، اصفهان , (اخبار رسمی): ترویج و پرورش کارآفرینی به یک جزء اصلی در توسعه اقتصادی شهرها و کشورهای سراسر جهان تبدیل شده است. یک نمونه خوب از پرورش کارآفرینی به عنوان یک استراتژی توسعه اقتصادی، “اکوسیستم کارآفرینی” است.
در مقاله زیر، از طریق یک آزمون درستی و نادرستی، واقعیت اکوسیستم کارآفرینی را بررسی کرده و ارتباط بین کارآفرینی و توسعه را به طور کلی مطرح خواهیم کرد.
زمانی یک اکوسیستم کارآفرینی قوی خواهید داشت که استارتاپ های بیشتری راه اندازی کنید
نادرست است. هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد افزایش تعداد استارتاپ ها یا شکل گیری یک کسب و کار جدید می تواند موجب تحریک توسعه اقتصادی شود. اما شواهدی وجود دارد که عکس این قضیه را نشان می دهد، یعنی رشد اقتصادی می تواند موجب ایجاد یک کسب و کار جدید و یااستارتاپ ها شود. همچنین دلایلی وجود دارد که بیان می کند کسب و کارهای کوچک، سلامت اقتصاد ملی را به خطر انداخته و تاثیر منفی بر روی آن خواهند داشت. بنیاد کافمن اخیراً در گزارشی اعلام کرده است که با بهبود اقتصاد ایالات متحده و افزایش مشاغل خوب، تعداد استارتاپ ها در حال کاهش است. در واقع، تشویق استارتاپ ها ممکن است سیاست خوبی نباشد.
ارائه مشوق های مالی (به عنوان مثال اعتبارات مالیاتی سرمایه گذاری) در مراحل اولیه و سرمایه گذاری های مخاطره آمیز توسط کارآفرینان، موجب تحریک اکوسیستم کارآفرینی خواهد شد.
نادرست است. ارزیابی های کمی از تاثیر اعتبارات مالیاتی سرمایه گذاران وجود دارد. مطالعه ای که در سال 1994 بر روی یکی از قدیمی ترین طرح ها، یعنی طرح سرمایه گذاری ENTREPRISE در انگلستان انجام شد نشان می دهد که این طرح توانست سرمایه گذاری های کوچک زیادی (کمتر از 10 هزاردلار) را توسط سرمایه گذاران بی تجربه جذب کند که گمان می کردند سود بیشتری نسبت به طرح های جایگزین، دریافت خواهند کرد. در واقع، اکثر سرمایه گذاری های پرریسک در کالیفرنیا، نیویورک و ماساچوست وجود دارند که معمولاً هیچ مشوق مالی مستقیمی به غیر از سود حاصلی که به طور کامل مشمول مالیات می شود، وجود ندارد.
هدف اصلی از ایجاد یک اکوسیستم کارآفرینی، ایجاد شغل نیست
درست است. زیرا هیچ کس مالک یا نماینده یک اکوسیستم کارآفرینی نیست. هیچ هدف واحدی هم برای ایجاد انگیزه در عاملان وجود ندارد. انگیزه ای که برای پرورش کارآفرینی وجود دارد به طور کامل به هریک از عاملان یا ذینفعان بستگی دارد. برای نهادهای دولتی، ایجاد شغل و درآمدهای مالیاتی (سلامت مالی) ممکن است از اهداف اصلی شمرده شود. برای بانک ها، ممکن است سهم وام های بزرگتر و سودآورتر منفعت محسوب شود. برای دانشگاه ها، تولید دانش، اعتبار و به دست آوردن پشتیبانی مالی ممکن است جزء مزایا به حساب بیایند. برای کارآفرینان و سرمایه گذاران، تولید ثروت ممکن است یک منفعت محسوب شود. برای شرکت های بزرگ، نوآوری، تملک محصول، کشف استعدادها و توسعه تغییر عرضه ممکن است از مزایای آن به حساب بیایند. برای اینکه یک اکوسیستم کارآفرینی به خودکفایی برسد، ذینفعان زیادی می بایست از آن بهره مند شوند.
ادامه مطلب را در اصفهان پلاس بخوانید
### پایان خبر رسمی