، تهران , (اخبار رسمی): رییس جمهور سال تحصیلی ۹۶ را با پرسش مهر جدیدی آغاز کرد: (چگونه باید در محیط مدرسه تحمل و احترام به افکار دیگران و اخلاق و ادب را تمرین کنیم؟) در این یادداشت ابتدا این پرسش را نقد و سپس نقطهی قوت آن را در ایجاد جامعهای توانمند در حل مسائل مطرح میکنیم. هدف ما نه دفاع از پرسش مهر است و نه رد آن.
در بسیاری از مسائل طبیعی راه حل وجود دارد؛ ولی ذهن سالم و افق دید بلندمدت برای درک و استفاده وجود ندارد. پرداختن به مهارتهای نرم ذهنی، میتواند سلامت ذهنی جامعهمان را تضمین کند.
وقتی میخواهید توجه جامعه را به مسئلهای جلب کنید، باید مسئلهای طرح کنید که از نظر شما برای اجتماع مفید است؛ ولی توجه کافی به آن نمیشود. البته مدل مسئله هم نقش زیادی بازی میکند؛ مسئلههای با اثرات فیزیکی (مثلا بی آبی یا آلودگی هوا یا …) خودبهخود وارد دغدغههای مردم میشوند؛ ولی مسئلههای با اثرات ناملموس یا مسئلههای پنهان (مثل مسائل روانشناسی یا رفتارهای اجتماعی و …) نیاز به بسط و گسترش دارد تا اثرشان برای افراد روشن شود.
در عین حال، فقط با بسط یک مسئله و یا تبلیغ یک پرسش و آموزش در بعضی مقاطع، نمیتوان انتظار داشت آن مسئله حل شود و رفتار بهبود پیدا کند. این کار باعث میشود نتوانیم عمیقا متوجه شویم چه مشکل اساسی در جامعه وجود دارد که باعث بروز آن رفتار شده است. رفتارهای نابهنجار نشانههایی از شرایطی هستند که در سطح عمومی مردم را به آن سمت تشویق میکند. در واقع تنها با از بین بردن مزیتهای بیاخلاقی، میتوان در بطن جامعه به دنبال اخلاق رفت.
پرسش مهر۱۳۹۶ چنین بود: (چگونه باید در محیط مدرسه تحمل و احترام به افکار دیگران و اخلاق و ادب را تمرین کنیم؟) این پرسش را میتوان با چند پرسش دیگر غنی کرد:
با توجه به توصیف بالا، پرسشِ اول این است که اگر به کسی یاد دادیم به افکار دیگران احترام بگذارد؛ ولی جامعه با معضلاتش باقی ماند، در این صورت براساس عرف جامعه حق و حقوقش کاملا پایمال میشود. در این صورت حکم چیست؟
- چرا باید افکار و نظرات دیگران را تحمل کنیم؟
- آیا باید به هر نظر و فکری احترام بگذاریم؟
- اگر نظر یک نفر باعث نابودی من و بقیه شود، آیا باید به آن احترم بگذاریم؟
اگر جواب دقیق و قانع کنندهای برای این سوالها نداریم، نباید این آموزهها را به نسل بعد انتقال دهیم.
نگاهی به شعار مدرسه دارالفنون بیندازید؛ هر چیزی را تشویق میکند، در قالب یک زوج مکمل پیشنهاد میکند. مثلا (راست بگویید و راست بشنوید)، (خردمند باشید و ورزشکار)، (فریب ندهید و فریب نخورید) و ... . حال پرسش دوم مطرح میشود:
مهارتهای مکمل (تحمل افکار دیگران و احترام به افکار و نظرات مختلف) چه چیزهایی هستند؟
یکی از این مهارتهای مکمل، مهارت نقد بجای نظرات نامناسب به جای سانسور یا تحمل به زور آن است؛ یا به سبک دارالفنون: (به افکار و نظرات دیگران احترام بگذارید، و هر نظری را بدون نقد نپذیرید!) و پرسش سومی که پیش میآید:
چه معیارهایی در فکر و متفکر باید وجود داشته باشد، تا سزاوار احترام باشد؟
نقد و تکمیل پرسش مهر ۱۳۹۶ را همین جا متوقف میکنیم و در ادامه به یک پرسش مهم پاسخ میدهیم: چه اهمیتی دارد در جامعهای چنین رفتاری باب شود: (افراد به نظرات و فکرهای خوب احترام بگذارند و فکرهای نامناسب را نقد کنند؟) چنین رفتاری چه ارزش افزودهای در بلندمدت برایمان به ارمغان خواهد آورد؟
برای پاسخ به این پرسش، یک مثال در نظر بگیریم: اگر بخواهید با عدهای از افراد جامعه معضلی مثل بی آبی یا آلودگی هوا را حل کنید، ترجیح میدهید با کدام دسته باشید:
- عدهای که سلامت روانی و اجتماعی ندارند؛ ولی احساس خطر میکنند و میخواهند کار به سریعترین شکل ممکن (و نه لزوما پایدارترین شکل) انجام شود.
- عدهای که حداقلی از سلامتهای ذهنی و روانی را دارند؛ ولی میخواهند پایدارترین شکل راه حل در دسترس را پیدا کنند.
یک جامعهی کارآمد میتواند از معضل بیآبی عبور کند، مثلا سنگاپور که هیچ منبع طبیعی برای آب ندارد. ولی جامعه معیوب منابع خودش را به شکلهای مختلف به هدر میدهد، مثلا هندوانه میکارد، آب را برای کارخانهی فولاد به کویر منتقل میکند و ...
### پایان خبر رسمی