، بندر عباس , (اخبار رسمی): این مقاله به استراتژی در کسب وکار و اثربخشی آن در شغل و آشنایی با استراتژی هفت اس مکنزی و شیوه استفاده از آن میپردازد.
استراتژی واژهای است که ریشه در جنگ دارد. برای پیروز شدن در جنگ به برنامهریزی اصولی نیازمند هستیم؛ استراتژی یعنی داشتن برنامه و طرح برای رسیدن و تحقق بخشیدن به خواستههای خود.
استراتژی شغل ویژه مدیران
استراتژی شغل ویژه مدیران چه میتواند باشد؟ استراتژی واقعاً چیست؟ استراتژی واژهای است که ریشه در جنگ دارد. برای پیروز شدن در جنگ به برنامهریزی اصولی نیازمند هستیم؛ درو واقع داشتن برنامه و از قبل شرایط مختلف را پیشبینیکردن و برنامهای برای آن طراحیکردن یعنی داشتن استراتژی که میتواند دلیلی برای موفقیت باشد. پس به طور کلی استراتژی یعنی داشتن برنامه و طرح برای رسیدن و تحقق بخشیدن به خواستههای خود.
بررسی ضرورت توجه به موضوع استراتژی شغل ویژه مدیران
در ابتدا میخواهیم در این باره بگوییم که دوره پستمدرنیسم چه رابطهای با استراتژی شغل ویژه مدیران دارد. واژه پستمدرنیسم، به دورهای بعد از دوران مدرن اشاره میکند که در زبان فارسی ما هم با کلماتی مثل فرا نوگرایی و نوگرایی ترجمهشده است.
دوره پستمدرنیسم به ما میگوید که آینده از الگوی گذشته پیروی نمیکند و همچنین تغییرات عظیم، پیچیده و غیرخطی هستند. مدیران اگر قصد داشته باشند که در این دوران به موفقیت برسند باید به سمت جهانیشدن حرکت کنند. حرکت به سمت جهانیشدن نیازمندیهایی دارد که مهمترین آن میتواند ایجاد یک زیرساخت مناسب باشد.
نکته مهم:
مدیران باید بدانند که طرح و برنامهای برای جهانیشدن داشته باشند یعنی نوع نگاه به شغل و یا سازمان خود را به سطح جهانی تبدیل کنند و تمامی فرایندها را باید بر اساس جهانیشدن اجرایی کنند. حرکت به سمت اقتصاد جهانی باید از بخشهای مختلف مدنظر قرار بگیرد. بخشهایی مثل فناوری اطلاعات، ایجاد تحول اساسی، ترویج دانش، ارزشآفرینی، فشارهای بیرونی، ایجاد بازار و ... باید با جدیت بررسی شوند که هرکدام از آنها ممکن است مشکلاتی هم در مسیر خودشان داشته باشند. به عنوان مثال در حوزه فناوری اطلاعات ممکن است مشکلاتی در تصمیمگیری برای ایجاد زیرساخت توسعه فناوری اطلاعات باشد. تحول اساسی در سازمان رخ نداده باشد و تفکرات سنتی همچنان همراه اشتیاق به استفاده از فنااوریهای روز باشد؛ مشکلاتی در ترویج دانش باشد بهگونهای که نگرش تجددگرایانه به تحقیقات وجود نداشته باشد یا توجهی به موضوع نفوذ مشتریان نشود..
از آنچه گفته شد میتوانیم نتیجه بگیریم که محیط شغل، نسبت به گذشته بهصورت کلی تغییر کرده است و اینجاست که پرسش مهمی مطرح میشود که باید با دقت زیاد به آن پاسخ دهیم. آیا آمادگی لازم را برای این تغییرات داریم؟
این تغییرات و یا پاسخ دادن به پرسشها همگی بهنوعی کمک میکند که ما طرح و برنامهای داشته باشیم و این طرح و برنامه هم برابر است با داشتن یک استراتژی برای دسترسی به خواستههایی که ممکن است در شغل ما ایجاد شود. به عبارت دیگری اگر بخواهیم یک استراتژی برای شغل خودمان داشته باشیم باید به سؤالات اساسی پاسخ دهیم.
۱-در کجا قرار داریم؟
۲-به کجا میخواهیم برسیم؟
۳-چگونه این مسیر را طی کنیم؟
مدیری که قصد دارد به فکر ایجاد تغییرات اساسی در کسبوکار باشد باید به موارد گوناگونی بپردازد.
۱-وضعیت و قدرت شغل خود را بهخوبی شناسایی کند.
۲-زنجیره ارزش در فرآیندهای شغل خود را شناسایی کند.
۳- استراتژیهای توسعه شغل خود را شناسایی کند.
استراتژی مدل هفت اس مکنزی
استراتژی مدل هفت اس مکنزی زمانی به ما کمک میکند که ما شناخت کافی را بر شغل خودمان نداشته باشیم و یا اطمینان کافی از اینکه بخشهای شغل ما باهم هماهنگ هستند یا خیر؟
در این مدل به بررسی عوامل مختلف میپردازیم:
۱-عوامل داخلی
۲-عوامل خارجی
۳-عوامل داخلی و خارجی
در اوایل دهه ۸۰ میلادی چارچوب هفت اس مکنزی به سفارش کمپانی مکنزی توسط پیترز و وارتن ارائه شد.
این مدل هفت عامل داخلی سازمان را مطرح میکند که جهت حصول موفقیت، بایستی همراستا و هماهنگ با یکدیگر باشند.
اهداف استراتژی مدل هفت اس مکنزی
*افزایش بهره وری یک شرکت
*بررسی تأثیرات آینده در یک شرکت
*در راستا نبودن بخشها و فرآیندها در حین اجرایی کردن مسئولیتها
*تعیین بهترین راه پیادهسازی یک استراتژی پیشنهادی برای شغل ما
*بیشتر کردن کارایی و بهرهوری
نکته:
فرق بین کارایی و بهرهوری چیست؟
کارایی: حداکثر کردن بیشترین استفاده از دادههاست.
بهرهوری : بهره وری مثل کارایی است ولی در انتها ارزیابی میشود که چقدر است
بهرهوری پویایی دارد و هرلحظه میتواند که این نسبت را بیشتر کند.
هدف اصلی استراتژی هفت اس مکنزی افزایش بهره وری است کهمدیران میتوانند از آن بهعنوان استراتژی شغلشان استفاده کنند.
مؤلفههای استراتژی هفت اس مکنزی
۱-استراتژی (sterategy): طرحی که برای ایجاد مزیت رقابتی در یک فضای رقابتی، اندیشه شده است.
۲-ساختار (structure): چارت سازمانی و شیوهای که سازمان ساختاردهی شده و اینکه چه کسی به چه کسی گزارش میدهد.
۳- سیستمها (systems): فعالیتهای روزانه و رویه هائی که کارکنان بایستی انجام دهند تا کارها به انجام برسند.
۴-ارزشهای مشترک (shared values): این مؤلفه در ابتدای ارائه مدل << اهداف متعالی>> نامیده میشد. اینها ارزشهای اصلی شرکت هستند که در فرهنگسازمانی و نظام عمومی مربوط به اخلاق کاری خود را نشان میدهند.
۵-سبک رهبری (staff): سبک مدیریت انتخابشده برای شغل
۶-کارکنان (style): کارکنان و توانمندیهای عمومی آنها
۷-مهارتها (skills): مهارتهای عملی و کارایی کارکنانی که در سازمان مشغول بکار هستند.
قرار دادن ارزشهای مشترک در مرکز مدل تائید میکند که این ارزشها برای توسعه تمامی مؤلفههای حیاتی دیگر، محوریت دارند. ساختار، استراتژی، سیستمها، سبک مدیریت، کارکنان و مهارتهای شرکت، همگی از این مطلب نشاءت میگیرند که سازمان در اصل به چه دلیلی شکلگرفته است؟ و به چه چیزی پایبند است؟
چگونه از مدل هفت اس مکنزی برای استراتژی شغل خود استفاده کنیم؟
همانگونه که قبلاً هم ذکر کردیم ماهیت این مدل استراتژی بر این اساس است که بتواند عملکرد بخشهای مختلف شغل را باهم همراستا بکند، به این منظور برای استفاده از این مدل باید سوا لاتی را در هر بخش مطرح کنیم و با دقت به آن سؤالات پاسخ دهیم.
سؤالات مدل استراتژی هفت است مکنزی در بخشهای مختلف به شرح زیر است:
استراتژی ما چیست؟
چگونه قصد رسیدن به اهدافمان راداریم؟
چگونه با فشارهای رقابتی برخورد کنیم؟
چگونه با تغییرات خواستههای مشتری برخورد خواهد شد؟
استراتژی چگونه برای جریان محیطی تنظیم میشود؟
سیستمها:
سیستمهای اصلی که شغل ما را راه میاندازد کدام ها هستند؟
سیستمهای مالی و منابع انسانی را هم مانند سیستم ارتباطات و سیستم مستندسازی لحاظ نمایید.
کنترلها در کجا قرار دارند و چگونه پایش و ارزیابی میشوند؟
تیم از چه قواعد داخلی و فرآیندهایی استفاده میکند تا در جریان امور باشد؟
ساختار:
شرکت چگونه تقسیمشده است؟
سلسلهمراتب چیست؟
چگونه اعضای شرکت خودشان را سازماندهی و همراستا میکنند؟
چگونه بخشهای مختلف فعالیتها را هماهنگ میکنند؟
آیا تصمیمگیری و کنترل متمرکز است یا غیرمتمرکز؟ آیا همانگونه است که باید باشد؟
خطوط ارتباطی کجا قرار دارند؟ صریح هستند یا ضمنی؟
ارزشهای مشترک:
ارزشهای اصلی کدماند؟
فرهنگ شغل ما چیست؟
ارزشها چقدر قوی هستند؟
ارزشهای بنیادی که شغل ما بر آن بناشده است چه هستند؟
مهارتها:
قویترین مهارتهای ارائهشده درون شغل ما کدام هستند؟
آیا خلائی در مهارتها وجود دارد؟
شغل ما به انجام خوب چهکارهایی معروف است؟
آیا کارکنان فعلی توانایی انجام کار رادارند؟
مهارتها چگونه پایش و ارزیابی میشوند؟
کارکنان:
چه جایگاهها یا تخصصهایی درون تیم ارائهشده است؟
چه جایگاههایی باید پر شوند؟
آیا خلائی در کارهای موردنیاز وجود دارد؟
سبک مدیریت:
سبک مدیریت شما چقدر مشارکتی است؟
سبک رهبری چقدر مؤثر است؟
کارکنان تمایل دارند مشارکتی باشند یا رقابتی؟
آیا تیم واقعی درون سازمان انجاموظیفه میکنند یا فقط گروههای ظاهری هستند؟..
نحوه استفاده از پاسخهایی که با دقت به سؤالات استراتژی هفت اس مکنزی دادیم،
با استفاده از ماتریس صورت میگیرد که به ماتریس هفت اس مکنزی معروف است.
بررسی پاسخها به ما کمک میکند که خلأها و ناسازگاریها و ناهمگنیهای شغل خود را بهتر بشناسیم.
دو حالت مختلف را ترسیم میکنیم:
حالت اول: شرایط موجود که توسط بررسی و با پاسخ دادن به سؤالات آن را شناسایی کردیم.
حالت دوم: حالت ایده آلی است که دوست داریم شغل ما، آن شرایط را داشته باشد.
برای هرکدام از حالتها ماتریسی به شکل زیر طراحی میکنیم و هرکدام از ویژگیها را در مقابل یکدیگر مقایسه میکنیم.
بهطور مثال مقایسه میکنیم که استراتژی ما در مقایسه بامهارت چه ویژگی دارد و چه شرایطی را ایجاد کرده است.
با این کار شما نقاط ضعف و نقاط ناهمگن را شناسایی میکنید و در مسیر همراستا کردن آنها شغل خود را بهپیش میبرید و بر اساس آن تصمیمات جاری و آینده شغل خود را میگیرید.
جمعبندی:
در ابتدا استراتژی را شناختیم و فهمیدیم که با توجه به شرایط موجود باید برای همگامی و موفق شدن در شغلمان یک طرح و برنامهای داشته باشیم و همانطور که اشاره شد، داشتن طرح و برنامه بهنوعی خود استراتژی است و در مرحله آخر هم با یک نوع استراتژی بهعنوان استراتژی هفت اس مکنزی آشنا شدیم که با استفاده از آن شغل خود را در بخشهای مختلف در تحقق بخشیدن اهداف همراستا کنیم..
### پایان خبر رسمی