، اسلامشهر , (اخبار رسمی): احتمالا همه بارها هدفهای بزرگی را انتخاب کردند اما بعد خیلی راحت بهخاطر حرفهای دیگران به خودشان گفتند: ما کجا و چنین هدفی کجا؟ ولی دقیقا لایق آن هدف هستند و باید بهش برسند، راه و روش رسیدن به بزرگترین هدف زندگی در این مقاله بیان میشود.
وقتی شخصی نقطه موفقیتی را برای خود در نظر میگیرد، اما هیچ شناختی از مسیر، موانع، پیش نیازها، مهارتها و مراحل هدف ندارد، در واقع فقط دچار بلندپروازی است و قطعا به نقطهای که مد نظرش است نمیرسد.هدف بدون شناخت، توهمی بیش نیست که شاید هر از گاهی حس خوبی به افراد منتقل کند ولی قطعا آنها را به هیچ جایی نخواهد رساند.
هدف زمانی معنا پیدا میکند و قابل دستیابی میشود که افراد به خوبی به تمام اتفاقات مسیر، واقف باشند و برای آنها برنامه مشخصی داشته باشند. بلندپروازی که همراه با برنامه دقیق باشد قطعا افراد را به اوج میرساند.
هدف، عامل اصلی ایجاد تفاوتها
یکی از واضحترین تفاوت افراد موفق با آدمهای عادی، همین هدفهای بزرگ هستند. اگر زندگی افراد بزرگ دنیا مطالعه شود، واضح است که هیچ وقت به چارچوبهای زندگی روزمره راضی نبودند و همیشه دنبال چیزی فراتر از خواسته افراد عادی میگشتند. وقتی خواسته شخصی با دیگران متفاوت نباشد پس قطعا به چیز متفاوتی هم دست پیدا نمیکند. مثل دیگران بزرگ میشود، زندگی میکند. در نهایت هم میمیرد و بعد از سالها هیچ اسمی از او باقی نخواهد ماند.
اگر شخصی میخواهد اثری از خود در این دنیا به جا بگذارد باید تفاوت او با دیگران کاملا قابل لمس باشد.
هدف بزرگ نقطه شروع تمام تفاوتها است. یک هدف بزرگ باعث میشود افراد متفاوت فکر کنند، متفاوت تصمیم بگیرند، متفاوت کار کنند و در نهایت تبدیل به یک فرد متمایز میشوند.
چطور میتوان به هدفهای بزرگ رسید؟
توصیه میشود قلم و کاغذی آورده شود و مراحل زیر به ترتیب انجام شود:
گام اول : تنها یک هدف بزرگ
توصیه میشود هدفهایی که در ذهن است روی کاغذ نوشته شود. خیلی کارها هست که افراد دوست دارند انجام بدهند و به بهترین درجات برسند.
حتما به این نکته توجه شود که داشتن چندین هدف متفاوت فقط باعث سردرگمی خواهد شد. پس بهتر است اولویتبندی کرده و آن موردی که بیش از همه مهم است و میتواند آینده درخشانی را رقم بزند، انتخاب شود.
گام دوم: جزئیات این هدف بزرگ
برای رسیدن به یک هدف باید شناخت کاملی از همه ابعاد آن داشت. تمام مهارتهای لازم، تمام موانع و مشکلات احتمالی، تمام پیشنیازها و هر چیزی که در این مسیر ممکن است با آن برخورد شود، روی کاغذ نوشته شود اما از واقعیتها نباید غافل شد. همه چیز باید در نظر گرفته شود. قرار نیست معجزه شود، باید به این مسائل دقت کرد تا بتوان از آنها عبور کرد.
گام سوم: پلههای کوچک برای رسیدن به یک هدف بزرگ
نوبت این رسیده که این هدف بزرگ را به اهداف و گام های کوچکتر تقسیم کرد. به عنوان مثال اگر قرار است شخصی به یک استاد حرفهای تبدیل شود باید جنبههای مختلفی از جمله فن بیان، توانایی ارائه، اسلاید سازی و خیلی از مسائل دیگر را به خوبی یاد بگیرد. هرکدام از این جنبهها یک هدف کوچک را تشکیل میدهد و پلهای برای رسیدن به هدف بزرگتر است.
گام چهارم: برنامه ریزی برای اهداف کوچک
برای رسیدن به هر کدام از این اهداف کوچک و بالا رفتن از هر پله باید زمان تعیین شود. باید واقع بین بود و با توجه به تمام ویژگیهای شخصیتی و شرایط زندگی زمان لازم را در نظر گرفت. کسی که قرار است از این پله بالا برود خود افراد هستند پس این تصور که با تعیین زمانهای غیر واقعی میتوان سریعتر جلو رفت را باید کنار گذاشت.
گام پنجم: کنترل میزان پیشرفتها
نکته خیلی مهم این است که حتما هر چند وقت یکبار میزان پیشرفت برنامه باید بررسی شود و چک کرد که آیا طبق روال مورد نظر پیش میرود؟ آیا نیاز به تغییری نیست؟و ...
حالا آیا رسیدن به آن هدف بزرگ خیلی راحت تر نشده است؟
### پایان خبر رسمی