، تهران , (اخبار رسمی): در بولر همه چیز مثل یک ساعت سوئیسی دقیق کار می کند.
به گزارش اخبار رسمی به نقل از روابط عمومی اتاق بازرگانی تهران، در اتاق حدود 6 متری را که باز می کند انگار وارد دنیای جدیدی می شویم؛ می گوید: اینجا «اتاق فرمان» است، مغز شرکت ما». نام بسیار درستی برای اتاق انتخاب کرده اند، درست شبیه مغز انسان و البته مغز یک انسان باهوش و منظم همه چیز در آن برنامه ها ریزی شده است؛ برنامه، نکته و پروژه های زیادی روی کاغذها نقش بسته اند و با نظامی خاص روی نخ های متصل به دیوارها جای گرفته اند.
گوشه انتهایی اتاق فرمان را نشان می دهد و می گوید: هر پروژه ای که در شرکت کلید می خورد روی دیوار و این نخ ها زده می شود و نسبت به پیشرفت کار مراحل را طی می کند تا در سوی دیگرکامل شده و از برنامه کاری خارج شود؛ این برنامه ریزی است که ما دنبال می کنیم و هر روز صبح درساعتی مشخص برای پیگیری آن ها در این اتاق جلسه داریم تا پیشرفت کارها و ضعف پروژه ها را متوجه شویم و دنبال کنیم.
همه چیز دردفتر شرکت سوئیس بولر ( تولید کننده ماشین آلات صنعتی صنایع غذایی ، ریخته گری و رنگ) درخیابان فرمانیه تهران دقیق و منظم درست شبیه چرخ دنده های یک ساعت سوئیسی کارمی کند، شریف نظام مافی مدیرعامل دفتر ایران و آسیای مرکزی این شرکت از اتاق فرمان ما را به طبقه و اتاق دیگری می برد و می گوید: شبیه این اتاق در تمام 72 نمایندگی شرکت بولر درسطح جهان وجود دارد و با دستورالعملی مشخص در تمام نمایندگی ها درست می شود، حتی رنگ دیوارها و کف اتاق ها یکی است، این جا این اتاق کنفرانس و ارتباط شرکت با نمایندگی های مختلف است و برای اینکه زمان گفت و گو احساس کنیم در کنارهم هستیم، به صورت یکسان ساخته می شود.
وی اعتقاد دارد که که در این شرکت حرف اول را «اعتماد» می زند و تلاش همه برای رسیدن به یک چیز است، « رضایت مشتری» با او درباره زندگی، رمز موفقیت مدیریت در یک شرکت سوئیسی و تجربیاتش گفت و گو کرده ایم:
شریف نظام مافی متولید 1349 در خانواده ای تحصیلکرده در تهران است، پدرش یکی از متخصصان و پزشکان بیمارستان جم و از پایه گذاران پزشکی هسته ای در کشور بوده و مادرش دکتر منصوره اتحادیه از استادان برجسته تاریخ با تالیفات بسیار در دانشگاه تهران که حدود 9 سال پیش بازنشسته شده است. او تحصیلات ابتدایی و راهنمایی ( مدرسه البرز) خود را در تهران پشت سر گذاشت و بعد برای ادامه تحصیل راهی خارج از کشور شد.
سال 1364 به سوئیس رفتم و چهارسال دوران دبیرستان را آن جا پشت سر گذاشتم و بعد به آمریکا رفتم و در دانشگاه نورتیستن، رشته زمین شناسی خواندم، شما دراین دانشگاه در کنار درس باید دوره کارورزی هم پشت سر بگذارید، این بود که در دوران تحصیل به استادم پیشنهاد دادم به ایران بیایم و در وزارت نفت و سازمان زمین شناسی دوره کارورزی را انجام دهم. سال 1369 به ایران آمدم و روی اکتشافات و استخراج گاز در منطقه سرخس کار کردم، بعد هم یک دوره در سازمان زمین شناسی گذراندم، ما در شهر همدان و رشته کوههای زاگرس نقشه برداری کردیم. پس از این دوره ها که هر کدام سه ماه بود به آمریکا برگشتم و درسم را تمام کردم.
با اتمام دوران کارشناسی او در رشته مهندسی معدن ادامه تحصیل داد ولی نیمههای راه به این نتیجه رسید که رشته اشتباهی را انتخاب کرده است و به گفته خودش « با روحیه اش» سازوگار نیست، این بود که این رشته را رها کرد و در شرکت پاراگون که در حوزه زمین شناسی و حفاظت از محیط زیست فعال است، مشغول کار شد و البته همزمان فوق لیسانسش را در رشته MBA از دانشگاه سالفوک گرفت، تحصیلاتی که مسیرهای جدید پیش رویش گذاشت. با اتمام تحصیل در سال 2000 بانک American express به من پیشنهاد کار داد و در دفتر مرکزی این مجموعه درنیویورک مشغول به کار شدم. وظیفه ام در این بانک سنجش ریسک اقتصادی بود.
او بعد از 5 سال این مجموعه را ترک کرد و سال 1384 به دلیل بیماری پدرش به ایران آمد البته همزمان با باگذشت به کشور پیشنهاد کاری هم از شرکت سوئیسی SGS به او شد. شرکت بازرسی و اعتبار سنجی کالاهای صادراتی و واردتی که 600 نفر کارمند با 11 دفتر در ایران دارد و آن زمان به دنبال مدیرعامل بود.
رفتنم به این شرکت بیتشر شانسی بود، کمی قبل از بازگشتم به ایران یک شب با دوستانم در رستورانی شام می خوردیم و حرف از زندگی شد که من گفتم قصد دارم به ایران بیایم و یکی از دوستان که از مدیران SGS بود گفت به دنبال مدیرعامل برای دفتر ایران هستند و به من هم پیشنهاد داد تا رزومه ام را بفرستم. به تهران که آمدم این کار را کردم و بعد تماس گرفتند برای مصاحبه و در نهایت مدیرعامل دفتر این شرکت بسیار معتبر در ایران شدم. البته در شروع کار مشکلات بسیاری داشتم؛ آن زمان بعد از بیست سال به ایران آمده بودم و هنوز خوب فارسی حرف نمی زدم. یادم هست روزهای اول حتی نامه به فارسی نمی توانستم بنویسم و منشی ام تصور کرده بود که بی سوادم. خلاصه در این شرکت و مسئولیتی که برعهده گرفته بودم بسیار آموختم و با ساز وکارهای اداری در ایران آشنا شدم و مشکلات بیمه، وزارت کار، گمرک، بازرسی، مالیات و هزار و یک چیز دیگر را که هر روز پیش می آمد و می آید، متوجه شدم.
نظام شریف مافی معتقد است با تمام این مشکلات آن چیزی که باعث شد او چالش ها را پشت سر بگذارد « اعتمادی» بود که مسئولان و مدیران ارشد شرکت SGS به او داشتند و همین هم باعث شد کم، کم شرکت روند رو به رشد را در پیش بگیرد و متحول شود.
او در این شرکت مدیران بخش های مختلف را تغییر دارد و نیروهای جوان جدیدی که پتانسیل های بالایی داشتند استخدام کرد و همین شد که باوجود تحریم ها شرکت رشد چشم گیری داشت. البته او پس از 5 سال این شرکت را هم ترک کرد و به شرکت بولر آمد، شرکت سوئیسی دیگری که کار تولید تجهیزات و ماشین آلات کارخانه های صنایع غذایی، رنگ، شیشه و... را برعهده دارد.
نظام مافی درباره آن سال ها و تجربه ورود به بولر می گوید:« آدم یک شرکت مثل SGS را هم اینطوری رها نمیکند و به شرکت دیگری برود ولی بولر یک شرکت خاص است؛ وقتی برای بازدید از این شرکت به سوئیس رفتم تحت تاثیر سیستم تولید در این شرکت که بیش از 150 سال قدمت دارد و سه نسل در خانواده بولر مدیریت آن برعهده داشته اند، قرار گرفتم. نوع ماشین ها، پیچیدگی آن ها و سیستم تولید مرا مجذوب کرد و همین شد که به این شرکت آمدم؛ از طرفی هم تا آن زمان در هیچ شرکت صنعتی و تولیدی نبودم و خیلی دوست داشتم تولید را تجربه کنم این شد که استعفا دادم و به بولرآمدم ولی خب ریسک بزرگی کردم چون می توانستم شکست بخورم و همه چیز را از دست بدهم اما خب همیشه اعتقاد دارم که وقتی کارمند (برای اینکه من به هر جهت کارمند هستم و مالک نیستم) هستید اگر بخواهید پیشرفت کنید و تجربه های جدید داشته باشید باید ریسک پذیری خیلی بیشتری نسبت به کسی که مالک است، داشته باشید. تصور کنید شما یا در یک شرکت باید بمانید و چندین سال پله، پله بالا بروید و یا با پذیرفتن کارهای جدید ریسک کنید تا جهش داشته باشید که من دومی را همیشه انتخاب کرده ام زیرا اگر غیر از این بود الان همچنان در بانک American Express بودم و تا حالا حداکثر یک مدیر میانه می شدم.»
نظام مافی با ورود به بولر در سال 1385 تلاش کرد که از تجربه های کار در شرکت SGS بهره ببرد و راندمان این شرکت را نیز در تولید و تنوع محصولات و ماشین آلات افزایش دهد به صورتی که حالا با گذشت حدود 10 سال 37 نوع دستگاه در کارخانه این شرکت در آستارا تولید می شود. همچنین ایران به دفتر منطقه ای این شرکت سوئیسی تبدیل شده است و برای کشورهای همسایه هم محصول تولید می کند.
نظام مافی نخستین دیدار خود با مدیرعامل شرکت بولر را این گونه تعریف می کند: « مدیرعامل بولر گفت نظر تو درباره کارخانه ما در ایران چیست؟ من گفتم شما در یکی از بهترین نقاط دنیا هستید ولی بازار خیلی کمی را پوشش می دهید، شما تمام آسیای مرکزی، قزاقستان، ترکمنستان، قفقاز، ارمنستان، آذربایجان و... را می توانید در نظر بگیرید ولی تنها تمرکزتان روی ایران است؛ به نظرم باید تجدید نظر کنید و درکنار بازار ایران به این کشورها و صادرات از ایران به آن ها هم فکر کنید، آقای بولر از این حرفم خیلی خوشش آمد و لبخند زد. حالا افتخارم این است که الان ما برای کارخانجات کشورهای همسایه ماشین و دستگاه تولید می کنیم و مهندسان و تکنسین های ایرانی نصب آن ها را برعهده دارند.»
شرکت بولر در ایران حالا 123 کارمند در کارخانه آستارا و 53 کارمند در تهران دارد که به گفته نظام مافی به صورت میانگین 120 هزار ساعت در سال تولید دارند .
رمز موفقیت در شرکت های سوئیسی چیست؟
به گفته شریف نظام مافی که حالا 15 سال است با شرکت های سوئیسی کار می کند ( 5 سال مدیرعامل شرکت SGS و 10 سال مدیرعامل بولر ایران و آسیای مرکزی) و ریاست اتاق بازرگانی ایران و سوئیس را هم برعهده دارد رمز موفقیت شرکت های سوئیسی اعتماد ، آموزش و دقیق بودن است. « مدیران شما در شرکت های سوئیسی به شما اعتماد می کنند یعنی اعتماد در این شرکت ها حرف اول را می زند، در مرحله دوم به شما آموزش می دهند و دائم این آموزش ها را ادامه می دهند و به روز می کنند و البته نسبت به آن نیز از شما انتظار دارند و این شامل همه افراد و نیروها می شود؛ از من که مدیرعامل هستم گرفته تا مهندسان بخش های مختلف، نیروهای اداری و ... برای آموزش به سوئیس می رویم و درکلاس ها شرکت می کنیم. نکته سوم هم دقیق بودن است، شما باید کاری که تعهد کرده اید را به بهترین شکل ممکن تحویل بدهید؛ خیلی وقت ها در شرکت های ایرانی در تحویل دادن نتایج شاید آنقدرسفت و سخت گرفته نشود و مدیران گذشت داشته باشند و دلشان بسوزد و ارتباط عاطفی با کارمندان و مدیرانشان برقرار کنند ولی در شرکت های سوئیسی این شرایط وجود ندارد؛ من کارمندان اینجا را خیلی دوست دارم، ولی خیلی وقتها شده با یک تلفن یکی از آن ها را اخراج کرده ام، چرا؟ چون نتوانسته کاری که از او خواسته ایم را انجام دهد، در این سیستم از بالا به پایین از افراد کارخواسته می شود و همه باید متعهد باشند. درواقع ما همیشه اعتماد می کنیم، ابزار لازم را به شما می دهم و در جنگل کسی را رها نمی کنیم، آموزش در اصل مهمات و اسلحه ای است که شما به کارمندتان می دهید که از خود و کارشما دفاع کند و بتواند بجنگد و تسخیر کند ولی خب درمقابل همه این ها انتظار داریم تعهد داشته باشد و کار را در زمان درست و باکیفیت بالا تحویل دهد؛ این رمز موفقیت مدیریت سوئیسی است.»
اما این رمز موفقیت سوئیسی در نهایت به چه نقطه ای ختم خواهد شد؟ شریف نظام مافی پاسخ این سوال را در « رضایت مشتری» می داند و می گوید:« رضایت مشتری برای تمام شرکت های مهم و معتبر جهان از جمله شرکت های سوئیسی مهم ترین هدف است، راضی نگهداشتن مشتری به نظر شاید خیلی ساده بیاید ولی کار بسیار مشکلی است. همه آن ساز و کارهای مدیریتی را به خرج می دهیم تا به این نقطه برسیم. اینکه مشتری شما بعد از خرید دغدغه نداشته باشد، از کالایش راضی باشد، پشتیبانی خوبی از او بشود و... در حرف ساده است ولی در عمل پیچیدگی های بسیاری دارد. هدف نهایی ما این است که شرکت از نظر مالی بیشترین فروش و درآمد را داشته باشد ولی پیش زمینه ی این «رضایت مشتری» است که فقط با یک پیچ کج ممکن است عوض شود.»
### پایان خبر رسمی