، تهران , (اخبار رسمی): «الان که داریم صحبت میکنیم، ساختمان پلاسکو درحال سوختن است.» این شروع دوره امدادونجات ویژه خبرنگاران رسانههای مختلف بود که روز پنجشنبه در محل ساختمان صلح برگزار شد. دورهای که خبرنگاران را دور هم جمع کرد تا یاد بگیرند در مواقع ضروری چگونه رفتار کنند.
به گزارش اخبار رسمی به نقل از روابط عمومی جمعیت هلال احمر،قرار است خبرنگاران یاد بگیرند اگر بحرانی به وجود آمد، در صحنه چه کارهایی میتوانند انجام دهند و حتی یاد بگیرند صحنه را چطور تا رسیدن نیروهای امدادی متخصص، مدیریت کنند. دوره، امدادی است؛ قرار است در این دوره خبرنگاران کمکهای اولیه یاد بگیرند و تا دو پنجشنبه دیگر ادامه دارد.
روز پنجشنبه وقتی دوره آغاز شد و تشریفات معمول برگزار؛ خبر آمد که پلاسکو آتش گرفته است. خبر، البته در آغاز ماجرا شنیده شده بود اما ابعادش هنوز در دست نبود؛ هنوز کسی نمیدانست که قرار است «پلاسکو» بر سر شهر آوار شود و همه چیز را به چالش بکشد. آن زمان هنوز قرار نبود رفتار غلط مردم هنگام حادثه و حین بحران، شکل بگیرد، هنوز قرار نبود، تلویزیون مخاطبانش را هیجانزده کند که «خبرنگار ما باشید» تا شهروند خبرنگاران، حادثه بیافرینند. هنوز قرار نبود ازدحام آنقدر باشد که وقتی ماجرا در ساعات بعدش ابعاد گستردهتری یافت، تردد خودروهای امدادی سخت شود.
ساعت هنوز صبح است. دوره آغاز شد. دوره «امدادونجات ویژه خبرنگاران رسانههای مختلف» شروع و همه تشریفات هم برگزار شد. مرتضی مرادپور معاون امدادونجات هلالاحمر تهران، صحبت کرد و گفت: الان که با شما صحبت میکنم پلاسکو دارد میسوزد. او گفت که از تهران میترسد. از تهران با این همه ناامنی محیطی. از تهرانی که اینهمه ساختمان فرسوده دارد. از تهرانی که اگر حادثهای پیش بیاید حساب کار با کرامالکاتبین است.
وحید رحمتی مدیرکل روابطعمومی جمعیت هلالاحمر جمهوری اسلامی ایران هم دقایقی صحبت کرد؛ هنوز ساختمان پلاسکو سر جایش بود. هنوز آتش به جان آتشنشانها (که اگر انگلیسیاش،firefighter، را کلمه به کلمه ترجمه کنیم میشود جنگجوی آتش) نیفتاده بود. رحمتی هر چند در آن آغاز، هنوز نمیدانست چه رخ خواهد اما گفت که روابط عمومی هلالاحمر حاضر است کلاسهای امدادونجات را برای همه رسانهها برگزار کند. استثنا هم نداشت؛ همه رسانهها. رسانههایی که خبرنگارانش باید «چیزهایی» بیاموزند.
ساعت به حادثه نزدیک است. عقربهها خود را به سوی «ساعت آوار» میکشانند. عقربهها خود را به لحظه آوار رسانده بودند. در کلاس همهمه شده بود. پلاسکو فروریخته است. تهران دریا که نداشت هیچ حالا دیگر پلاسکو هم ندارد. صحنههای تکاندهنده دست به دست شده و همه از ماجرا خبردار شدند. چقدر به یازدهم سپتامبر میمانست. همین بود که رسانه ترکیهای تیتر شبیه این زد: یازدهم سپتامبر ایران بدون تروریست، بدون هواپیما. اخبار نو به نو به کلاس میرسید. شایعه شده بود 300، نفر از هموطنان زیر آورا ماندهاند. آماری که خیلی زود تصحیح شد اما هر چه که هست، «پلاسکو» سنگینیاش را روی شهر هوار کرده بود. برخی از کارشناسان میگفتند: اگر ازدحام جمعیت نبود، ابعاد ماجرا اینقدر فاجعه نمیآفرید. عکسهایی در شبکههای مجازی منتشر شد که نشان میداد مردمی که به سودای ثبت فیلم و عکس و منتشرشدن آن به نام خود، آمده بودند، مزاحم نیروهای امدادی و عبور و مرور خودروهای امدادی هستند. خودروهایی که باید خیلی زود به محل حادثه میرسیدند اما به یمن هجوم و ازدحام اهالی تصویر، دیرتر رسیدند!
جای خالی عذرخواهی
چند روزی از ماجرا گذشته اما هنوز سنگینی پلاسکو روی شهر است. روی کلاس امدادونجات هم بود. هر لحظه ابعاد مختلفی از حادثه به گوش میرسید. مرجان مشکلگشا؛ امدادگر ارشد، مربی کلاس است. رفتار هنگام بحران و حوادث بخشی از آموزشها را به خود اختصاص داده و سوال در بخشی از کلاس این بود، هنگام حادثه چطور باید رفتار کرد؟ پاسخها اما، متفاوت بود. هر کسی (من هم) از ظن خود جواب میداد. پاسخ صحیح اما چیز دیگری است: «باید صحنه را مدیریت کنید و نخستین گام، حفظ امنیت محیط است. باید محیط را ایمن کنید. هیچ مصدومی را نباید از جای خودش تکان دهید. معلوم نیست مصدوم چه آسیبهایی دیده است». او میگفت مجوز امداد فقط به نیروهای اورژانس، هلالاحمرو آتشنشانی (بسته به مورد) داده شده است. اگر بر سر صحنهای مانند تصادف حاضر بودید، باید سعی کنید از اطرافیان کمک بگیرید، به یکی بگویید به اورژانس زنگ بزند، به یکی بگویید علامت اخطار را 75 تا 150متر قبل از حادثه قرار دهد و...؛ پیگیر باشید که اقدامات خواستهشده انجام شود. خواستهها را شفاف مطرح کنید؛ مهمتر از همه نکتهای بود که میگفت اگر متخصص نیستید و از تخصص فردی که میخواهد حین حادثه کمک کند، اطمینان ندارید، نباید به هیچکس اجازه دهید به فرد مصدوم نزدیک شود».
در کلاس امدادونجات به آدمها یاد میدهند که صحنه حادثه را خلوت کنند. صحنه باید طوری باشد که نیروهای امدادی بتوانند اقدامات موثری انجام دهند. به آدم یاد میدهند نباید توی دستوبال امدادگران، بدوی و سُر بخوری. حتی یاد میدهند که به نیروهای امدادی درست آدرس بدهی تا زمان طلایی برای رسیدن به مصدوم، از دست نرود؛ اینها همه در کلاس امداد مطرح میشود. مرجان مشکلگشا هم، همینها را میگفت. کلاس از حادثه متاثر شده و حالا دیگر موضوع اصلی، ازدحام جمعیت در اطراف پلاسکو بود و دردسرهایی که آنها برای نیروهای امدادی آفریده بودند. بعدها یکی از دلایل این ازدحام، ایجاد هیجان میان مخاطبان توسط تلویزیون عنوان شد. هیجانی که گفته میشد بخشی از هجوم «موبایل به دستها» را باعث شده است. یکی دو رسانه دیگر هم همین اقدام را انجام داده بودند، شاید قبل از صداوسیما؛ «دویچهوله» فارسی یکی از آنها بود که بعد از این اقدام ساعت 3 و 58دقیقه از مردم عذرخواهی کرد؛ هر چند آنهایی که کمی از رسانه میدانند، معتقدند: اگر رسانههای فارسیزبان خارجی، از مخاطبان خود میخواهند «خبرنگار» آنها باشند، به این دلیل است که بُعد مسافت دارند و امکان اینکه خبرنگار به صحنه اعزام کنند، نیست. این موضوع را صداوسیما چشم بسته پذیرفته و گمان میکند چنین بحثی نشان از پرمخاطب بودن دارد. شبکه خبر تلویزیون هم در این بحران، در دام چنین برداشتی از «شهروند- خبرنگار» افتاد. همین بود که به اطلاع مردم رساند «خبرنگار ما باشید»؛ «عکسها و فیلمهای خود را از این ماجرا برای ما ارسال کنید».
چیزهای خوب را باید آموخت، از هر کسی میخواهد باشد. یکیاش همین عذرخواهی کردن است یا استعفا در زمان بروز خطا! دویچهوله فارسی که کیلومترها دور از ماجراست، بابت چنین پیغامی از مردم عذرخواهی کرد اما شبکه خبر عذرخواهی نکرد. دویچهوله در پیام عذرخواهی خود نوشت: «کاربران گرامی/ امروز پنجشنبه، در نخستین ساعات پس از بروز آتشسوزی در ساختمان پلاسکو در تهران، پستی در حسابهای کاربری دویچهوله در شبکههای اجتماعی منتشر شد که متاسفانه باعث ایجاد سوءتفاهم برای برخی کاربران شده است. در این پست از کاربران خواسته شده بود در صورت حضور در محل، مشاهدات خود را به صورت عکس و فیلم برای ما بفرستند. پست یادشده تنها به نیت کمک به اطلاعرسانی دقیقتر و با قید «اگر در اطراف محل هستید» تنظیم شده بود. قصد ما از فراخوان یادشده، تشویق کاربران به حضور در محل، ایجاد ازدحام، اخلال در امدادرسانی یا به خطر انداختن سلامت شهروندان یا امدادرسانان نبوده است. عذرخواهى ما را بابت ابهامى که انتقاد برخى از کاربران را برانگیخت بپذیرید./ با احترام بخش فارسی دویچه وله». حالا دیگر پلاسکو همه چیز را به چالش گرفته بود. رفتار مردم حین بحران، وضع تهران حین حادثه، رفتار رسانهای حین و بعد از بحران، همه و همه چیز. گویا پلاسکو اتفاق افتاد تا «یک بار دیگر» به همه ما نهیب بزند.
درسهایی از بحران فوکوشیما
کشورهای دیگر در چنین مواردی چه میکنند؟ این پرسش با نمونهای که «مرجان مشکلگشا» مطرح کرد، پاسخ داده شد، او که از نوع اطلاعرسانی و انتشار خبر حادثه، گلایه داشت بهعنوان کارشناس ارشد امدادونجات و عضوی از خانواده امدادی کشور گفت که باید نقدهایی را به شیوه انتشار اخبار رسانهها درباره این حادثه مطرح کنیم؛ به نظر او نوع انتشار خبر از ماجرا مناسب نبود و باید در چنین مواردی اخبار و عکسهایی منتشر شود که آرامش روحی و روانی جامعه را برهم نزند. موضوعی که در «خبرنگاری بحران» بر آن تأکید میشود. مشکلگشا گفت: وقتی حادثه زلزله توهوکو روی داد، سونامی بزرگی در ژاپن آمد که متعاقب آن نیروگاه فوکوشیما تخریب شد، این حادثه ابعاد بزرگی داشت اما جامعه ژاپن به خوبی آن را مدیریت کرد و به همین دلیل بعد از آن، کارشناسان امدادونجات بر نکاتی که از این حادثه باید آموخت، تمرکز کردند. این حادثه ابعاد وسیعی داشت و میرفت که بحرانی بزرگ از خود بر جای بگذارد اما به صحنه همدلی و همبستگی مردم و دولت ژاپن تبدیل شد. در این حادثه یک مورد دزدی ثبت نشد، یکی از نکات این بود که تا مدتها بعد از بحران، سوپرمارکتها اجناس خود را با قیمت خرید به مردم ارایه میکردند و فروشگاهها اغذیه را با 50درصد تخفیف به مردم میدادند و صاحبان فروشگاه معتقد بودند حالا موقعی نیست که ما بخواهیم سود ببریم چون وضع بحرانی است و باید طوری عمل کنیم که مردم آرامش بیشتری داشته باشند. دولت هم از آنها حمایت کرد و مالیات نگرفت. آنچه این مربی امدادونجات میگفت با خبر دیگری در این زمینه همخوانی دارد که مردم ژاپن در زمان حادثه فوکوشیما هر آنچه از مواد غذایی در منازل خود ذخیره کرده بودند را به فروشگاهها بازگردانند تا مشل کمبود مواد غذایی در شهر و کشورشان به وجود نیاید. موضوعی که وقتی در آن سال به صورت خبر منتشر شد، برخی به طنز وضع جاری ایران را با ژاپن مقایسه کردند که اگر در ایران چنین وضعی پیش آید مردم به فروشگاهها هجوم میبرند و حتی اگر به اندازه نیاز چند روزه، ذخیره مواد غذایی داشته باشند، سعی میکنند ذخیره خود را افزایش دهند تا در صورت کمبود، از خطر در امان بمانند. تحلیلی که به نظر منطقی هم میرسید و نمونهاش در سبد مواد غذایی که دولت به عموم مردم اختصاص داده بود، تجربه بدی را به یادگار گذاشت.
مرجان مشکلگشا به نکات دیگری هم اشاره کرد: «در نمونه زلزله ژاپن، نظم و ترتیبی خاص میان مردم وجود داشت. ورودیهای شهر در اختیار نیروهای امدادی بود و با توجه به اینکه خط تفکیکی وجود نداشت اما مردم خودشان نظم را رعایت میکردند و هنگام ترک شهر، موردی دیده نشده که کسی بخواهد به خط مخالف جاده تعرض کند و در مسیری غیر از مسیر معمول براند؛ بعد از این زلزله مواردی دهگانه استخراج شد تا مردم دنیا حین بحران از این رفتار درس بگیرند.» او نکته بااهمیتی را هم در زمینه امدادرسانی گفت: نیروگاه فوکوشیما در این حادثه آسیب دید و قرار شد رآکتورهای هستهایاش خاموش شوند. برای خاموش کردن رآکتورها به این دلیل که خطر زیادی داشت، به هیچ نیروی جوانی اجازه داده نشد در عملیات شرکت کند. نیروهای مسن برای این کار داوطلب شدند و میگفتند اگر قرار است در این عملیات، حادثهای پیشآید ما عمر خودمان را کردهایم و اگر قرار است آسیب ناشی از تشعشعات هستهای برای کسی خطرساز باشد بهتر است ما این کار را انجام دهیم؛ نیروهای جوان باید بمانند و کشور را در آینده اداره کنند».
مشکلگشا درباره شیوه اطلاعرسانی حادثه هم گفت: اگر در آن زمان تمام رسانههای داخلی و خارجی را بررسی میکردید، به اخبار، عکس و فیلم تکراری برمیخوردید زیرا آنها در اطلاعرسانی از بحران اینطور عمل کردند که به گروهی خاص برای تهیه خبر، عکس و فیلم ماموریت داده بودند و اگر قرار بود هر رسانه خبر، عکس یا فیلمی از حادثه منتشر کند باید از اخبار تولید شده آنها استفاده میکرد. آنها میگفتند ما نمیخواهیم آرامش روحی و روانی موجود در جامعه بر هم بخورد و حاضر نیستیم، به هیچ قیمتی این آرامش از بین برود».
آزمون پلاسکو؛ اگر زلزله ...
پلاسکو فرو ریخت. پلاسکو دیگر وجود ندارد، مویه کردن برای آن حالا پس از این همه خسارت نفعی ندارد. اما اگر همان روند گذشته یعنی احساسی شدن حین حادثه و فراموشی بعد از آن، که بارها تجربه شده است، رخ ندهد، میتواند درسی برای آینده باشد. پلاسکو فروریخت چون شهرداری تهران فقط به دادن چند اختطار کتبی (اگر یکمیلیارد اخطار بدون اقدام انجام شود فایدهای ندارد) بسنده کرده بود و ناامنیای که میتوانست ایجاد کند را درنظر نگرفتیم. گزارش شده که سههزار ساختمان دیگر مانند پلاسکو در تهران وجود دارد اما هیچ اقدامی برای تعطیلی آنها نشده است. درهمین موضوع، هیچ سابقهای وجود ندارد که نیروهای شهرداری محکم بر تعطیلی پلاسکو همت گماشته باشند. شهرداری نیروهای فربه و با طول و عرض را برای جلوگیری از سد معبر استخدام میکند. بساط دستفروشانی که برای معاش، چارهای جز به خیابان زدن و فروش اجناس کم سود ندارند را بههممیزند و هرازگاهی این برخوردها به رسانهها کشیده میشود اما گویا برای مقابله با تهدیدی که حالا مشخص شده چقدر میتوانسته خطرناک باشد، ارادهای برای اقدام نداشته است.
شهرداری با پلاسکو برخورد نکرد. دیگرانی هم که وظیفه داشتند، چنین نکردند. دست آخر هزینهها را نیروهای امدادی پرداختند. کمترین هزینه این اقدام، از دست رفتن تعدادی از هموطنانی است که عدهای از آنها آتشنشان بودهاند. آنها رفتهاند و دیگر نیستند، نه دادن امتیاز به خانواده آنها، فقدانشان را جبران میکند و نه اعلام یک روز عزای عمومی! امروز یاد آنها را گرامی میداریم (که خوب است) اما برای دیگران چه میکنیم؟ مطابق گزارشهای منتشر شده، یکسوم از نیروهای اورژانس کشور با این موضوع درگیر بودند، این را کولیوند رئیس اورژانس کشور گفته است. حال این سوال باقی میماند که اگر زلزله در تهران بیاید چه؟
دو باری که «شهروند» با بهرام عکاشه (که از او با نام پدر زلزلهشناسی ایران یاد میشود) به گفتوگو نشسته، بر موضوع زلزله در تهران تأکید شده است. یک بار او گفته بود که «دارد دیر میشود» باید کاری کرد. بار دیگر گفت «تشویش اذهان نمیکنم اما زلزله تهران دیر و زود دارد و سوختوسوز نه» بعد از محاسباتش گفت که فاصله بین 150 تا 200سال را برای تکرار زلزله در تهران به دست آورده بود و تأکید میکرد باید کاری کرد چون هر چه این زمان به 200سال نزدیکتر باشد، شدت زلزله بیشتر خواهد بود.
پلاسکو دیگر نیست اما مردمان شهر هستند. مردمانی که باید امدادونجات بیاموزند تا حین حادثه دستکم بتوانند رفتار بهتری از خود نشان دهند. هلالاحمر جمهوری اسلامی ایران طرحی را به نام خادم برگزار میکند، طرحی که در آن قرار است خانوادهها برای مخاطرات ملی آماده شوند. بدانند که اگر بحران میآید چه باید انجام دهند. بدانند که نقشه اضطرار خانه یعنی چه، پلههای فرار باید در ساختمانهای چند طبقه وجود داشته باشد. بدانند که اگر زلزله آمد، کجا باید یکدیگر را ببینند. تجربه و علم نشان داده حین حادثهای مانند زلزله افراد یکدیگر را گم میکنند و تلفات به همین دلیل افزایش مییابد. پلاسکو 1500میلیارد تومان ضرر زد غیر از ضرر بزرگترش که فقدان تعدادی از نیروهای امدادی بود اما شاید این درس را داده باشد که چطور حین حادثه باید با نیروهای امدادی همکاری کنیم. خیلیوقتها کاری نکردن بهتر از کاریکردن است.
### پایان خبر رسمی