، تهران , (اخبار رسمی): به قلم پایگاه خبری آزمون دکتری ، در این مقاله سعی داریم تا معایب تحصیل دکتری در ایران را بصورت ریشه ای بررسی کنیم، پس با ما همراه باشید
بررسی تاریخی تحصیل دکتری در جهان
در اکثر طول تاریخ، حتی یک مدرک ابتدایی در سطح دانشگاهی نیز تنها، مزیت اقلیتی ثروتمند بود و بسیاری از کارمندان دانشگاهی مدرک دکترا نداشتند، اما با گسترش تحصیلات عالی پس از جنگ جهانی دوم، انتظارات از مدرسان برای داشتن مدارک عالی نیز افزایش یافت. ابتدا دانشگاههای آمریکایی پا روی گاز گذاشتند: تا ۱۹۷۰ آمریکا فقط کمتر از یکسوم دانشجویان و نیمی از دکتراهای علوم و تکنولوژی دانشگاههای دنیا را تولید میکرد (در آن زمان، خودش تنها ۶ درصد جمعیت جهانی را داشت)، اما پس از آن، خروجی سالانه دکتراها دو برابر شد و به ۶۴.۰۰۰ تا رسید.
سایر کشورها نیز در حال سرعت گرفتن هستند. در فاصله سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۶، تعداد دکتراهای خروجی از دانشگاههای کشورهای اروپایی و آمریکایی ۴۰ درصد رشد کرد که با رشد ۲۲ درصدی کشور آمریکا قابلمقایسه است. تولید دکترا بیش از همه در مکزیک، پرتغال، ایتالیا و اسلواکی سرعت گرفت. حتی در ژاپن نیز که در آن، تعداد افراد جوان در حال آب رفتن است، تعداد دکتراها ۴۶ درصد افزایش یافت. بخشی از این رشد، توسعه تحصیلات آکادمیک در خارج از آمریکا را نشان میدهد. ریچارد فریدمن، اقتصاددان نیروی کار در دانشگاه هاروارد میگوید که تا سال ۲۰۰۶ کشور آمریکا تنها ۱۲ درصد دانشجویان دنیا را ثبتنام میکرد.
اما دانشگاهها دریافتهاند که دانشجویان دکتری، نیروی کار ارزان، بسیار با انگیزه و یکبار مصرفند و با تعداد بیشتر دانشجوی دکتری، آنها میتوانند تحقیقات بیشتر و در بعضی کشورها تدریس بیشتر با پول کمتر انجام دهند. یک دانشجوی دکتری در دانشگاه یِیل (Yale) ممکن است در سال ۲۰,۰۰۰ دلار به ازای ۹ ماه تدریس دریافت کند، اما متوسط پرداختی به یک استاد تمام در آمریکا در سال ۲۰۰۹ برابر با ۱۰۹،۰۰۰ دلار (یعنی بیشتر از حقوق قضات و روسای دادگاهها) بوده است.
بررسی تحصیل دکتری در ایران
آموزش عالی در کشور ما کارخانه تولید دکترای بیهوده است. هر ساله تعداد زیادی از دانشجویان با انگیزههای مختلف راهی مدارج تحصیلی بالاتر میشوند. افراد با این تصور که مدرک تحصیلی بالاتر برای آنها سرمایههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بیشتری به همراه میآورد، ادامه تحصیل میدهند. اما چیزی که در واقعیت روی میدهد به میزان زیادی با تصور افراد متفاوت است. اهمیت دکتری گرفتن برای عدهای از افراد به حدی است که حتی ممکن است موقعیتهای شغلی و اجتماعی خود را رها کنند تا به ادامه تحصیل و از این طریق کسب موقعیت بهتر بپردازند درحالی که فارغالتحصیلان دکتری، حداقل بیش از دیپلمهها درآمد دارند. مطالعهای در «مجله مدیریت و سیاستهای تحصیلات عالی» توسط برنارد کِیسی نشان میدهد که مردان بریتانیایی با مدرک لیسانس، ۱۴ درصد بیشتر از آنها که میتوانستند به دانشگاه بروند، اما انتخاب کردند که نروند، درآمد دارند. صرف (Premium) عایدی برای مدرک دکترا ۲۶ درصد است، اما این صرفه برای مدرک کارشناسی ارشد که میتواند در زمانی به کوتاهی یک سال اخذ شود، تقریبا بیشترین مقدار و برابر با ۲۳ درصد است. در بعضی رشتهها، صرف دکترا کلاً از بین میرود.
اما چیزی که در واقعیت روی می دهد این است که بعد از اتمام دوره دکتری تعداد زیادی از این افراد به چیزی که مدنظرشان بود نمی رسند. از نظر اقتصادی، خبری از شغل بهتر نیست و فردی با این همه تحصیل بیکار گوشه خانه می نشیند. آمارها هم این مسئله را گواه می دهند. برای نمونه چند ماه قبل، معاون آموزشی وزیر علوم آمار هشدار دهنده ای درباره بیکاری دانش آموختگان دانشگاه ها ارائه کرد. بر اساس آمار مجتبی شریعتی نیاسری، نرخ بیکاری عمومی در کشور، ۱۲ تا ۱۲.۵ درصد است، اما بیکاری دانش آموختگان دانشگاه ها متناسب با رشته و مقطع تحصیلی شان بین ۱۷ تا ۴۰ درصد است، البته مرکز آمار هم درصد بیکاری تحصیلکرده ها را ۴۰.۵ درصد دانسته است. همچنین، بر اساس اعلام وزارت علوم، حدود ۲۰ هزار نفر از دانش آموختگان دکترا بیکار هستند (ادامه ی مطلب بیکاری دانش آموختگان دانشگاه ها).
اوج درد تحصیل دکتری در ایران
بخش دیگری از مسئله این است که دوره دکترا در کشور ما از محتوایی که انتظار می رود داشته باشد، خارج شده و اهمیت خود را از دست داده است. این دوره در بعضی از دانشگاه ها به حدی ضعیف برگزار می شود که چیزی به معلومات دانشجو اضافه نمی شود. کار به جایی رسیده است که عده ای از افراد با پول برای خود مدرک می خرند. اساتید باید وقت بیشتری برای مقطع دکترا بگذارند. در محتوای پایان نامه ها باید تجدیدنظر جدی صورت بگیرد، و باید بررسی کرد که یک پایان نامه چه مشکلی را حل می کند. ما در کشورمان دکتر به معنای واقعی کلمه نداریم.
پیام یک دانشجو درباره معایب تحصیل دکتری در ایران
با سلام خدمت شما دوست عزیز
فارغ التحصیل ارشد و ورودی 95 دانشگاه تهران هستم، در مورد وضعیت فجیع دانشکده خودمان و مافیایی که تشکیل شده نمیخواهم حرف بزنم، یکی از ساده ترین اصول اولیه اقتصاد قانون عرضه و تقاضا است خارج از کشور وضعیت به این منوال است که هرگاه نیاز وجود داشته باشد دوره های دکتری دایر میشوند اما چه در دانشگاه های سراسری چه ازاد دوره های دکتری بدون هدف در حال شکل گیری است.در برخی موارد دیده میشود حتی بدون اینکه دوره لیسانس و ارشد شکل بگیرد و اساتید مناسبی جذب شوند، دوره دکتری ارائه میشوند یک نمونه دکترای کارافرینی است که با وجود انکه هنوز دانشگاه های سراسری در ارائه ارشد این رشته دچار مشکل هستند دانشگاه هایی مانند ازاد قزوین و علی اباد کتول و…اقدام به ارائه دکترای ان کرده اند
این افزایش بی رویه و فله ای دانشجوی دکتری وضعیت را به جایی رسانده که میزان عرضه شده از میزان تقاضا به مراتب بیشتر است. ضمنا همانطور که خودتان بیان کردید هم اکنون پایان نامه ها در زیر زمینهای اطراف دانشگاه و میدان انقلاب تولید میشوند. بنابراین علم در کشور ما فقط تولید مدرک است و بار علمی چندانی دانشجویان ندارند خب حالا خودتان قضاوت کنید کسی که پایان نامه اش را میخرد یا افراد دیگری انرا مینویسند چه بار علمی دارد که جذب صنعت یا دانشگاه شود؟ ضمنا مگر ما چه تعداد استاد دانشگاه نیاز داریم
لذا ما قربانی افزایش بی رویه و غیر منطقی تحصیلات تکمیلی شده ایم و که این خود ناشی از افزایش بی رویه جمعیت دهه 60و70 است.
بنابراین به نظر بنده با توجه به افزایش روزافزون ظرفیت دکتری و نبود تقاضا برای ان وضعیت به مراتب بدتر خواهد شد لذا توجه همه دوستانی که قصد دارند دکترای داخل را ادامه دهند به این نکته جلب میکنم که دکترای داخل سرابی بیش نیست و در نهایت خود را بر بام برجی بلند خواهید دید که راه بالا رفتن و پایین امدن ندارید.
بحث دیگر هم این است که با این روند ارزش و اعتبار مدرک دکترا هم به سرعت در حال از بین رفتن است.
نحوه پذیرش در دوره دکتری داخل بسیار عجیب است. دیگر اینگونه نیست که دانشجویان مستعد و کسانی که مقاله دارند جذب شوند. تعدادی که بهترین نمره را اورده اند جذب شده و افراد محقق واقعی فیلتر میشوند یعنی در واقع ازمون دکتری فیلتر و سدی است که مانع از ورود افراد نخبه میشود.
برای مشاهده این تصویر در سایز اصلی اینجا را کلیک کنید.
### پایان خبر رسمی