، تهران , (اخبار رسمی): استارتآپها که متکی بر طرح و توان و فعالیت گروههای مختلف مردم بودهاند و بر آن اساس، موجودیت یافتهاند، در کشور ما تبدیل به شکل دیگری از بنگاههای اقتصادی شدهاند که در عین نوپابودن، بدهکار نظام بانکی و تحت انقیاد جریان کند اداری هستند.
نه تنها دولت، بلکه حاکمیت باید از کسبوکارهای نوین یا به اصطلاح امروزی، از استارتآپها حمایت کند، اما آیا این حمایت، باید به شکل معرفی آنان به بانک و ملزمکردن بانکها به پرداخت وام انجام شود؟
به نقل از روابط عمومی شتابدهنده نوتاش، استعداد ویژه برخی مدیران، در بیمعناساختن مفاهیم، در کنار عطش فراوان جامعه برای درگیرشدن در هر آنچه که امروزی و مدرن بهنظر میرسد، شرایطی را رقم زده که مفهوم و معنای استارتآپ با همان سرعتی که وارد فضای فعالیتهای اقتصادی کشور شده، دچار تحول و واژگونی شود.
هویت اساسی استارتآپ، برگرفته از چند ویژگی است که نوپا و خلاقانهبودن، متکیبودن بر دانش و اندیشه و روز، و جلب حمایت اجرایی و مالی علاقهمندان و حامیان مخاطرهپذیر، از مهمترین آنهاست. هر کس که در یک فعالیت استارتآپی درگیر میشود، پیشاپیش پذیرفته که تضمینی برای موفقیت تا انتهای مسیر وجود ندارد.
در این میان، داشتن یک طرح جذاب و قابلاعتماد، برنامه عملیاتی روشن و دقیق، یا طرح تبلیغاتی جذاب نیز کفایت نمیکند. از طرفی حتی برخورداری از گروه همکاران متخصص و علاقهمند نیز ضمانت لازم برای موفقیت را فراهم نمیسازد. درواقع، داشتن همه اینها لازم است اما بهمعنای موفقیت قطعی نیست. براساس تجربه و آمارهای موجود، میدانیم که در سادهترین حالت، یک کسبوکار در معرض مخاطرات بسیاری است که نوپابودن، بر میزان و تنوع آنها نیز میافزاید. متاسفانه آنچه که در عمل اتفاق میافتد، شکست درصد بالایی از کسبوکارهای نوین است.
این آمار، در مورد کسبوکارهای نوپای متکی بر فناوری، بیشتر از سایرین است. بنابراین، ملحقکردن کسبوکارهای نوپا به فهرست وامگیرندگان، درحالیکه طبق آمارهای جهانی، نزدیک به 95درصد آنها شکست میخورند، بیش از آنکه خدمت باشد، جفا در حق آنها و اقتصاد کشور است.
روشن است که نه تنها دولت، بلکه حاکمیت باید از کسبوکارهای نوین یا به اصطلاح امروزی، از استارتآپها حمایت کند، اما آیا این حمایت، باید به شکل معرفی آنان به بانک و ملزمکردن بانکها به پرداخت وام انجام شود؟ چرا بانکها را با اکراه و اجبار درگیر پرداخت نقدینگی به کسبوکارهایی کنیم که پیشبینی میشود درصد اندکی از آنها موفق خواهند بود؟ از طرفی، درحالیکه همه فعالان و بنگاههای اقتصادی، از کندی روند فعالیت بانکها و نگاه خشک و یکطرفه آنان به تخصص منابع، گلهمند هستند، چه لزومی دارد نیروهای فعالی را که با دنیایی انگیزه و طرحهای مبتکرانه وارد چرخه فعالیت شدهاند، سرگردان دفاتر کارشناسان و مدیران بانکی کنیم؟ حاکمیت به معنای عام آن و دولت بهمنزله برنامهریز و مجری سیاستها، باید همه تلاش خود را صرف ایجاد زیرساختها و اعتمادسازی در فضای کسبوکار نماید. وجود قوانین دستوپاگیر، رویههای مبهم و غیرشفاف اداری، تناقض و ناپایداری قوانین، مراکز متعدد تصمیمگیر و مداخلههای مختلف در روندهای کاری و اداری، و دهها مورد مشابه از جمله کارهایی است که دولت میتواند برای کمک به کسبوکارها انجام دهد.
این خدمت، بسیار ارزشمندتر و مفیدتر از آن است که وزارتخانهها آنگونه که یکی از وزرا گفته، بهدنبال خلق کسبوکارهای موفق باشند. شوربختانه، همین روزها شنیده میشود که یک وزارتخانه، با افتخار اعلام میکند که بهدنبال ساختن تکشاخ (یونیکورن) در بین کسبوکارهای ایرانی است. اگر این را ناشی از کمتجربگی ندانیم، آیا از این سخن، تمایل به دولتیکردن استارتآپها، برداشت نمیشود؟
مهران امیری - مدیر فناوری شتابدهنده نوتاش
### پایان خبر رسمی