، تهران , (اخبار رسمی): طرح حیات دوباره یکی از فعالیتهای بشردوستانه سازمان جوانان است که بر این اساس در سه سال گذشته بیش از 140هزار نفر از اعضای سازمان جوانان جمعیت هلالاحمر فرم اهدای عضو را تکمیل کردهاند و در این مدت 5 نفر از این عزیزان دچار مرگ مغزی شدهاند و اعضای خود را اهدا کردهاند.
به گزارش اخبار رسمی به نقل از روابط عمومی جمعیت هلال احمر، این فعالیتها همسو با تفاهم نامهای که سازمان جوانان با بیمارستان مسیح دانشوری دارد، انجام شده است. این مرکز چه به لحاظ تعداد اهداکنندگان عضو و چه از نظر تنوع جراحیها در خاورمیانه برتر است و همچنین تنها مرکز پیوند ریه در خاورمیانه است و همزمان پیوند چند عضو را انجام میدهد.
اجرای طرح حیات دوباره در سازمان جوانان نیز با دو هدف انجام میشود؛ اول اینکه بتوانیم در زمینه فرهنگسازی برای اهدای عضو فعالیت کنیم و دوم اینکه اعضای سازمان خود بهعنوان کسانی باشند که به دیگران در این خصوص آموزش میدهند.
با توجه به توزیع جغرافیایی خوبی که اعضای سازمان جوانان در سطح کشور دارند، پیامرسانان خوبی در این زمینه هستند و میتوان با ارایه آموزشهای لازم، به کمک آنان فرهنگ اهدای عضو را در کشور ترویج داد.
جالب است بدانید که در کل دنیا و در بسیاری از کشورها افراد به راحتی راضی به اهدای عضو نمیشوند. دکتر «تئودور ویندهورست»، جراحی در شهر بیلهفلد و عضو کمیسیون اهدای اعضا در انجمن پزشکی آلمان یکی از کسانی است که معتقد است وضع اهدای عضو در بسیاری از کشورها مناسب نیست. او میگوید مردم اصلا مجبور نمیشوند درباره این موضوع فکر کنند و افراد عادی حتی تصوری مختصر هم از این مشکل ندارند. او معتقد است برای بهبود چنین وضعیتی باید زودتر دست به کار شد.
در سطح جهانی رقمی نزدیک به 50درصد بیماران مرگ مغزی اعضای بدنشان اهدا میشود؛ اما راه و روش هر کشوری متفاوت است. در برخی کشورها مثل ایران و آلمان، فرد پیش از مرگ با گرفتن کارت اهدای عضو رضایت میدهد که در صورت مرگ مغزی، اعضای بدنش اهدا شود یا اگر فرد کارت اهدای عضو نداشته باشد، خانواده بیمار مرگ مغزی رضایت میدهند تا اعضای بدن عزیزشان به دیگران زندگی ببخشد. اتفاقی که ساده نیست و خیلی از خانوادهها را دچار تردید میکند. قلب هنوز ضربان دارد اما پدر و مادر باید قبول کنند که مرگ فرزندشان حتمی است و میتواند قلب در سینه دیگری بتپد. همین دو راهی و تناقض است که بسیاری از خانوادهها را از اهدا منصرف میکند و درنهایت فرد مرگ مغزی شده با تمام اجزای بدن سالم خود و با جدا شدن دستگاهها به خاک سپرده میشود. احتمالا برای همین تناقض و وضع احساسی است که بسیاری از کشورها اهدای عضو فرد مرگ مغزیشده را به عهده خانوادهها و فرد نگذاشتهاند. در کشور اتریش فردی که نمیخواهد اعضای بدنش را اهدا کند، باید مخالفت خودش را پیش از مرگ اعلام کرده باشد؛ در غیر اینصورت در صورت بروز مرگ مغزی حتما اعضای قابل پیوند او برداشته میشوند. البته این اقدام هم مخالفتهای زیادی به همراه داشته است؛ بسیاری از افراد آن را نوعی اجبار میدانند و معتقدند پزشکان نباید درباره چنین موضوعی تا این حد خودسرانه عمل کنند. برای همین هم خیلیها، به دلیل لجبازی با اجباریبودن چنین اتفاقی، پیش از مرگ رسما اعلام میکنند که نمیخواهند در صورت مرگ مغزیشدن اعضای بدنشان اهدا شود. بنابراین آمار اهدای عضو در این کشور بسیار کم و نزدیک به 15/1 در هر یکمیلیون نفر است.
آمار جهانی درباره اهدای اعضای بیماران مرگ مغزی 20 نفر در یکمیلیون نفر است که این رقم در کشوری نظیر اسپانیا که بیشترین آمار اهدای اعضای بیماران مرگ مغزی را دارد، رقمی نزدیک به 3/34 نفر در یکمیلیون است. این رقم در آلمان 15/8 نفر است و برزیل و لوکزامبورگ بهترتیب با 9/9 و 6 نفر به ازای هر یکمیلیون نفر در انتهای فهرست قرار دارند. سازمان جهانی پیوند اعضای اروپا مسئول تسهیل عمل اهدا و پیوند اعضاست که مقر آن در کشور آلمان قرار دارد. این سازمان مدام فهرستی جهانی از بیمارانِ در انتظار را بر اساس گزارش پزشکیشان بهروز میکند و برای تشخیص فوریت نیاز هر بیمار به دریافت عضو پیوندی معیارهای پزشکی متعددی دارند. بنیاد پیوند اعضای آلمان (DSO) مراحل دریافت اعضا از اهداکنندگان را سازمان میدهد. ابتدا باید دو پزشک، که بههیچوجه در کار پیوند اعضا دخالتی ندارند، بهطور مستقل و جدا از هم مرگ مغزی بیمار اهداکننده را تأیید کنند. تازه در این زمان است که فرد مرده اهداکننده محسوب میشود. کمیسیون اهدای اعضا در انجمن پزشکی آلمان همه مراحل اهدا و پیوند را زیر نظر میگیرد. در حال حاضر 12هزار نفر در لیست انتظار قرار دارند؛ اما اهدای عضو همچنان یک امر مجهول برای خیلیها به حساب میآید.
شاید شما هم کنجکاو باشید که بدانید پیوند اعضا از چه زمانی باب شد. جدا از افسانههایی که در این رابطه وجود داشته، جنگ جهانی اول کمک زیادی به پیشرفت و موفقیت پیوند عضو کرد. مشهورترین جراحی که در آن زمان پیوند عضو را انجام میداد، هارولد گیلیس بود. بعد از وی دستیارش آرچیبالد مکیندو این روش را در جنگ جهانی دوم و با عنوان جراحی ترمیمی ادامه داد. در سال 1963، جیمزهاردی عمل پیوند ریه را از یک مرده به یک بیمار مبتلا به سرطان بهخوبی انجام داد. بیمار 18 روز زنده ماند، اما در اثر نارسایی کلیه از دنیا رفت. در آن سالها انجام پیوند قلب برای جراحان تبدیل به یک آرزوی بزرگ شده بود تا اینکه در سوم دسامبر 1967، دکتر بارنارد در شهر کیپ تاون در آفریقای جنوبی، نخستین عمل موفق پیوند قلب را انجام داد.
این بیمار با قلب پیوندیاش 18 روز زنده ماند. پوشش خبری فوقالعادهای که رسانهها در سراسر جهان درخصوص این عمل انجام دادند، پیوند قلب را در مرکز توجهات قرار داد و این نوع پیوند رونق یافت؛ بهطوری که در حد فاصل سالهای 1968 تا 1969 بیش از 100 عمل پیوند قلب انجام شد که البته بیشتر بیماران ظرف حداکثر 60 روز از دنیا میرفتند؛ اما بیمار دومی که از سوی دکتر بارنارد عمل شده بود، توانست 19 ماه زنده بماند. در سال 1970 داروی سیکلوسپورین بهعنوان یک داروی کلیدی در این رابطه به دنیای پزشکی معرفی شد. ظهور داروی سیکلوسپورین در آن سالها حکم یک معجزه را داشت و به این ترتیب عمل پیوند به یک عمل نجاتبخش تبدیل شد. در سال 1981 نخستین پیوند قلب و ریه در بیمارستان دانشگاه استانفورد به خوبی انجام شد و سرپرست گروه، موفقیت این عمل را مدیون سیکلوسپورین دانست.
### پایان خبر رسمی