، تهران , (اخبار رسمی): براستی علم و ثروت در کنار هم و برای هم و در تکامل یکدیگرند به گونه ای که یکی بدون دیگری وجود خارجی ندارد. برای روشن شدن این مطلب به ثروتمندان و دانشمندان زیادی برخورد کردم و زندگیشان را مورد مطالعه و تحقیق قراردادم. از بیل گیتس تا شهرام فخار ( بنیان گذار پدرخوب) و به نظریه جالبی رسیدم.
به گزارش روابط عمومی گروه مشاوران کسب و کار، رضا آتش زبان بنیان گذار این گروه در یادداشتی نگارشی جدید از یکی از کلیشه ای ترین سوالات ارایه کرده است که در ادامه می خوانید:
براستی کلیشه ای ترین سوال ما درچند دهه اخیر دررابطه با علم و ثروت همین بوده است.جالب تر این که سمت و سوهای این سوال براثر زمان تغییرهم کرده است.
شاید چند دهه قبل که مهندس بودن یه نوع آینده شغلی و پرستیژ بشمار می آمد و به همین علت صحبت و حمایت ازعلم بود و نه ثروت. ( شاید آن زمان وضعیت معیشت جامعه انقدرها بد نبود که برعلم بیشترپا فشاری می کردند.)
به هرحال و جدا از جانب داری و تعصبات، فرضیه ای ذهن منو مشغول کرد که بر مبنای آن کل سوال (علم بهتر است یا ثروت) را زیر سوال برد!
آیا این سوال بدرستی مطرح شده است؟
این سوالی بود که منو درگیر خودش کرد. مطمئن بودم و هستم که این سوال دارای ایرادات اساسی است چرا که علم و ثروت هیچ تناقضی با همدیگر ندارند بلکه مکمل همدیگه اند.
هیچ کدام بدون دیگری نمی تواند وجود داشته باشد!
الان احتمالا می گید این همه آدم با سواد عالیه از دورافتاده ترین مناطق به بهترین درجات رسیده اند اما باید بگم حتی اونها هم برای خرید کتاب و دفتر و رفت و آمد باید ثروتی هرچند محدود می داشتند.
پس:
آیا این سوال بدرستی مطرح شده است؟ از نظر من این سوال از ریشه مشکل دارد! چرا؟
بیایید کمی به عقب برگردیم. تعریف شما ازعلم چیست؟ من نمیدانم.
اما تعریف من ازعلم آن چیزی است که با کسب آن برای من یا جامعه ام تولید ثروت، رفاه، آسایش، امنیت و ... می کند.
پس دیگر دانسته هایم چیست؟ این همه کتاب و اطلاعات هرکدام از ما داریم که خیلیاشون رو تو مدرسه و دانشگاه و از طریق اینترنت و... بدست آوردیم؟
بنظر من و با فرضیه من آنها فقط و فقط اطلاعات هستند و نه علم.
شما صرفا سطح آگاهی و اطلاعاتتون افزایش یافته نه علمتون؟!
بیایید مساله علم را بیشتر بشکافیم:
آیا بنظرشما یک مکانیک که موتور یک خودرو را تعمیر واز تمامی سیستم هایش آگاه است دارای علم نیست؟
شاید بگویید او تجربی یاد گرفته است یا اگر با اطلاعات روز آشنایی بیشتری داشته باشد موفق تر خواهد شد. دقیقا با نظرشما موافقم.
اما یک سوال برایم باقی می ماند. پس چرا این همه تحصیل کرده داریم که با گذروندن حد اقل 16 سال تا رسیدن به مقطع کارشناسی قادر به انجام ارائه چیزهایی که سالها یاد گرفته اند نیستند؟
شاید جواب دهید نظام آموزشی مشکل دارد یا تجربه عملی ندارند و ......اما من مساله رو جور دیگه ای می بینم.
پس از مواجه شدن با تناقض فوق و.... بالاخره علم رو بهتر تونستم درک و تعریف کنم.
ازنظرمن علم تخصص است نه مدرک و اطلاعات و حتی دانش.
حال تخصص آن چیزیست که با کسب آن برای من یا جامعه ام تولید ثروت، رفاه، آسایش،
امنیت و ... می کند.
به یک مثال دیگر توجه کنید:
فرض کنید من میدانم یا نمی دانم اولین پادشاه ایران که بوده. دراینجا من با دانستن یا ندانستن این پرسش چیزی را از دست نمی دهم و صرفا انسانی دارای اطلاعات کم تاریخی از کشورم هستم.
حال اگر این سوال از یک معلم تاریخ یا تاریخ شناس پرسیده شود و پاسخ رانداند چه؟ قضیه کاملا فرق می کند.
تخصص او زیر سوال می رود و ثروتی که می تواند بدست بیاورد از بین می رود. یک معلم بدون تخصص ( علم و سواد ) جایگاهی ندارد.
نیوتن، انیشتین،تام فورد،بیل گیتس و..... متخصص در کار خود شدند.
تخصص علم عملی شده است. تخصص ثروت است . پس تخصص با ثروت منافاتی ندارد.
هرچیزی جز تخصص اطلاعات است.
من با این فرضیه این سوال را غلط می دانم که هرچیزی که ایجاد ثروت می کند حتما دانشی به همراه دارد که مهم نیست تجربی باشد یا آکادمی.
تا زمانی که علم ما ایجاد ثروت نکند صرفا اطلاعات هستند نه تخصص یا همان علم.
امیدوارم با این نظریه نگاه بهتری به علم واقعی داشته باشیم که همان متخصص شدن درشاخه ای است که ایجاد ارزش افزوده برای خود و جامعه می کند. هرچه این تخصص غنی ترباشد به دنبال آن ثروت بیشتری نیز بهمراه می آورد.
### پایان خبر رسمی