، تهران , (اخبار رسمی): یافتن خانه در تهران، یکی از دشوارترین کارهاست؛ با وجود ماشینی و دیجیتالی شدن فرآیند بسیاری از فعالیتها در کلانشهر تهران، اما خرید یا اجاره خانه همچنان روال سنتی خود را طی میکند؛ در این گزارش قسمت اول از مصائب خبرنگار گاردین در تهران را در جستوجوی خانه میخوانیم.
به گزارش اخبار رسمی به نقل از روابط عمومی وب سایت جامع املاک کشور ihome در ایران نیز مانند بسیاری از شهرهای بزرگ جهان، مردم آپارتمان مورد نظر خود را به دو صورت پرداخت ماهانه یا رهن کامل اجاره میکنند. بسیاری از مالکان ترجیح میدهند تا جایی که میتوانند پول پیش بیشتری از مستاجران گیرند.
به عنوان مثال، در تهران، به ازای هر 30 هزار تومان اجاره ماهانه، مالک یک میلیون تومان پول پیش اخذ میکند؛ ضمن اینکه اجاره کردن خانه، بدون پرداخت پول پیش اصلا در خیال آدم نمیگنجد. مثلا آپارتمان قبلی خود را در خیابان دامن افشار در نزدیکی میدان ونک با 15 میلیون پیش و ماهی یک میلیون و 950 هزار تومان اجاره کرده بودم اما اکنون باید برای یک جای بزرگتر (دستکم 70 متری) ماهی دو میلیون و 400 هزار تومان اجاره بدهم. علاوهبراین باید طی یکسال 15 میلیون دیگر پسانداز کنم تا بتوانم پول پیش خود را دو برابر کنم تا بلکه بتوانم جایی را در همین حوالی بیابم.
محله با حرف اول
در تهران، بیش از هر شهر دیگر جهان مردم معتقدند که تفاوت زندگی در بالای شهر با پایین شهر از زمین تا آسمان است زیرا ریشهای تاریخی دارد. از اوایل تا اواسط قرن بیستم یعنی در دوران رضا شاه، که تهران در حال مدرن شدن بود، طبقه اشراف و ثروتمند تهران عمدتا به قسمت های شمالی شهر تهران کوچ کردند و در عوض طبقه کارگری و فقیر شهر در همان جنوب تهران باقی ماندند.
در آن زمان وقتی میپرسیدی کدام خیابان تهران جدیدترین محل سکونتپذیر شهر است، اکثریت قریب به اتفاق، از خیابان ولیعصر، طولانیترین خیابان تهران، نام میبردند. این پاسخی است که تقریبا همه تهرانیها به دوستان و آشنایان خود نیز میدهند. در مهمانیها، دورهمیها و بین آشنایان و دوستان هم انگار این باور جا افتاده که هرچه خانه شما به بالای شهر نزدیکتر باشد بیشتر برایتان ارج و قرب قائل هستند. حتی در محل کار هم این سوال چندان عجیب نیست و برخی مردم از پرسیدن محل زندگی فرد مورد نظر اغلب منظور خاصی دارند و آن را به عنوان مقیاسی برای طرز رفتار با او قلمداد میکنند.
با تاکید بر این مقدمه نیز خبرنگار گاردین به جهت تهیه گزارشی راهی تهران شد و این گونه از دست آورد خود برای یافتن خانه می نویسد. سفر من برای یافتن خانهای جدید در تهران، دو روز پس از توافق هستهای ایران و 1+5 شروع شد. هرچند، مردم با شنیدن خبر این توافق به خیابانها ریخته و این پیروزی را جشن گرفتند اما توافق هستهای ایران و غرب همچنان تاثیری روی بازار مسکن تهران نگذاشته و قیمت اجاره ملک نیز همچنان سیر صعودی دارد. شاید باور نکنید اما هرچقدر بی صبرانه عاشق زندگی و بودن در میان طبقه سوسیالیست تهران هستم، از زندگی فانتزی در خیابان الهیه، زعفرانیه، اقدسیه، فرمانیه یا هر خیابان لوکس دیگر شهر لذت نمیبرم.
از نظر من، داشتن یک ماشین، راحتی رفت و آمد، پوشیدن لباس آراسته و ادوکلن خوشبو برای من بیشتر از سکونت در یک محله پر زرق و برق اولویت دارد. اما مشکل اصلی همچنان پابرجاست چراکه تهران شما را به هر نحوی قانع میکند که «محل زندگی» یعنی همه چیز! همین باور است که باعث میشود تا مردم بخش بیشتر درآمد ماهیانه خود را خرج کنند و تا جایی که میتوانند در بالاترین خیابان شهر خانهای اجاره کنند.
مرکز نشینی پر مزایا
من قصد دارم یک آپارتمان در ملاصدرا، گاندی، وزرا، میرزای شیرازی، کریمخان، آرژانتین یا جایی حوالی ابتدای بلوار آفریق اجاره و یا خرید کنم. زیرا سکونت در این محلات مزایای خاص خود را هم دارد؛ اول از همه اینکه دسترسی آسانی به سایر مناطق، میادین اصلی و خطوط اتوبوس تندرو و مترو تهران دارید. دوم اینکه، هرچند این محلات در سطح محلاتی چون میرداماد و جردن نیستند اما با این وجود همچنان جزو محلات شناخته شده و محبوب تهران هستند که بسیاری از طبقات تحصیلکرده و قشر متوسط به بالای تهران در آنجا سکونت دارند. سوم اینکه قیمت اجاره در این محلهها بسیار پایینتر از محلات لوکس دیگر تهران است.
مهمترین منبع اطلاعات من برای یافتن ملک، نیازمندیهای همشهری بود. آپارتمانهای لیست شده در نیازمندیها، بر اساس مساحت، دستهبندی شدهاند. من با کلی جستوجو در بین این آگهیها تنها توانستم تعداد محدودی آپارتمان 50 تا 70 متری پیدا کنم در حالیکه بیشتر آپارتمانهایی که با این متراژ پیدا کردم بیشتر در محدوده محلاتی چون جنتآباد یا محلات خیلی جنوب شهر نظیر خیابان پیروزی قرار داشتند. تنها دو سه موردی هم که پیدا کردم آنقدر میزان رهن و اجاره آنها بالا بود که کلا بی خیال آن شدم.
وی ادامه می دهد: مشکل اصلی اینجاست که بسیاری از این آگهیها که در روزنامه چاپ میشوند هیچ قیمتی ندارند به امید اینکه با این حربه مشتری بیشتری زنگ بزند. جالبتر اینکه، همانطور که انتظار داشتم، با هرکدام از این شمارهها که تماس گرفتم هم به جای آنکه مستقیما بتوانم با مالک صحبت کنم، به آژانس املاک وصل شدم. در واقع، مالکین، وظیفه اجاره دادن ملک خود را به امید آنکه زودتر به اجاره یا فروش برود، به جاهایی نظیر نیازمندیهای همشهری یا سایتهای مشابه واگذار میکنند
علاوهبراین، تماس گرفتن با این آژانسهای املاک کاری بس استرسزا و بیفایده است. آنها در طول مکالمه تلفنی، هر وقت دلشان بخواهد تماس شما را روی حالت انتظار گذاشته و با مشتری دیگر مشغول صحبت میشوند تا جایی که حتی ممکن است به کلی فراموش کنند که داشتند با شما صحبت میکردند! تازه اگر خیلی خوش شانس باشید که مکالمات تلفنی شما تا انتها قطع نشود، بازهم پس از این مکالمه هیچ اطلاعات بدردبخوری نصیبتان نخواهد شد.
مثلا، وقتی مشخصات آپارتمان مورد نظر را میپرسید، مشاور املاک ممکن است با این پاسخها روبرو شوید: "راجع به این قضیه تلفنی نمیتونم جواب بدم باید تشریف بیارید آژانس حضورا صحبت کنیم یا اول تشریف بیارید مورد رو خودتون ببینید؛ گوشی خدمتتون من آدرسمون رو براتون بگم..." حتی اینطور بنظر میرسد که برخی از املاکیها برای پاسخ دادن به سوالات مبتدی که هرکسی ممکن است درباره ملک بپرسد، نظیر سن بنا، طبقه، آسانسور، پارکینگ و انباری، دستپاچه عمل میکنند.
این خبرنگار روزنامه گاردین با اشاره به تلاش های خود برای یافتن خانه می افزاید: در تهران، شهری که 3.5 میلیون خودرو در آن تردد میکند، یافتن جای پارک یک جستوجوی بیپایان محسوب میشود. حجم خودروهای موجود در تهران به حدی افزایش یافته که این روزها مردم ناچارند خودروهای خود را در باریکترین کوچهها و خیابانها نیز پارک کنند به طوریکه کوچهها و خیابانها به فضای پارک رایگان و پولی خودرو بدل شده است.
بنابراین، یافتن فضای پارک مناسب در نزدیکی محل سکونت نیز خودش یک داستان پیچیده است. محل سکونت قبلی من پارکینگ نداشت بنابراین ماهانه 100 هزار تومان برای پارک کردن خودروی خود در پارکینگ عمومی شهرداری پرداخت میکردم. حالا برای خانه جدید دنبال جایی میگردم که حتما پارکینگ داشته باشد چون دلم نمیخواهد در لیست مشکلاتم یک ماشین سرقت شده هم بگنجانم.
مراجعه حضوری در آژانس املاک
وی پس از مدتی تماس گرفتن با آژانسهای املاک را وقت تلف کردن می داند و ادامه می دهد: شاید مراجعه حضوری به آژانسها بهترین گزینه باشد. علاوهبراین، تعداد زیادی وبسایتهای املاک وجود دارند که اطلاعات بیشتری از فایلهای املاک در اختیار کاربر قرار میدهند. در ایران وبسایتهای زیادی چون ایران فایل، دیوار و خونه بازار وجود دارد که باز هم شماره تماس موجود در تمامی این وبسایتها مشتری را مستقیما به آژانس املاک وصل میکند.
این خبرنگار می گوید: در ایران به طور کلی دو نوع آژانس املاک وجود دارد: آژانسهای سبک قدیمی و آژانسهای مدرن؛ آژانسهای املاکی که حدودا 20 تا 30 متر مربع وسعت دفاتر آنهاست و صاحبان آن نیز که معمولا 50 سال به بالا سن دارند پشت میزهای خود نشستهاند و با همان سبک و سیاق قدیمی به افراد جویای خانه خدمات ارائه میدهند. وقتی مشتری از آنها درباره مساحت و قیمت خانه سوال میکند، فایل بزرگ و حجیمی را از داخل قفسه برداشته و از میان صدها کاغذ به دنبال فایل مورد نظر مشتری میگردند. اما آژانسهای مدرن، عمدتا بزرگتر هستند. مساحت این دفاتر از 100 متر به بالاست و مدیران آن نیز برای جذب مشتریان از جوانان شیک پوش با فن بیان قوی استفاده میکنند که از همان بدو ورود مشتری را با برخورد خوب جذب میکنند. خانم خوشرویی که پشت میز پذیرش است، پس از پرسیدن چند سوال متداول از مشتری و اطمینان از اینکه او به دنبال خرید، اجاره یا فروش خانه است، او را به سمت یکی از همکارانش که پسری خوش پوش و جذاب است هدایت میکند. در اینگونه آژانسهای املاک مانند کارگزاریهای بزرگ املاک و مستغلات، اغلب 10 تا 12 میز وجود دارد. آنها خودشان را اغلب با اسم کوچک معرفی میکنند تا مشتری احساس راحتی بیشتری با آنها داشته باشد سپس فرمی بلند بالا را جلوی او قرار میدهند تا پر کند. در این فرم حتی اطلاعاتی نظیر تحصیلات و وضعیت اشتغال نیز گنجانده شده است. همچنین، از مشتری درباره محل سکونت و خیلیی چیزهای دیگر سوال پرسیده شده درحالیکه هنوز از مورد اجاره و محل ملک خبری نیست.
وی با اشاره به همکاری نکردن آزانس معاملات املاکی اعلام می کند: نخستین خانهای که دیدم، کمی بالاتر از میدان ولیعصر، در خیابان کریمخان واقع شده بود. این درحالی است که تاکید کرده بودم برای من سکونت در محلهای خلوت و آرام اولویت اصلی است اما جالب اینجاست که آنها جایی را به من نشان دادند که در شلوغترین، پر سروصداترین و پرترددترین منطقه قرار داشت.
«خیالتون راحت باشه!» این جواب نماینده آژانس در پاسخ به غرغرهای من بود که به او گفتم چرا من را به این محله شلوغ آوردی؟ او که سعی داشت من را متقاعد کند در ادامه به من گفت: « اول از همه اینکه واحد شما در پشت ساختمان واقع شده که آنجا سر و صدای کمتری دارد. ثانیا، پنجرههای این ساختمان دوجداره است پس صدای چندانی احساس نمیکنید و آخرسر اینکه کم کم به این سر و صدا عادت میکنید!» ادامه دارد...
### پایان خبر رسمی