، تهران , (اخبار رسمی): داستان در دهههای نخستین قرن اخیر، در شمال ایران اتفاق میافتد. آن زمان که روسها در شهرهای کوچک و بزرگ و روستاهای گیلان نفوذ داشته و در تمامی ابعاد زندگی مردم، نقشی تعیینکننده داشتند.
موسیقی این نمایش، در عین حالی که از زیرساخت سنتی استفاده میکند، با استفاده از فواصل غیر معمول و آتونال، بر دل ملودیهای باز و ضربیهای با ریتم لنگ و متغیر، بیش از هر چیزی تاکید میکند
داستان، داستان قدرت طلبی است و نقشهایی که افراد دارای پستهای دولتی و انتصابی آن زمان، برای در دست داشتن قدرتی بیشتر، به هر کاری دست میزدند.
شخصیتهای فرماندار، پزشک، معلم، دختر مورد علاقهاش و کنسول روس نقشهای اصلی این تاتر هستند.
موسیقی نمایش نیز برگرفته از موسیقی کلاسیک و ردیف موسیقی ایرانی، با ترکیبی از سازهای زهی مضرابی، کششی و کوبهای، سعی در روایتگری و همراهی این داستان دارد.
موسیقی با رنگ فرح از ردیف موسیقی ایرانی در دستگاه همایون آغاز میشود، زمانی که تماشاچیان در حال ورود به سالن هستند و با شنیدن این موسیقی، با فضای نمایش کمی آشنا میشوند.
شخصیت نخست این نمایش، که در صحنهی اول در اتاقی و در کنار جنازهای دیده میشود، مونولوگی نسبتا طولانی دارد. فضای این بخش، کاملا غیرملودیک و خارج از فضای تنال موسیقی ایرانی است و آنچه از سازهای تار و کمانچه و کوبه ای شنیده میشود، سعی در رساندن فضا، به فضایی آتونال است.
چرا که بازیگر در جملاتی که به زبان میآورد، نوعی پراکندهگویی و بینظمی را به تماشاچی القا میکند که همراهی موسیقی، و در جاهایی، سکوت مطلق، تلاش برای تثبیت این آشفتگی شخصیت را بیشتر نمایان میکند.
موسیقی وصل صحنه، رنگی قدیمی و برای رساندن و توصیف صحنه بعدی که صهباخانه، یا شراب خانه و فضای متفاوت از صحنه قبل است را بازگو میکند.
ضربیخوانی و خواندن تصنیف قدیمی رعنا، با همراهی بازیگران، حضور فیزیکی نوازندگان، به عنوان بازیگران اصلی کافه یا صهباخانه، و بازی بازیگران با نوازندگان، تلاش برای نمایش فضای خارج از تفکر کافه است.
در جاهایی و برای تاکید بر روی جملاتی خاص، ساز کوبهای، به کمک فضاهای دلهره و ترس و اعلان می آید. لوکیشن دیگر این نمایش، خانه ماجور است که در آن دختران حضور دارند. خانهای که، محل رفت و آمد مردان است.
فضای تقریبا متفاوتی که با ضربی خوانی در یکی از صحنهها، و همراهی یکی از بازیگران با موسیقی، در فضایی غمناک، نشانی از غم و اندوه و بیچارگی این قشر را، بیان میکند.
وصل صحنهها، که با رفت و برگشت نور و تغییر دکور همراه است، با ملودیهای ضربی، در آوازهای دشتی و بیات اصفهان و به صورت ملودیهای همراه با گریزی به موسیقی آتونال، نشان از آشفتگی، غم داشته و بی نظمی جامعه را بیان میکند.
جدا از روند داستان و روایت کلی آن، موسیقی این نمایش، در عین حالی که از زیرساخت سنتی استفاده میکند، سعی در نشاندادن، آشفتگی و اضطراب دارد و این حس را با استفاده از فواصل غیر معمول وآتونال، بر دل ملودی های باز و ضربی های با ریتم لنگ، و متغیر، بیش از هر چیزی تاکید میکند.
آهنگسازی و ساخت موسیقی این نمایش را رضا کلانتری بر عهده دارد و نوازندگان کمانچه و تمبک به ترتیب، فاطمه کریمی و نگار حسینی هستند.
نمایش «روز بیست و یکم»، به کارگردانی نیوشا محرابی، هر روز ساعت هجده در تالار نمایش مهرگان، در خیابان خارک به مدت یک ساعت، اجرا میشود.
### پایان خبر رسمی