، تهران , (اخبار رسمی): امروز به جایی رسیدیم که دیگر اقتصاد کشور را نمیتوانیم از محل درآمدهای نفتی اداره کنیم و طبق معمول همیشه به لبه یک پرتگاه رسیدیم که اگر تصمیم درست نگیریم، دیگر سقوط می کنیم.
به گزارش اخباررسمی به نقل از روابط عمومی اتاق بازرگانی تهران، در مراسم ویژه روز ملی صادرات که با حضور رئیس جمهور، تعدادی از وزرای اقتصادی دولت و فعالان بخش خصوصی در شرایطی برگزار شد که به اعتقاد کارشناسان و فعالان اقتصادی ایران به معنی واقعی صادرات آن چنانی ندارد و نمی تواند کشوری توسعه یافته از این جهت باشد؛ پدرام سلطانی نایب رئیس اتاق ایران درباره چالش های صادرات در کشور و راهکارهای لازم گفت و گویی انجام داده که در ادامه می خوانید:
به نظر شما مهم ترین چالشهایی که الان در بخش صادرات وجود دارد، کدام است؟
اولا ما به این موضوع نگاه کنیم که صادرات حلقه پسین یا حلقه بعدی تولید است؛ البته در کشورهایی که تولید در آنها در مقیاس صنعتی انجام میشود. یعنی اگر که یک اقتصاد عقبافتاده و توسعه نیافته را در نظر بگیریم، طبیعتا صادراتش به غیر از صنایع دستی و محصولاتی که از طبیعت و منابع طبیعی به دست می آید، چیز دیگری نخواهد بود. ولی هر چقدر که در مسیر توسعه یافتگی اقتصادی حرکت کنیم صادرات، مبتنی بر تولیدات صنعتی میشود و در مرحله پیشرفته تر مبتنیبر کالاها و خدمات دانشبنیان و محصولات حاصل از نوآوری و فناوری.در شرایط کنونی ترکیب کالاهای صادراتی ما نشان می دهد که ما هنوز با یک اقتصاد صنعتی فاصله داریم؛ اوج موفقیت ما در تولید و صادرات، احداث چندین واحد پتروشیمی بوده است که بتوانیم از منابعى که داریم، محصولات پتروشیمی تولید کنیم و اینها را با ارزش افزودهی نسبتا بالاتری (البته نه چندان بالاتر) صادر کنیم و طبیعتا حاصل کار به اینجا رسیده است که تقریبا در سال حدود 20 میلیارد دلار صادرات محصولات پتروشیمی و حدود 7-8 میلیارد دلار هم صادرات میعانات گازی، داریم. اگر به بقیه کالاهای صادراتی ما نگاه کنید، می بینید بعد از اینها محصولات معدنی و نهایتا پسته و با یک فاصله ای فرش دستباف قرار می گیرد.
منظور شما این است که چالش اصلی ما تولید است؟
بله، مهمترین مشکل صادرات ما این است که ما تولید نداریم. مهم ترین مشکل صادرات ما این است که ما صنعت قوى نداریم و مهم ترین مشکل این است که ما بخش اعظمی از سرمایه گذاریهایمان را در تمام این سالها علیرغم تمام شعارهایی که دادیم به جای سرمایهگذاری روی مزیتهای اقتصادی در کشورمان، بر جایگزینی واردات سرمایه گذاری کردیم! عملا هم رویکرد دولت و هم حتی رویکرد سرمایهگذاران بخش خصوصی این بود که ببینیم در بازار الان چه کالاهایی نیاز داریم که از خارج وارد میشود و بعد برویم روی آن سرمایه گذاری و تولید کنیم. و در این بین به این کمتر توجه کردیم که این کالا را که تولید و روی آن سرمایه گذاری کردیم آیا قدرت رقابت پذیری برای صادرات هم دارد یا با دیوارهای تعرفهای فقط میتوانیم تولید کنیم.
یعنی هدفگذاری های ما برای تولید، تولید کالاهایی بود که وارد می کردیم و به فکر خودکفایی بودیم؟
نهایتا بله. منتها خب این کلمات در ابتدای انقلاب خیلی بار انقلابی داشت و بد استفاده می شد. بعد که عبور کردیم و وارد برنامههای توسعه شدیم و با ادبیات توسعه بیشتر آشنا شدیم، این کلمه را دیگر به کار نبردیم و به سراغ مفاهیم جایگزینی واردات و بعد از آن توسعه صادرات رفتیم؛ یعنی از آن کلمات و از این ادبیات استفاده کردیم ولی رفتارهایمان را اصلاح نکردیم. چرا رفتارها را اصلاح نکردیم؟! برای اینکه سیاست های اقتصادی ما توجیه و انگیزهای برای سرمایهگذار نداشت که رفتارهایش را اصلاح کند. ما از یک شیوهی حمایتی برای همهی تولیدات و همهی صنایع استفاده کردیم (دولتها را میگویم). یعنی به همهی صنایع وام کم بهره داریم، به همه صنایع ارز یارانهای دادیم، به همه صنایع زمین و امکانات یارانهای واگذاری کردیم یا با سیاستهای تشویقی از آن ها حمایت کردیم و در این رابطه هیچ استراتژیای نداشتیم که اصولا چه صنایعی برای ما مزیت رقابتی دارد؛ علاوه براین سرمایهگذار و فعال اقتصادی ما هم یک سرمایهگذار و فعال اقتصادی حرفهای نبود که با یک چشمانداز بلندمدت و با یک برنامه اقتصادی جامع و کامل بتواند تحلیل کرده و تصمیم بگیرد که چه سرمایه گذاری ای در درازمدت میتواند در کشور ما پایدارتر و با صرفه اقتصادی بیشتر باشد. بنابراین وضعیت صادرات ما معلول سیاستهای غلط و یا شعارهای درست اما اجرای غلط در چند دهه گذشته بوده است.
خب باتوجه به این توضیحات الان درچه نقطه ای هستیم؟
مشکل تولید ما که طبیعتا اثرش را روی صادرات می گذارد به غیر از این عوامل اشاره شده، محیط کسب وکار نامساعد و نامناسب است؛ شرایطی که قیمت تمام شده را برای تولید کننده بالا میبرد و با قیمت تمامشدهی بالا طبیعتا امکان رقابت برای ما فراهم نمیشود.
اگر بخواهید پیشنهاد یا راهکاری ارائه دهید، آن ها چیست؟
فکر میکنم اصلاح وضعیتی که عنوان کردم یا تغییر رفتارها در خصوص مشکلاتی که گفتم، خود راهکار است. ولی این کار شاید در یک جمله و در بیان ساده به نظر برسد؛ اما در عمل اینطور ساده نیست. من شخصا انتظار داشتم این دولت که واقعا مدیرانش از مدیران باسابقه و باتجربه هستند و تمام این ادوار را پشت سر گذاشته و تجربه کرده اند و هم درون دولت و هم مدتی بیرون دولت بوده اند، بتوانند این نسخه را بنویسند و اجرای کنند ولی نوشتند و اجرا نکردند.
یعنی دولت مردان و مدیران کنونی مشکلات را می دانند و حتی راهکارها را نوشته اند ولی در اجرا اتفاقی نیفتاده است؟
اجرا نکردند، یعنی در صحبتها و در جلسات و مذاکرات من شخصا کمتر ایرادی به صحبتهای مدیران کنونی و بحثهای جلسه وارد می دانم و حرفها را درست میبینم، اما اینها در عمل پیاده نمی شود و برای همین است که ما در محیط کسبوکار بهبود جدی پیدا نکردیم، به رغم اینکه بنا بود رتبه کسبوکارمان دو رقمی شود و یا حتی به تعبیر بعضی از سران ارشد دولت رتبه مان زیر 70 بیاید ما همچنان رتبه بالای 100 در محیط کسب و کار داریم و در گزارش جدید هم که منتشر شود فکر نمیکنم باز هم شرایط بهتری داشته باشیم.
درحال حاضر گیر کار در کجاست؟
ما در تولید و صادراتمان در یک سلسله مشکلات سهل و ممتنع گیر کردیم؛ سهل از این بابت که همه می دانیم مشکل چیست و ممتنع از این بابت که از حل آن عاجز هستیم و نمیتوانیم. ما در سازوکار اجرا، نظام تصمیم گیری در اجرای تصمیمات و روشهای درست موفق نبوده و نیستیم. من فکر میکنم شاید چیزی که باید در کشور برای آن وقت گذاشته شود این است که سران ارشد دولت، مجلس و سایر قوا و ارکان حاکمیت بنشینند و فکر کنند که ما چرا نمی توانیم مشکلاتمان را حل کنیم! چرا مشکلات اقتصادی و اجتماعی ما مزمن شده اند و از سالیان سال باقی مانده اند؟ چرا روند رشد و نهایتا توسعه در کشور ما خیلی کند است؟ ما اگر که متوسط نرخ رشد اقتصادی خودمان را در 40 سال گذشته ببینیم و با متوسط نرخ رشد منطقه خاورمیانه، آسیا، جهان مقایسه کنیم؛ می بینیم از هر سه تای اینها عقبتر هستیم؛ یعنی ما از منطقه خودمان، قاره خودمان و از جهان عقب افتاده ایم؛ و چنین کشوری که تولید داخلیاش کمتر از دنیا رشد کرده، صادراتش هم به همان نسبت صادرات قوی نیست.
یعنی امیدواری به اصلاح شرایط ندارید؟
چرا، امیدواریام به این است که روحیه و فرهنگ ما ایرانیها شب امتحانی و لب پرتگاهی است؛ یعنی زمانی به فکر می افتیم که دیگر فرصتی برای سوزاندن نداریم و یک پله آن طرف تر می تواند سقوط مطلق باشد؛ در این شرایط به دست و پا میافتیم و تصمیماتی می گیریم برای اینکه شراط را اصلاح کنیم. من از این بابت امیدوارم که سال های بهتری داشته باشیم به ویژه اینکه با اجرایی شدن برجام ( اگرچه برداشته شدن تحریم ها و برقراری روابط کندتر از آن چیزی که فکر میکردیم درحال انجام است ولی من به این امیدوار هستم) فکر میکنم که ما میتوانیم با تکیه بر فرصتهای حاصل از تعامل با جامعه جهانی یک رشد برون زا داشته باشیم. ما قرار بوده یا رویکردمان این بوده که رشد درون زای برون نگر داشته باشیم، باید به این نگاه کنیم که رشد برون زا داشته باشیم؛ رشد برونزا یعنی همین صادرات؛ یعنی تکیه به بازارهای بینالمللی و تولید واقعی در کشور و تولید صادرات محور.
اقتصاد ما با رشد پایین مزمن همراه است و این نکته را اقتصاددانان برجستهی کشور به عنوان یک خطر جدی به ما گوشزد کرده اند که این رشد پایین مزمن شده در پی خود سونامی بیکاری، سونامی مشکلات اجتماعی و... به همراه دارد؛ باید به نکته و هشدارها توجه کنیم و فکرنکنیم که رشد پایین به هر حال رشد است. رشد پایین از رکود بدتر است به جهت اینکه رکود، علائمش کاملا آشکار است و دولتها و اقتصاد را به دست و پا زدن برای خروج از شرایط وا میدارد، ولی رشد پایین مزمن مانند این است که شما در اتاقی استراحت میکنید و گاز نشتی دارد و بعد خیلی آرام بدون اینکه متوجه شوید از دنیا می روید. به اعتقاد من رشد پایین واقعا مانند مرگ بر اثر نشت گاز است. ( با خنده) باید به این توجه کنیم که اقتصاد ما به این رشد پایین دچار نشود و به فکر تغییر شرایط باشیم به ویژه اینکه ما کشوری هستیم که بیشترین ذخایر گاز دنیا را داریم و این گاز ما را به آرامی می تواند به خواب ببرد و بعد اقتصاد ما را دچار مرگ کند.امروز به جایی رسیدیم که دیگر اقتصاد کشور را نمیتوانیم از محل درآمدهای نفتی اداره کنیم و طبق معمول همیشه به لبه یک پرتگاه رسیدیم که اگر تصمیم درست نگیریم، دیگر سقوط می کنیم؛ الان داریم فکر می کنیم که واقعا مشکل صادرات ما چیست! مشکل صادرات ما غلط فکر کردن و غلط عمل کردن است.
### پایان خبر رسمی