود: شش)
خداوند مبادی کسب روزی را نشان داده و خزاین روزی دست او است و او اندازه روزی همه را میداند:
«والارض مددناها و القینا فیها رواسی و انبتنا فیها من کل شیء موزون و جعلنا لکم فیها معایش و من لستم له برازقین و ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم». (حجر: 19-21)
نیز رزق را به ارادهی خود فراوان وی اندک میسازد: اللهیبسط الرزق لمنیشاء ویقدر». (رعد: بیست و شش) و البته به وفور لازمههای زندگی را در اختیار انسان قرار داده است:
«والله الذی خلق السماوات و الارض و انزل من السماء ماء فاخرج به من الثمرات رزقا لکم. . . و آتاکم من کل ما سالتموه و ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها». (ابراهیم: 32-34)هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا». (بقره: بیست و نه)
احدی حق ندارد از ترس فقر، فرزندان خود را بکشد. امید به رزاقیت الهی و توکل به او لازم و ملزوم تلاش مستمر انسان است. (اسراء: سی و شش و انعام: صد و پنجاه ویک)
خداوند بخش زیادی از ثروتهای طبیعی چون دریاها، رودخانهها، کوهها، جنگلها، دشتها و بیابانها، معادن، حیوانات بیابانی، ماهیهای دریاها و رودخانهها، درختان جنگلی، علفهای بیابان و... را از دایرهی مالکیت خصوصی خارج کرده و همهی افراد را با رعایت مصالح اجتماعی که دولت اسلامیتشخیص میدهد و در استفاده و بهره برداری از آنها یکسان دانسته است.
لذا پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) مأمور میشوند غنایم و ثروتهای عمومی را بین همه توزیع کنند تا ثروت در دست اغنیا متمرکز نشود: «ما افاء الله علی رسوله من اهل القری فلله و للرسول و لذی القربی و الیتامیو المساکین وابن السبیل کی لایکون دوله بین الاغیناء منکم». (حشر: هفت)
رزق مقدر الهی به میزان مشیت او است و چنانچه رزق بیش از مقدار لازم باشد زمینهی بغی فراهم میشود: «ولو بسط الله الرزق لعباده لبغوا فی الارض ولکنینزل بقدر مایشاء انه بعباده خبیر بصیر». (شوری: بیست و هفت)
خداوند رزق گروهی را بر گروه دیگری برتری داده است (نحل: هفتاد ویک)
خداوند با گرسنگی و کاهش ثروت انسانها را آزمایش میکند:
«ولنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین». (بقره: صد و پنجاه و پنج)
البته وسعت مال لزوماً مرادف عنایت و اقبال خداوند نیست بلکه بعضاً در جهت امهال کفار است:
«فلا تعجبک اموالهم ولا اولادهم انمایرید الله لیعذبهم بها فی الحیاه الدنیا و تزهق انفسهم و هم کافرون». (طه: صد و سی ویک و توبه: پنجاه و پنج)
ثروت و دارایی در باورهای رایج بین مردم و نقد آنها
در باور برخی از انسانها ثروت دارای ویژگیهای زیر است که قرآن کریم ضمن طرح آنها به عنوان باورهای نادرست و البته رایج، به هریک از آنها پاسخ مناسبی میدهد. پاسخهای اختصاصی قرآن در هر بخش به ضمیمه معارفی که گویای حقیقت مادی و معنوی مال و ثروت است؛ پاسخ کاملی را به این طیف از باورها ارائه میدهند.
باورهای رایج بین مردم را میتوان در موارد زیر دسته بندی کرد:
معیار ارزش و برتری فردی و اجتماعی
عدهای ثروت و دارایی با معیار برتری فردی و اجتماعی نسبت به دیگر افراد تلقی کرده و جالبتر اینکه طرفهای مقابل هم بر اساس همین اندیشه غلط رفتاری بر اساس این باور از خود نشان میدهند. برای نمونه قرآنی آن میتوان به آیه 247 سوره بقره اشاره کرد که در آن، ثروتمندان جامعه به دلیل داشتن ثروت بیشتر خود را برای رهبری شایستهتر میدانستند. نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْیُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ(247- بقره)؛
پاسخ خداوند در ادامه آیه این چنین است: قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُیُؤْتی مُلْکَهُ مَنْیَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌیعنی برای هر کاری ملاکهای خاص خودش لازم است و در موضوع رهبری و مدیریت جامعه ثروت و دارایی فرد ملاک نیست.
پسانداز، سرمایه گذاری و تولید
تولید عنصر اساسی در طلب روزی است. هدف از تولید، رشد و ثروت جامعه برای رفاه بیشتر و جهتدهی جامعه به قرب الهی است. عوامل تولید و منابع معیشت انسان فراوان است و همگی مسخر انسان است. تولید، ابتغای فضل الهی و جلب رزق و عطای او است. نیز تولید موجب آبادانی میشود (هود: شصت وهفت). انسانها موظف به اعداد قوای تولید و سرمایه گذاری تا سرحد استطاعت شدهاند تا با ایجاد و قدرت بازدارندگی زمینهی استقلال و عزت امت اسلامی فراهم شود. (انفاق: شصت)
قرآن در آیات بسیاری منابع و عوامل مسخر انسان برای پردازش و برخورداری را تصریح نموده است: زمین حاصل خیز، معادن و فلزات، آب، جنگلها و مراتع، میوهها و گیاهان، باد؛ چهارپایان و. . . همگی اشاراتی است به این که مردم با استفاده از این مواهب الهی اقدام به فرآوری و ایجاد ارزش افزوده و تنعم از نعم الهی نموده و از فضل و عطای او برای ابتغای دارالآخره استفاده نمایند. قرآن، هم تولید کشاورزی از قبیل زراعت و دامپروری و صید و هم تولید صنعتی از قبیل تولید زره کشتی سدسازی... را متعرض گشته است.
همچنین در قرآن به نیروی انسانی و اهمیت آن، کار و روابط کارگر و کارفرما و انواع قرادادهای مشروع پرداخته است.
قرآن بر تدبیر ذوالقرنین در ساخت سد بین دو کوه و منع افسادیأجوج و مأجوج (کهف: 94-97) و نیز درایت حضرتیوسف در مقابله با خشک سالی و اهمیت پسانداز، قناعت و صرفه جویی تأکید میکند. (یوسف: 47-49)
قرآن ضمن آیهی «ولا توتوا السفهاء الموالکم التی جعل الله لکم قیاما و ارزقوهم فیهاو اکسوهم و قولوا لهم قولا معروفا». (نساء: پنج)
اشاره میکند امور زندگی سفها باید از منافع مال تأمین شود و نه از اصل سرمایه. این امر بر اهمیت سرمایه گذاری و ایجاد ارزش افزوده تأکید دارد.
### پایان خبر رسمی