اطلاعات تماس
[نمایش اطلاعات]
کد: 13950728163626232

ihome ازتلاش خبرنگار گاردین برای اجاره خانه گزارش می دهد(بخش پایانی)

دردسرهای اجاره خانه در پایتخت ایران

کد: 13950728163626232

https://goo.gl/St7xcH

، تهران , (اخبار رسمی): مصائب یافتن خانه در تهران و رنجی که خبرنگار گاردین کشید تا خانه‌ای در این شهر پرهیاهو پیدا کند را در شماره قبل خواندید، در ادامه می‌توانید با قسمت آخر این گزارش با ما همراه باشید.

از جستجو در نیازمندیها تا آژانس معاملات املاک (2)

به گزارش ihome.ir، جامع‌ترین وبسایت املاک کشور، همانطور که در قسمت اول این گزارش خواندید، خبرنگار گاردین در جست‌وجو برای خانه‌ای اجاره‌ای،  از یک کوچه بسیار شلوغ در میدان هفت‌تیر سر در‌آورد.

 خیابان کریمخان، یکی از قطب‌های اصلی تجاری تهران محسوب می‌شود که ترافیک سرسام‌آور یک لحظه از آنجا دور نمی‌شود بنابراین یکی از اصلی‌ترین خیابان‌ها و میادین تهران است که در طرح اصلی ترافیک قرار دارد. این یعنی تنها وسایط نقلیه عمومی نظیر اتوبوس، تاکسی و فقط خودروهای دارای مجوز ورود به طرح ترافیک می‌توانند در این محدوده تردد کنند.

این خیابان همچنین مملو از فروشگاه‌، تعداد زیادی کتابفروشی، طلافروشی و قنادی است که این مساله بیش از پیش بر ترافیک این محدوده می‌افزاید. همچنین، یکی از مهمترین داروخانه‌های کشور، یعنی داروخانه 13 آبان نیز در این محدوده واقع شده است. بسیاری از ساکنان محله کریمخان را قشر متوسط، تحصیلکرده و عمدتا کارمند یا معلم تشکیل می‌دهند.

نماینده آژانس کلید را داخل قفل انداخت؛ در باز شد و بلافاصله وارد یک راهروی کثیف و قدیمی شدم. چند قدمی که جلو رفتم به آسانسور رسیدم و به طبقه پنجم رفتم؛ واحد موردنظر 70 متری بود که در نگاه اول کوچکترین نشانه‌ای از آسایش و راحتی برای من نداشت. چندتا از سرامیک‌های کف ترک خورده بودند ضمن اینکه اتاق مجزا برای ماشین رختشویی و خشک‌کن نیز به چشمم نخورد. سرو و صدای خیابان و بوق ماشین‌ها تمام فضای خانه را پر کرده بود که این درست با چیزی که نماینده آژانس جلوی در به من گفته بود کاملا منافات داشت. از همه مهمتر اینکه قیمت این واحد بالاتر از آپارتمان‌های مشابه در کریمخان بود: 30 میلیون پیش، ماهی دو میلیون اجاره؛ بعد از دیدن چند مورد دیگر در کریمخان و اطراف مفتح، تازه فهمیدم قیمت رهن و اجاره از سال گذشته تا الان به اندازه وحشتناکی افزایش داشته است.

از طرف دیگر، آپارتمان دیگری در بلوار میرداماد پیدا کردم و همه چیز آماده عقد قرارداد بود. بلوار میرداماد یکی از مهمترین خیابان‌های تهران و حتی ایران است که بسیاری از ساختمان‌های اداری و تجاری مهم در آنجا واقع شده‌اند و این یعنی قیمت رهن و اجاره در این خیابان باید بالا باشد. به عنوان مثال، برای اجاره یک واحد آپارتمان نسبتا نوساز 65 متری در خیابان رازان جنوبی، باید 45 میلیون پیش و ماهی 3 میلیون تومان اجاره پرداخت کرد.

هنوز می‌توانستم یک آپارتمان در خیابان نساء که جزو خیابان‌های باریک و خلوت میرداماد است، پیدا کنم. قیمت آن هم مناسبتر بود: 30 میلیون پیش، ماهی دو و نیم میلیون تومان اجاره؛ این واحد در طبقه سوم یک آپارتمان 6 طبقه واقع شده بود؛ نمای آن سنگ گرانیت بود، دو آسانسور و یک پارکینگ نسبتا بزرگ هم داشت. فضای داخل آپارتمان هم نسبتا مناسب بود. کف واحد پارکت بود و کاغذ دیواری‌های روشنی داشت. یک آشپزخانه اپن کوچک با کابینت‌های MDF و سیستم تهویه پیشرفته داشت. این واحد یک اتاق خواب 20 متری و یک اتاق نشیمن 35 متری مبله و یک میز ناهارخوری 6 نفره داشت. تنها مشکل این آپارتمان حمام و دستشویی آن بود که روی هم 2.5 متر فضا داشت و دوش حمام درست کنار سرویس بهداشتی قرار داشت.

نماینده بنگاه قول داداز مالک آپارتمان که یک خانم میانسال است تخفیف بگیرد و بتواند با پول پیش 30 میلیون و اجاره ماهی 2 میلیون و 200 هزار تومان او را راضی به امضای قرارداد کند. بنابراین با مالک تماس گرفت و برای عقد قرارداد، فردای آن روز ساعت 8 شب در دفتر آژانس واقع در میدان ونک قرار گذاشت. این چهارمین روز پیاپی بود که از 8 صبح تا 9 شب از این خیابان به آن خیابان و از این آژانس به آن آژانس دنبال خانه می‌گشتم. تقریبا از تمام کارهای خود عقب افتاده بودم و سردبیرم در دفتر روزنامه حسابی به من تشر می‌رفت و نسبت به عواقب این کم‌کاری‌ها هشدار می‌داد.اما من از اینکه توانسته بودم بالاخره خانه دلخواه خود را نه تنها با حداقل قیمت بلکه در منطقه‌ای که می‌دانستم خیلی روی بورس است، سر از پا نمی‌شناختم.

اما این رویا چند ساعت بیشتر دوام نیافت و با یک تماس از آژانس املاک همه چیز خراب شد. آژانس گفت: مالک تلفن خود را جواب نمی‌دهد تا بتوانیم قرار فردا ساعت 8 صبح را با او هماهنگ کنیم. با شنیدن این جمله، انگار کاخ آرزوهایم فرو ریخت. نماینده آژانس گفت کمی صبر کنم تا منتظر تماس مالک باشم. پس از 24 ساعت، نماینده آژانس تماس گرفت و گفت بالاخره مالک را پیدا کرده اما با کمال تاسف او خانه را به فرد دیگری اجاره داده است. انگار با پتک توی سرم کوبیدند. حتی فکر اینکه دوباره باید کل تهران را در این ترافیک و دود زیر پا می‌گذاشتم تا جای جدیدی پیدا کنم هم تنم را میلرزاند. اما مگر چاره دیگری هم داشتم؟ باید دوباره این مسیر را از نو می‌رفتم. دوباره 15-10 جای دیگر را در ملاصدرا، یوسف‌آباد، وزرا، آرژانتین و سنایی دیدم. با وجود آنکه اجاره‌ها سر به فلک می‌کشید یا تا حدی قابل تحمل بود، اما بازهم خانه‌ای که پیدا می‌کردم اصلا مناسب سکونت نبود.

حتی اگر آپارتمان مناسب با قیمت پایینی هم پیدا می‌کردم بازهم یک مشکل اساسی دیگر داشتم و آنهم این بود که من «مجرد» بودم. این کینه و دشمنی تاریخی بین مالک و افراد مجرد از دیرباز وجود داشته است و مالکین همیشه ترجیح می‌دهند که خانه‌های خود را به خانواده‌ها یا زوج‌های جوان اجاره دهند چراکه آنها بر این باورند دخترها و پسرهای مجرد خانه‌های خود را به محلی برای برگزاری مهمانی یا رفیق بازی تبدیل می‌کنند. حتی خیلی از املاکی‌ها تا می‌شنیدند من مجرد هستم، حتی ملک مورد نظر را به من نشان نمی‌دادند. با وجود تمام عشق و علاقه‌ای که نسبت به فرهنگ ایرانی داشتم، خیلی سخت توانستم جلوی عصبانیتم را بگیرم که چرا مجرد بودن، من را از اجاره کردن یک خانه محروم کرده است؟

بنظر می‌رسد آژانس‌های املاک نه تنها نمی‌خواهند مسئولیت چیزی را به عهده بگیرند بلکه فقط در پی سرکیسه کردن مشتری هستند. شما هم می‌توانید نام مرا در بین اکثریت تهرانی‌هایی قرار دهید که نسبت به آژانس‌های املاک دید منفی دارند. معرفی کردن برخی فایل‌ها نشان می‌دهد که آنها حتی به خودشان زحمت نداده‌اند به فرم مشخصات مورد نیاز من نگاه بیاندازند. مدیر یکی از آژانس‌های املاک در خیابان شریعتی وقتی را برای من تعیین کرد تا موردی را از نزدیک ببینم که در خیابان «فرید افشار» یا همان «ظفر»، از خیابان‌های بسیار معروف و پرطرفدار تهران، قرار داشت. مالک برای این آپارتمان 90 متری، 10 میلیون پول پیش و ماهانه دو میلیون تومان اجاره تعیین کرده بود. ساعت 11 صبح به محل ملک رسیدم؛ آپارتمانی قدیمی که در یک بن‌بست واقع شده بود و پارکینگ اختصاصی هم نداشت ضمن اینکه در کوچه و خیابان نیز جای زیادی برای پارک کردن نداشت.

به‌هر حال در را زدم؛ خانمی خوش پوش و خوش برخورد که حدودا 50 سال داشت در را به روی من باز کرد؛ سلام کردم و او هم به من اطمینان داد که مجرد بودن من مشکلی برای اجاره کردن آپارتمان ایجاد نمی‌کند. اما در عوض، همانطور که حدس می‌زدم، این واحد آپارتمانی زیرپله بود. من از زندگی کردن در زیرزمین متنفرم چون هرچه پایین‌تر می‌روی بوی نا، رطوبت و گاراژهای قدیمی می‌آید.

در همین حال آن خانم نهایت تلاش خود را می‌کرد تا این آپارتمان را به من اجاره بدهد. منتها گفت که تنها به یک شرط برای اجاره دادن خانه به من دارد و آن اینکه هفته‌ای دوبار در خانه‌ات مهمانی بگیری! این را گفت و خنده‌ای از ته دل کرد. من هم سعی کردم به زور خنده‌ای کنم اما از درون دلم ندایی آمد که او دارد از من وجهه بدی در آپارتمان درست می‌کند. حتی گوش کردن به ندای درونم هم برای این هشدار کافی نبود. وقتی در واحد را به روی من گشود، قلبم از حرکت ایستاد! یک اتاق نشیمن بزرگ با کثیف‌ترین در و دیوارهایی که نظیر آن را شاید از جنگ ایران و عراق به بعد ندیده بودم. کف آن هم با سنگ‌های بسیار چرب و ترک خورده پوشیده شده بود و کابینتها هم انگار داشت از هم وا می‌رفت.

حتی ساعت 11 صبح هم به زحمت باریکه‌ای از نور داخل آپارتمان که چه عرض کنم داخل این غار نمناک می‌افتاد. اتاق خواب را که اصلا حرفش را نزن؛ حتی از پذیرایی کثیف‌تر و تاریک‌تر بود باید از نور صفحه گوشی موبایل استفاده می‌کردم تا به بتوانم به زحمت اطراف خود را ببینم؛ تقریبا تمام کاشی‌های سرویس بهداشتی هم شکسته بود. حال و هوای این خانه مرا یاد فضای داستان «الیور توئیست» انداخت که در نوجوانی خوانده بودم.

وقتی از پله‌ها بالا می‌آمدم صدای خانم صاحبخانه را شنیدم که از اتاق دیگری با صدای بلند می‌گفت: «اگر اینجا را اجاره کنی تخفیف خوبی بهت می‌دم چون پسر با شخصیت و خوبی به‌نظر می‌رسی!»

درحالی که با عجله از در آپارتمان خارج می‌شدم بلافاصله با آژانسی که این ملک را به من معرفی کرد تماس گرفتم و تمام ناراحتی‌ها و عصبانیت این چند روز گذشته را سر او خالی کردم. با داد و بیداد گفتم: «من به شما گفته بودم دنبال یک آپارتمان نورگیر هستم اما شما من را به یک قبرستان فرستادید!» مدیر آژانس املاک باز شروع کرد توضیح دادن تا مرا متقاعد کند که من گوشی را روی او قطع کردم و اجازه ندادم ادامه دهد. تقریبا مایوس و ناامید شده بودم و صبرم را از دست داده بودم. با خودم فکر کردم اگر می‌خواهم زندگی شادتری داشته باشم دیگر باید یک آپارتمان نسبتا گران‌تر اجاره کنم. حاضر بودم برای آپارتمان تر و تمیز که قبلا دیده بودم، ماهی سه میلیون اجاره بدهم. درست است که این رقم 80 درصد حقوق ماهانه من را شامل می‌شد اما بنظر می‌رسید که عقل سلیم خود را هم از دست داده‌ام.

همانطور که از آپارتمان آن زن که به شدت تداعی‌کننده فضای آشپزخانه داستان «چارلز دیکنز» بود فاصله می‌گرفتم، به سمت خیابان ملاصدرا نزدیک ونک روانه شدم که محله‌ای نسبتا آرام و نزدیک به بزرگراه کردستان بود. این منطقه بافت آپارتمانی نسبتا نوسازی دارد. انگار ناگهان معجزه‌ای رخ داد و خداوند یک آپارتمان 75 متری را درست سر راهم قرار داد. این آپارتمان دارای کف سرامیک سفید، دیوارهایی با کاغذدیواری‌های زیبا توالت فرنگی، یک هال نسبتا بزرگ و حمام، نورگیر، پارکینگ اختصاصی و انباری بود.

آخرین فرآیندی که باید پشت سر می‌گذاشتم تا بتوانم این واحد را اجاره کنم این بود که باید به بنگاه برمی‌گشتم و آخرین تلاش‌های خود را برای گرفتن تخفیف از مالک می‌کردم. مالک این آپارتمان یک خانم معلم بازنشسته آموزش و پرورش بود که با کلی قرض و وام توانسته بود این آپارتمان 18 ساله را خریداری کند.

او وقتی شنید که من خبرنگار هستم، گفت: «کمک به شما وظیفه من بود؛ من سر قیمت هم با شما راه میام؛ بخاطر شما 100 هزار تومن هم از اجاره کم می‌کنم». وقتی از او تخفیف بیشتری خواستم او باز هم لطف کرد و با من راه آمد. وقتی همه چانه‌زنی‌هایمان تمام شد، قرارداد اجاره یکساله‌ای با 30 میلیون پیش ماهی 2 میلیون و 200 هزار تومان منعقد شد. البته هنوز هم از اینکه توانسته بودم ماهی 200 هزار تومان تخفیف بگیرم، احساس پیروزی می‌کردم.

برای نهایی کردن قرارداد، باید 12 فقره چک امضا می‌کردم که هریک برای تضمین اجاره‌های ماهیانه بود. علاوه‌براین، مدیر آژانس املاک به جز حق کمیسیون خود، معادل اجاره ماه اول از طرفین دریافت کرد ضمن اینکه باید یک بیعانه یک میلیون و 100 هزار تومانی هم به حساب صاحب آژانس می‌ریختم. داشتم با خودم فکر می‌کردم املاکی‌ها چه شغل پر درآمدی دارند چون برای یک کار کوچک این همه پول دریافت می‌کنند. در همین حال داشتم با گوش‌های خودم می‌شنیدم که آنها درباره درآمد همکار خود چه حرفهایی می‌زدند؛ یکی از آنها می‌گفت: «میتونی ماهی حداقل دو میلیارد تومن از این آپارتمان دربیاری؛ حتی برج‌سازها هم اینقدر درآمد ندارند».

ماجرایی که خواندید، داستان رنجی بود که خبرنگار گاردین در تهران، برای یافتن یک واحد آپارتمانی کشیده است. البته او تنها یکی از میلیونها شهروندی است که هرسال رنج خانه به دوشی را به جان می‌خرد و از این سوی شهر به آن سو می‌رود تا بلکه بتواند یکسال دیگر برای خود یا خانواده‌اش سرپناهی بیابد. با این تفاوت که این خبرنگار به لطف داشتن رسانه‌ای مشهور توانسته سختی‌های خود در این مدت را به گوش من و شما برساند. شاید برای او که در کشورش دیگر مراجعه به آژانس املاک مساله‌ای عجیب و غریب است، این اتفاقات قابل لمس نبوده چراکه در دنیای امروز و در تمام کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه، روش‌هایی این چنینی تقریبا منسوخ شده و خرید یا اجاره خانه نیز دیگر اینترنتی انجام می‌شود.

اینکه چه عاملی باعث شده تا مردم تا این اندازه به بستری چون اینترنت برای مهمترین معامله زندگی خود یعنی خرید یا اجاره ملک اعتماد کنند، خود بحث مفصلی است اما خوشبختانه به تازگی در کشور خودمان نیز شاهد ظهور استارت‌آپ‌هایی هستیم که خدمات یافتن ملک را به صورت اینترنتی ارائه می‌کنند. این وبسایت‌ها یا پرتال‌های جامع املاک، خدمات متنوعی به کاربران ارائه می‌کنند که شامل ارائه مشخصات بسیار کامل از ملک نظیر: عمر بنا، تعداد طبقات، امکاناتی نظیر آسانسور و پارکینگ، عکس‌های حرفه‌ای از داخل و بیرون بنا، ارائه فیلم، ارائه تورهای مجازی تصویری، ارائه اطلاعات جامع محلی نظیر مراکز خرید، مراکز درمانی، آموزشی و خدماتی و... به افراد جویای ملک می‌شود. این امکانات از طریق اینترنت یا اپلیکیشن‌های موبایلی ارائه می‌شود. حال سوال اینجاست که چه کسی حاضر است با وجود اپلیکیشن های موبایلی مثل ihome.ir که امکانات کاملی که رفتن سفرهای شهری و ترافیک را به حداقل می‌رساند، انرژی و وقت خود را برای رفتن از این بنگاه به آن بنگاه تلف کند و آخر سر هم دست خالی به خانه برگردد؟ به لطف این وبسایت‌های جامع، افراد جویای خانه دیگر تنها یکبار به محل ملک و بنگاه مراجعه می‌کنند.

منبع: گاردین

### پایان خبر رسمی

اخبار رسمی هویت منتشر کننده را تایید می‌کند ولی مسئولیت صحت مطلب منتشر شده بر عهده ناشر است.

پروفایل ناشر گزارش تخلف
درباره منتشر کننده:

ihome.ir

ihome.ir به عنوان جامع ترین وبسایت املاک ایران تنها یک وبسایت معرفی املاک نیست. شما در این وبسایت می توانید علاوه بر یافتن ملکی که کاملا مطابق معیارهای مورد نظر شماست، اطلاعات جامعی نسبت به موقعیت ملک مورد نظر، معابر و سرویس های حمل و نقل عمومی در محدوده این ملک و همچنین جاذبه های دیدنی در محله مورد علاقه تان، به دست بیاورید.

اطلاعات تماس
[نمایش اطلاعات]
منتشر شده در سرویس:

شهر و جامعه