، تهران , (اخبار رسمی): در این مطلب آسیبهای روانشناختی کودکان در قرآن و روانشناسی شخصیتها در قرآن را بررسی خواهیم کرد.
روانشناسی قرآن در کودک
1. آسیبهای تربیتی که از جانب اولیا و مربیان به قصد تربیت و اصلاح رفتار و از روی دلسوزی و محبت به کودکان وارد میشود، احتمالاً بیش از آسیبهایی است که از جانب دیگر عوامل صورت میگیرد!
2. اگر میخواهید فرزندتان نسبت به مسئولیتهای خود بی تفاوت نباشد، حساسیت بیش از حد نسبت به مسئولیتهای او نشان ندهید. (سعی کنید ظاهراً بی تفاوت باشید تا او خود به تکالیف و وظایف خود حساس شود.)
3. برای رسیدن به اهداف تربیتی، اگر میخواهید سریعاً به مقصودتان برسید آهسته و تدریجی حرکت کنید.
4. تربیت کردن، رها کردن فرد از بستگیها و وابستگیها به سوی رشد و تعالی است و نه رام کردن و مطیع کردن او در دام خواستهها. « یقبُضکَ عَمّا لک و یبسُطکَ فیما لَه: قبض میکند تو را آنچه برای توست و رها میکند تو را در آن چه برای اوست.»
5. آموزش راههای رسیدن به حقیقت مهمتر از خود حقیقت است. این راهها را به کودک نشان دهید.
6. مهارتِ سکوت غالباً بیش از مهارتِ حرف زدن ارزش اثرگذاری دارد. با مهارت سکوت پیام خود را به کودک برسانید.
7. معمولاً پدر و مادر در اثر حمایت و محبت نمیتوانند کودک را به قدر کافی به خود واگذارند. در محبت نمودن معتدل باشید، زیرا ساختمانِ تربیتِ متعالی بر شانههای محبت متعادل بنا میشود.
8. کودک در خانواده به خاطر مراقبتهای افراطی و بایدهاو نبایدها غالباً خودش نیست، همه چیز را طوطی وار اقتباس میکند؛ او به جای این که نقش بگیرد، نقش بازی میکند. بنابراین اجازه بدهید کودک، هنر خود بودن و خود شدن را در خود شخصاً کشف کند.
9. یکی از ظرافتهای هنر تربیتی این است که هرگز در هنگام تنبیه، کودک را تا مرحلهای از پافشاری پیش نبریم که در آن خود را محکوم یافته تلقی کند، بلکه مقاومت مانع را چنان حساب کنیم که بتواند بر آن فائق آید و تنبیه، ابزاری برای آگاهی باشد و نه برای ترس و تهدید.
10. در برنامههای تربیتی باید پیام تربیتی به گونه ای طرح و ابلاغ شود که مخاطب آن را یکی از پدیدههای ذات خود حس کند.
11. هر یک از افراد، تربیتی درخور و شایسته با شخصیت و طبیعت خود دارند. از شبیه سازی و شبیه پروری پرهیز کنید. «قُل کُلُّ یعمَل عَلی شاکِلّتِه: بگو هرکدام به راه و روش خویش عمل کند.»
12. هر چه محیط و زمینهی تربیت آمادهتر باشد، شرایط پذیرش پیام تربیتی مستعدتر و کاراتر است. آمادهسازی عاطفی و درونی، هنری بس عمیقتر از پیامدهی و اندرزگویی است.
13. تربیت کودک الزاماً مبتنی بر تعامل بین طبیعت او و دنیای پیرامون است؛ پس در این تعامل به اقتضای طبیعت و محیط او سهیم باشیم.
14. هدف تربیت باید توسعه و گسترش ظرفیت درونی و قوه فهم کودک باشد و نه تحمیل و تزریق معلومات و محفوظات به او.
15 -در روش تربیتِ فعال، مربی میکوشد تا خود را از نظر ذهنی و عاطفی در موقعیت کودک قرار دهد، در حالی که در روش تربیت انفعالی، مربی، کودک را در موقعیت خود قرار میدهد. در روش تربیت فعال، مربی مشوّق ابداع و خلاقیت است، حال آن که در روش انفعالی، مربی القا کننده و ایجاد کننده عادت صوری است.
15. وظیفه اولیا و مربیان هموار ساختن مسیر رشد و تعالی کودک است و نه راندن یا کشاندن او به سوی هدف؛ زیرا بین رشد «کنش گر» و رشد «کشانگر» فرق است.
16. تنبیه باید به قصد بیداری دل باشد و نه تهدید جسم، پس تا از نتیجه بیدارسازی تنبیه مطمئن نشده اید اقدام به تنبیه نکنید.
17. باید دانست که غالباً کودک علت آنچه را که شما عیب میدانید نمیداند؛ لذا قبل از سرزنش، او را توجیه کنید تا فاصلهای بین فهم شما و او ایجاد نشود.
18. رشد و پیشرفت به وسیلهی خود کودک و در یک پویشِ درونی صورت میگیرد و پدر و مادر و یا معلم و مربی تنها مددیار، راهنما، مدلنما، محرک و مشوق او هستند و بس ؛ همانند باغبان در پرورش گل!
19. مانباید کودک را «دانش اندوز» بار آوریم، بلکه باید او را در برابر صحنهها و اشیایی قرار دهیم که خود بیندیشد و دریابد و گاه با احتیاط و بسیار مختصر او را راهنمایی کنیم تا به جای اندیشهآموزی، اندیشهورزی را پیشه کند.
20. مربی باید بداند که اندرزها و درسهای اخلاقی وقتی اثر نیکو دارد که کودک شخصاً پذیرا باشد، در غیر این صورت نه تنها بیفایده است؛ بلکه نتیجهی وارونه به دنبال دارد.
21. مربی باید «تجارب تربیتی» را به جای اندرزهای کتابی و لفظی در حضور کودک به نمایش بگذارد تا او فرصتِ تجربهی واقعیت را در زندگی خود دریابد.
22. کودک، بسیاری از امور را که دیدنی نیست از راه دیده میآموزد، مثل صدق و صفای درونی، شرافت نفسانی، نجابت اخلاقی و وقار معنوی و این آموزههای نادیدنی و ناگفتنی پایدارتر و عمیق تر از امور دیدنی است.
23. در تربیت دینی باید پرورش حس مذهبی و تفکر دینی، مقدم بر اطلاعات و دانش دینی باشد؛ زیرا تربیت دینی یعنی زیستن طبق معتقدات دینی و نه صرفاً دانستن و حفظ کردن اطلاعات دینی!
24. قبل از تمایل و تقاضای کودک به ویژه در تربیت دینی از انتقال پیام تربیتی خودداری کنید.
25. حد فراگیری مفاهیم تربیتی هر کودک را ظرفیت هوشی و انگیزشی او تعیین میکند؛ لذا از تحمیل و تراکم مفاهیم فراتر از ظرفیت او باید پرهیز کرد.
26. در ارائهی الگوی تربیتی مورد نظر سعی شود مواردی را مطرح کنیم که کودک به طور خود انگیخته به آنها نیاز دارد، زیرا کودک به چیزی توجه میکند که در ترازِ رغبت اوست.
27. کودکان باید نسبت به نوع رفتارهایی که از آنان انتظار داریم شناخت کافی داشته باشند؛ این شناخت در میدان مشاهده حاصل میشود.
28. تربیت هرگز در یک بُعد متمرکز نمیشود؛ بلکه همواره جنبههای عقلانی، عاطفی، اخلاقی، اجتماعی، جسمی، علمیو.... در جامعیت بخشیدن به آن دخالت دارند.
29. درون مایههای تربیت صحیح در طبیعت کودک وجود دارد و او باید از طریق خودیابی، خود فهمی و خود رهبری، آنها را در تعامل با محیطی سالم کشف و تقویت کند.
روانشناسی شخصیتدرقرآن
1. از دیدگاه قرآن، سه نوع شخصیت اساسی وجود دارد؛ مؤمن، کافر و منافق (آیات 2 تا 20 سوره بقره)
2. شخصیتهای مؤمن، خود دارای سه درجه شخصیتی هستند؛ آنان که به خود ظلم میکنند، آنان که میانه رو هستند و آنان که پیشتازانند (فاطر/ 32)
3. مشخصهی بارز شخصیت کافر آن است که دل و اندیشهاش را قفل کرده است و راهی برای نفوذ هیچ حرف تازه و اندیشه متفاوتی نگذاشته است و به همین دلیل، از درک حقایق عاجز است.
4. خصوصیت بارز شخصیت منافق از دیدگاه قرآن، دوگانگی ریشهای در ظاهر و باطن است؛ به همین دلیل، مبتلا به شک و تردید و عدم قدرت تصمیمگیری و ناتوانی در قضاوت میشود (بقره و 8 تا 20 منافقون)
5. در قرآن کریم، در آیات فراوانی از اندوه، علل ایجاد کننده آن و راههای برطرف ساختن آن سخن رفته است. گاهی اندوه فراق را با دیدار و گاهی اندوه فقر را با بشارت و گاهی اندوه رسول خدا (ص) را به دلداری حضرت حق، درمان کرده است.
6. در دیدگاه قرآن، ترس دو نوع است؛ ترس پسندیده و ترس ناپسند. ترس پسندیده، همان ترس از خداوند و عدالت اوست که منجر به اصلاح رفتار میشود (انفال/2) و ترس ناپسند، اضطرابی شدید با علت مشخصی است که تسلط بر نفس را از بین میبرد و باید با آن مبارزه شود (احزاب/10 و 11)
7. از نظر قرآن دو نوع خشم وجود دارد؛ خشم مفید و متعادل و خشم مخرب و نابهنجار. خشم متعادل، راهی برای رسیدن به هدف در مواقع لزوم است و خشم مخرب را باید درمان کرد. قرآن کریم با توصیه به صبر و پاسخگویی با عمل نیک و با وعده بهشت و پاداش اخروی، به وسیلهی سفارش به بخشش و عفو، یادآوری قدرت و خشم خداوند و... به درمان بیماری سلامتی سوز خشم و عصبانیت پرداخته است که به ترتیب در سوره شوری آیه43، فصلت آیه34، آل عمران آیات 133 و 143، شوری آیات 36 و 37، و نور آیه 22 بیان شده است.
8. در قرآن به سه نوع از مکانیسمهای دفاعی-روانی اشاره شده است که عبارتند از: فرافکنی (منافقون/4)، دلیل تراشی (بقره/11 و 12) و واکنش سازی (بقره/204 و 205 و منافقون/4)
9. در فرهنگ قرآن یکی از راههای مؤثر و اساسی روان درمانی، استفاده از مواعظ و اندرزهای قرآن است (یونس/57)
10. در روش روان درمانی قرآن، ایمان، تولید امنیت درونی و آرامش میکند؛ (انعام/82 و رعد/28)
11. یاد خدا، آرام بخش دلهاست؛(رعد/28)
### پایان خبر رسمی