، تهران , (اخبار رسمی): اغلب به شیشه عطرها نگاه می‌کنم و در می یابم که شیفته رنگ مایع درون آن شده ام. بعضی وقت ها هم به رنگ شیشه عطر و جریان نور در میان آن خیره می شوم و گاهی از رمز آلود بودن محتوای یک شیشه عطر تیره رنگ و مات، شگفت زده می شوم.
به گزارش روابط عمومی لوکس بایر، عطر سازان می دانند که همیشه رابطه ای میان عطری که خلق می کنند و رنگ واقعی مایع آن وجود دارد. ولی ما بعنوان مصرف کننده عطر، چه تصوری از ارتباط میان رنگ ها و رایحه ها داریم؟ آیا معانی فرهنگی را بارنگ ها مرتبط می دانیم یا ترکیبات را با ویژگی های ظاهری تطبیق می دهیم؟ آیا عطرسازان می خواهند ما تجربه ای فراتر از انتظارمان از معانی رنگ ها داشته باشیم؟ برای پاسخ به این سوالات، ابتدا باید نگاهی به طبیعت رنگ ها و چگونگی دریافت و درک آن ها بیندازیم.
اولین واحد درسی من، در اولین روز دانشگاه، نظریه رنگ ها بود. اکثرا فکر می کنیم که خیلی ساده است و فقط بصورت کنار هم گذاشتن رنگ ها و نقاشی کردن و مقایسه رنگ هاست. اما باید بگویم که اصلا اینگونه نیست و این، یکی از سخت ترین واحد های درسی من در سالهای آغاز ورود به دانشگاه بود! اولین نشانه این دشواری هم، طرح سوالی از سوی استاد بود: آیا درک همه انسان ها از رنگ ها، مشابه یکدیگر است؟ پاسخ اکثریت خیر بود که با خنده ای تمسخر آمیز از سوی استاد مواجه شد. پاسخ درست این بود: دریافت و درک ما از رنگ ها همانند هم است. چطور ممکن است که همه ی انسان ها درک یکسانی از رنگ ها داشته باشند؟ مگر غیر از این است که همه ما رنگ های مورد علاقه و مورد تنفر منحصر بفرد خودمان را داریم؟ و درجات تیرگی و رو شنی و تون های مختلف در طیف رنگی، هر کدام معانی خاص خود را در ذهنمان تداعی می کند؟
پاسخ با یک آزمایش ساده و متقاعد کننده، قابل اثبات است. هنوز هم گاهی این آزمایش را انجام می دهم شاید به این دلیل که به خودم یاد آوری کنم که درک از رنگ ها، یک پدیده جهانی است. از همانجایی که نشسته اید به یک سطح آبی رنگ برای بیست ثانیه خیره شوید. می تواند گوشه یک تابلو رنگی باشد یا یک تکه کاغذ. پس از آن بسرعت به یک سطح سفید رنگ، مثل دیوار نگاه کنید، حالت کلی چیزی که به آن خیره شده بودید را می بینید اما به رنگ نارنجی! در مورد همه رنگ های چرخه رنگ با رنگ مکمل آن، این اتفاق می افتد. اگر به رنگ قرمز خیره شوید، روی دیوار سفید؛ رنگ سبز میبینید. اگر به رنگ زرد خیره شوید؛ بنفش!
غیر از موارد خاص مثل کور رنگی؛ سیستم بینایی همه انسانها رنگ ها را به صورت یکسان دریافت می کند. این بدان معناست که ما انسان ها زبانی جهانی و مشترک برای ارتباط برقرار کردن با هم داریم. عطر ها و هویت کلی آن ها هم به رنگشان پیوند خورده است؛ خواه رنگ طبیعی ترکیبات آن باشد، خواه هنرمند عطر ساز برای تکمیل کردن اثر هنری خود آنرا رنگ کند. شاید اگر ویژگی های رنگی بعضی از عطرهایی که امروزه بسیار معروف هستند عوض می شد دیگر به این خوبی درک نمی شدند! اگر عطر "جویی" از "ژان پاتو" به رنگ زرد طلایی و وروشن نبود؛ می توانست تا این حد محبوب باشد؟ آیا اگر عطر "میتسوکو" از کمپانی "گرلن" چیزی غیر از آن سایه های جذاب، خاموش و پر از ظرافت سبز فسفری بود؛ می توانست بسرعت تمام توجهات را به خود جلب کند؟ در میان عطر های معاصر؛ اگر ترکیبات پودری و صمغی "پرادا آمبر پور هوم" رنگی بغیر از بنفش سرد و فاخر داشت؛ می توانست اغواگر باشد؟
اشیای تاریخی همواره به یادمان می آورند که رنگ ها تا چه اندازه قدرتمند هستند؟برای مثال در هنر های باستانی مثل شراب سازی و نگین کاری جواهرات و اشیای زینتی، همیشه رنگ آن ها از توجه ویژه ای برخوردار بوده است.
برای اینکه شخصی بخواهد به عمق یک رنگ ادای احترام کند کافی است که به جریان رگه های نور آفتاب از میان گیلاس یاقوتی شراب خود نگاه کند، و یا به زمرد های سرد و خاموش یک تاج متعلق به قرون وسطی خیره شود تا مجذوب زبانی که رنگ ها با آن صحبت می کنند شود.
اما ارتباط این موضوع با عطرها، مشخصا در چیست؟ میدانیم که هر عصاره معطری رنگ مخصوص به خود را دارد. بسیاری از آن ها به رنگ های روشن، هاله ای از زرد و یا زرد مایل سبز هستند.
برای مثال عصاره گل سرخ، گاهی رنگ گلبرگ هایی که از آن عصاره معطر استخراج می شود را به خود می گیرد؛ اما بطور کلی رنگ آن بسیار ظریف و لطیف است. بعضی از روغن های معطر مثل عصاره کاج یا سرو خیلی کم رنگ و یا بی رنگ هستند. بعضی از عصاره ها هم، مثل عصاره گریپ فروت که رنگ نارنجی مایل به صورتی دارد خیلی پر رنگ هستند. رزین ها و مواد معطر استخراج شده از چوب ها و ریشه ها؛ مثل وتیور؛ قهوه ای تیره هستند. بطور کلی وقتی عصاره ها با هم ترکیب می شوند ممکن است رنگ محلول روشن و یا کاملا بی رنگ شود و یا هاله ای طلایی داشته باشد که در نتیجه منجر به ایجاد تون های مختلف رنگ عسلی، که رنگی عمیق است می شود.
این موضوع در مورد عناصر شیمیایی ساخته دست انسان هم صدق می کند؛ هر چند که این ترکیبات معمولا بی رنگ هستند. با گسترش تولید این ترکیبات و بدلیل واضح نبودن رنگ ترکیبات طبیعی مگر در مقادیر بسیار زیاد، اهمیت رنگ عطرها دوچندان شد. روی هم رفته بسیاری از عطرهایی که تلفیقی از ترکیبات طبیعی و دست ساز هستند تمایل بیشتری به داشتن رنگ های طلایی روشن یا دیگر رنگ های طبیعی و اورگانیک دارند. هزاران سال است که رنگرزی توسط انسان ایجاد شده؛ مثل قرمز یاقوتی بسیار زیبای استخراج شده از روناس یا رنگ نارنجی طلایی استخراج شده از برگ های زعفران. قدمت اضافه کردن رنگ به منسوجات، لوازم آرایشی، رنگ مو و عطریات؛ به اندازه ی قدمت و تاریخ عطریات است. بنابراین ایجاد رنگ در عطرها؛ گسترش طبیعی کنجکاوی های نو آورانه ی انسان است.
اما ما چه حسی به رنگ ها داریم؟ آیا درک کردن رنگ ها یک عامل آموختنی است؟ مطالعات بسیار زیادی در مورد رنگ ها و تاثیر آن ها در زندگی انجام شده است..
"خوزه لوییس کایوانو" در مقاله ای با نام "نماد شناسی و رنگ؛خیابان دو طرفه" در مورد اهمیت رنگ در نماد شناسی می گوید: تداعی معانی رنگ ها مثل ارتباط سبز با غبطه خوردن و حسادت، قرمز با احساسات، زرد با ترس و آبی با وفاداری و صداقت، شناخته شده است. البته که این معانی به مفاهیم اجتماعی و فرهنگی هم ارتباط دارد؛ اما همچنان واقعیت کارکرد نمادین و تاثیرگذار رنگ ها برای نشان دادن چیزهای مختلف، بر جای خود باقی است.
بنابراین وقتی که به شیشه سبز و تیره "پولو" نگاه می کنیم؛ باید پرسید که آیا در حال تأثیر گرفتن هستیم یا پردازش اطلاعات؟ یک مثال جالب توجه دیگر هم از تداعی حسی رنگ ها وجود دارد: فیلسوفی بنام "چارلز ساندرز پیِرس" حکایتی در مورد پیرمردی نابینا می گوید که در تلاش برای درک حسی رنگ هاست. وی توصیفاتی لغوی در مورد رنگ قرمز مخملی شنیده بود، و در تلاش بود تا به کمک دیگر حواس خود آنرا درک کند، او توصیف کرد که قرمز مخملی باید صدایی شبیه به شیپور داشته باشد.
حاال وقت آن است تا از خود بپرسیم "این رایحه به چه چیزی شبیه است؟"
مشاهده عطر های سایت لوکس بایر
### پایان خبر رسمی